زندگی سعادتمندان

فهرست کتاب

تقريظ استاد عبدالله حيدری

تقريظ استاد عبدالله حيدری

بسم الله الرحمن الرحيم

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های اسلام و مسلمین در همۀ اعصار و قرون موضوع وحدت و اتحاد امت اسلامی بوده و کماکان خواهد بود.

پس از شکست‌های دشمنان اسلام یکی پس از دیگری در صدر اسلام، باندها و قدرت‌های شکست خورده در فکر انتقام از اسلام افتادند، اما اینبار نه از راه نظامی بلکه از راه نفوذ به داخل بدنۀ اسلام. لذا تشکیلات سیاسی را بنیان گذاشتند که بعدها به شکل یک مذهب در آمد. مذهبی که با عقاید و باور‌های شاذ و بی‌سابقه خودش را کاسۀ داغتر از آش معرفی کرد. افراد اولیه این مذهبِ عجیب و غریب را که بوسیلۀ بینان گذار یهودی آن انتخاب شده بود به اصطلاح مورخین، موتورین یا عقده‌ای‌ها تشکیل می‌دادند، سپس افرادی نیز از منافقان به این جمع نامبارک پیوستند، و بدین ترتیب باند ستون پنجم در بدنۀ اسلام رخنه کرد و به نام محبت اهل بیت و دفاع از اهل بیت آغاز به کار نمود. کم کم ادعای امامت و عصمت به آن اضافه شد، و رفته رفته این حزب سیاسی خطرناک، تبدیل شد به مذهب دلسوز به اسلام و پیامبر صو اهل بیت و خاندانش.

همه چیز این مذهب شگفت‌آور بود اما یکی از شگفت‌آورترین بخش‌های آن لعنت و نفرین بر همسران و یاران پیامبر گرامی صبود. مثل اینکه یکی بگوید تو آدم خوبی هستی اما لعنت بر پدرت! اینها نعوذ بالله همین کار را کردند، گفتند پیامبر صو فقط یک دختر و یک پسر عمو و دو نوۀ ایشان خوبند! لعنت بر بقیه! در برابر انتخاب دختر پیامبر صیعنی حضرت فاطمه زهراء لسه دختر دیگر ایشان را حذف کردند! حتی انکار کردند که آنها دختران پیامبر صباشند!.

در برابر یک پسر عمو (علی بن أبی طالب س) تمام عموها و پسر عموهای پیامبر صرا حذف کردند! پس جز علی هیچ عمو و پسر عمو و فرزندان آنان از اهل بیت نیستند. و از بین دوتا نوه (حسن و حسین ب) فقط فرزندان حسین را انتخاب کردند یعنی جز خود حسن ابن علی (و به اصطلاح خودشان امام مجتبی و دومین امام معصوم) پانزده فرزندش و پانزده فرزند حسن مثنی (نوه‌های حضرت حسن) و صدها نوه دیگر هیچ کدام اهل بیت نیستند! و حتی از میان فرزندان علی (۳۰ پسر و دختر) جز حسن و حسین بقیه اهل بیت نیستند! و از خانوادۀ سایر امامان جز خود امام هیچکدام از فرزندانش اهل بیت نیستند! برترین و معروفترین همسران پیامبر صکه خداوند آنها را امهات المؤمنین نامیده اهل بیت (خانوادۀ پیامبر ص) نیستند! پدر زنان پیامبر صأبوبکر و عمر رضی الله عنهما و داماد ایشان حضرت عثمان که دو دختر پیامبر صرا به ازدواج داشتند اهل بیت نیستند! و عمر فاروق داماد خود حضرت علی همسر أم کلثوم از اهل بیت نیستند! فقط یک کانال ۱۲ نفری اهل بیت هستند که جز عرش و کرسی همه صفات خدایی را دارا هستند! و بقیه بخصوص أبوبکر و عمر پدر زنان پیامبر ص(و عمر داماد علی) و عائشه و حفصه أمهات المؤمنین همه نعوذ بالله کافر و مرتد و منافق و مستحق لعنت هستند و حتی نعوذ بالله أم المؤمنین فاحشه و زناکار بود!.

