خیری در ادامه دادن زندگی در باطل نیست
از زبیر بن بکار روایت است که فرمود: «مردی خطاب به عمرو بن عاص سگفت: چرا در وارد شدن به اسلام سستی کردی در حالی که عاقل و فهمیده بودی؟ فرمود: ما در میان قومی بودیم که عقل و خردشان به بلندای کوهها بود، وقتی که رسول الله صمبعوث گشت نبوتش را انکار کردند، پس ما هم از ایشان تقلید و پیروی کردیم، وقتی آنها رفتند و کار به دست ما افتاد با تدبر و اندیشه بدان نگریستیم، ناگاه حق برایم آشکار گشت و نور اسلام در قلبم قرار گرفت، قریش فهمیدند که بر اثر دشمنی آنها علیه رسول الله صدر پذیرفتن اسلام سست بودم و آرام عمل کردم، از این روی جوانی را جهت مناظره نزد من فرستادند، گفتم: تو را به الله قسم میدهم ما بر راه و روش درست هستیم یا فارس و روم؟ گفت: ما هدایت یافتهتریم، گفتم زندگی ما مرفهتر است یا زندگی ایشان؟ گفت: زندگی آنها. گفتم: پس فضل و برتری ما چیست اگر برتری تنها مربوط به زندگی این دنیا باشد که آنها در همه چیز از ما برترند؟ و این نکته در قلبم افتاد که زنده شدن بعد از مرگ برای دریافت پاداش نیکی به نیکی، و بدی به بدی که محمّد صمیفرماید حق است و خیری در ادامۀ زندگی در باطل نیست [۱۰۴]».
[۱۰۴] فيض القدير/ مناوی (٧/۱۸)، الاصابة في تمييز الصحابة (۴/۶۵۱).