ام حارثهل
باز هم به عقب بر میگردیم، به قرن اول: با کی، با ام حارثه، فرزندش شهید شد خدمت پیامبرصرسید و عرض کرد: ای پیامبر خدا، تو میدانی که فرزندم حارثه را چقدر دوست میدارم اگر دوزخی است مرا خبر ده تا برایش گریه کنم، اگر جنتی است بازهم میخواهم بدانم فرمود: ای مادر حارثه! در جنت است، اما این یک جنت نیست بلکه جنتهای بیشمار است، و فرزندت حارثه به جنت الفردوس رسیده است. با شنیدن این مژده، تکبیر گویان حالت افسردهاش به سرور مبدل گشت و دانست که حارثه عروسی دارد، عروسیای که حورهای جنتی به خلوتگاهش برده میشود، و دیگر متیقن شد که آتش شعلهور دوزخ به او نخواهد رسید و از خوشحالی چنان بخود میبالید که در پوست نمیگنجید. این است زندگی شهداء و وارثینشان، واین است ایمان مادری چون مادر حارثه که فرزندش را قربانی راه خدا کرده است.