این مذهب اسمش اسلام ناب محمدی و عاشق و محب أهل بیت است! اسلامی که همۀ خانواده و خویشاوندان حضرت محمد صرا از ایشان جدا کرده و لعنت می‌کنند اسمش اسلام ناب محمدی است! شگفتا! واقعا که شگفت انگیز و خنده دار و مسخره است! و چقدر مسخره هستند کسانی که چنین ایده‌ای را بنیان گذاری کرده‌اند! و چقدر مسخره‌تر کسانی که در عصر علم و دانش و اوج قدرت و توسعۀ رسانه و انترنت و تحقیقات و پژوهش‌های انترنتی و اتوماتیک که با یک اشارۀ ماوس انسان می‌تواند صدها و هزاران صفحه مطلب را در باره یک موضوع جلو خودش مجسم ببیند و بلکه چاپ کند و به شکل کتاب در اختیار داشته باشد در چنین عصر و زمانه‌ای چقدر مسخره است که کسی آن هم با نام حوزه‌ای و دانشگاهی و محقق و پژوهشگر این خرافات بی‌ریشه را به نام دین بپذیرد، خرافات و مزخرفاتی که به اصطلاح مرغ پخته را هم به خنده در می‌آورد!.

آگر اسم این سیاه بازی و هیپوتیزم و مسخره کردن و تحقیر کردن اندیشه انسانها نیست پس چیست؟! آیا زمان آن فرا نرسیده که هرکس به فکر نجات خودش باشد: ﴿كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡ رَهِينَةٌ٣٨[المدثر: ۳۸]. «هر کس در گرو کردار خویش است!».

و آیا زمان آن فرا نرسیده که هرکس خودش و خانواده‌اش را از عذاب جهنم برهاند ﴿قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا[التحریم: ۶]. «خود و خانواده خود را از عذاب دوزخ برهانید». آیا زمان آن فرا نرسیده که در باب عقاید و باورهای دینی که سعادت و شقاوت زندگی ابدی انسان بدان بستگی دارد از تقلید دیگران دست بکشیم و به قرآن کریم سرچشمه زلال اسلام ناب و منبع اصلی عقاید دینی مراجعه کنیم: ﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ[الإسراء: ٩]. «یقینا این قرآن به بهترین و استوار‌ترین راه‌ها هدایت می‌کند». ﴿وَلَقَدۡ يَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّكۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِرٖ١٧[القمر: ۱٧]. «ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم آیا هست کسی که پند بگیرد؟». آیا فرصت آن نرسیده که به صحابه پیامبر صکه قرآن آنها را معیار ایمان قرار داده اقتداء کنیم:﴿فَإِنۡ ءَامَنُواْ بِمِثۡلِ مَآ ءَامَنتُم بِهِۦ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْ[البقرة: ۱۳٧]. «ای یاران رسول الله ص- اگر مانند ایمان شما ایمان آوردند رستگار شدند» و آیا زمان آن نرسیده که هرکس درک کند که جز تلاش و کوشش خودش چیزی راهگشای مشکلات اخروی‌اش نخواهد بود ﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩[النجم: ۳٩] و آیا وقت آن نرسیده که از نعمت عقل که خداوند آنرا برای فرق انسان از حیوان به ما عنایت فرموده استفاده کنیم و با فکر کردن و اندیشیدن و تدبر کردن بهترین و استوار‌ترین راه را برای سعادت و رستگاری دائمی و ابدی خودمان انتخاب کنیم؟:﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ٢٤[محمد: ۲۴]. «آیا در قرآن‌ تدبر نمی‌کنند» تا به‌ پندها و هشدارهای‌ تکان‌دهنده‌ آن‌ توجه‌ کرده ‌و به‌ حجت‌های‌ آشکار و برهان‌های قاطع‌ آن‌ عمل‌ کنند «یا مگر بر دل‌هایی ‌قفل‌هایشان‌ نهاده‌ شده‌ است‌؟» و آیا فرصت آن نرسیده که به تعبیر قرآن از پروردگاربترسیم: ﴿أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ ٱلۡحَقِّ[الحدید: ۱۶]. «آیا وقت آن نرسیده که دل‌های مؤمنان در برابر ذکر و یاد الله متعال و آنچه که از حق نازل فرموده بترسد و خاشع گردند؟».

و بالآخره آیا وقت آن نرسیده که خود را بیش از این فریب ندهیم و به حق و حقیقت بازگردیم؟ و به همۀ مفاهیم و اعتقادات دینی نگرشی نوین داشته باشیم و با یک بازنگری محققانه اندوخته‌های فکری و اعتقادی موروثی و تلقین شده را فورمت کنیم و از نو همۀ اصول اعتقادی و اندیشه سالم و قرآنی را از روی قرآن کریم و سنت صحیح پیامبر گرامی و باور‌های ناب صحابه و اهل بیت شانتخاب نماییم. تا از شر ویروس‌های مخرب و پیامدهای سوء آن در امان بمانیم.

کتابی که در دست دارید تراوش فکری دانشمند گرامی و دوست عزیز استاد توفیق مصیری دبیر موفق آموزش و پرورش است که سالهاست افتخار دوستی وآشنایی با ایشان را دارم، و در عصری که فتنه جویان و نفاق افکنان برای کاشتن و پروراندن تخم نفاق و تفرقه به نام وحدت و تقریب و انسجام، شکاف و اختلاف امت اسلامی را بیشتر کرده و زخم آنرا عمیق‌تر می‌کنند دانشمندان موفقی از قبیل نویسندۀ گرامی و ده‌ها و صدها عالم و دانشمند اهل سنت برای تحقق عملی وحدت امت اسلامی از جان و مال خودشان مایه می‌گذارند و زحمت می‌کشند.

اگر اهل سنت مانند بعضی‌ها اهل ریاکاری وشعار بودند جهانیان می‌دیدند که داعی و عامل وحدت کیست؟ و تفرقه انداز و حدت شکن چه کسی است؟ کاش اهل سنت حداقل از باب تشویق و ترغیب و به پاس خدمات ارزندۀ علماء و دانشمندان بزرگواری که با وحدت آفرینی در عصر‌های مختلف به نزدیک کردن آحاد امت اسلامی به یکدیگر کمک می‌کنند و برای از بین بردن و کمرنگ کردن اختلافات تلاش می‌کنند مدال می‌دادند، و آنها را به جهان معرفی می‌کردند و کاش یک مرکز علمی پژوهشی اینگونه دانشمندان و نخبگان را دورهم جمع می‌کرد تا از آنان برای از بین بردن اختلافات و محکم کردن صف اسلامی و نزدیک کردن آحاد امت اسلامی به یکدیگر به شکل بهتر استفاده می‌شد.

و کاش افراد و گروه‌ها و مذاهب و رسانه‌های تفرقه افگن و اختلاف انگیزی که فاصله و اختلاف را بین امت اسلامی بیشتر می‌کنند و اسباب تفرقه و کینه و دشمنی را در میان مسلمین دامن می‌زنند از سوی مراکز جهانی و کارشناسان و نخبگان بی‌طرف شناسایی و به جهانیان معرفی می‌گردید و در سطح جهانی سلب صلاحیت می‌شدند و اگر روحانی می‌بودند خلع لباس می‌شدند، تا کسی حرف آنها را باور نمی‌کرد و دروغ‌ها و حیله‌ها و نیرنگ‌های آنان را که باعث عمیق‌تر شدن شکاف و اختلاف در بین امت اسلامی می‌گردد. برای همگان معرفی می‌گردید تا کسی فریب آنها را نخورد.

استاد توفیق مصیری در این کتاب وحدت عملی صحابه و اهل بیت رضی الله عنهم را بخوبی ترسیم کرده و در پرتو آیات و روایات حدیثی و تاریخی نشان داده که آنها یک خانواده بودند و نه تنها با هم دشمن نبودند بلکه خیلی هم دوست و به هم نزدیک بودند و صمیمیت و محبت بر تمام شئون زندگی‌شان حاکم بود، علاوه از روابط اجتماعی دیگر، نزدیک‌ترین روابط خویشاوندی را با یکدیگر داشتند دهها و صدها نمونه ازدواج بین اهل بیت و صحابه منعقد گردید، حتی چندین مورد ازدواج بین بنی هاشم و بنی امیه منعقد شد، اهل بیت فرزندانشان را به نام مبارک شخصیت‌های ایمانی و استثنایی تاریخ مانند أبوبکر صدیق و عمر فاروق و عثمان ذی النورین و عائشه صدیقه و طلحه و زبیر و خالد و دیگران شنام گذاری کردند. پس این اختلافات و دشمنی که بعضی واعظان خدانشناس و روضه خوانان بی‌سواد و مداحان جاهل و بعضی روحانی نماهای عقده‌ای و روانی به مردم تلقین می‌کنند چیزی جز تراوش دل‌های بیمار‌شان نیست چه، از کوزه همان برون تراود که در اوست.

امیدوارم این کتاب برای بسیاری از حق جویان و تشنگان حقیقت راهگشا و وسیله‌ای برای وحدت امت اسلامی و کمرنگ کردن اختلافات باشد.

مترجم کتاب برادر عزیز و دوست گرامی آقای محمد انصاری با اینکه ترجمه یک کار دشوار است و ایشان تازه پا به این عرصه مهم و مفید گذاشته الحمدلله بخوبی توانسته مفاهیم مورد نظر نویسنده را به خوانندۀ فارسی زبان منتقل کند، امیدوارم در آینده شاهد آثار دیگری از ایشان باشیم.

در پایان از خوانندۀ گرامی آرزو دارم علاوه بر نویسنده و مترجم این برادر کوچک‌شان را نیز از دعای خیر فراموش نفرمایند.

محتاج دعای خیر شما

عبدالله حیدری