برگشت دو باره يهود
پروردگار متعال فرموده است: ﴿ثُمَّ رَدَدۡنَا لَكُمُ ٱلۡكَرَّةَ عَلَيۡهِمۡ وَأَمۡدَدۡنَٰكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ أَكۡثَرَ نَفِيرًا ٦﴾[الإسراء: ۶]. «باز دهیم شما را غلبه بر ایشان و پی در پی دهیم شمارا اموال و فرزندان وسازیم شما را بیشتر باعتبار لشکر».
این آیت کریمه خبر میدهد که خداوندأدو باره یهود را قدرت میدهد و یا بر میگرداند. بر چه کسی؟ برای کسانی که بار اول سر زمینهای یهود را مسخر کرده و آنها را از آنجا راندهاند، مراد از ﴿ٱلۡكَرَّةَ﴾در آیت کریمه تسلط، غلبه، سیادت و دولت است. این امتی که یهود را نابود کرد و خود بحیث امت بعد از یهود باقی ماند کدام بود؟
هیچ امتی در تاریخ در گذشته و حال که یهود را نابود کرده باشد و خود بحیث امت باقی مانده باشد وجود ندارد مگر مسلمانها، همه امتها و ملتهای که در گذشته بر یهود مسلط شدهاند قبل ازینکه یهود سر خود را بلند کند و بر آنها مسلط شود از میان رفتهاند و تاریخ آنها را به فراموشی سپرده است، جای وجود ندارد که بنام ایشان هنوز اقوامی از آنها در آنجای زندگی کنند، این بسیار بعید است - العیاذ بالله - که خداوندأوعدهای را دهد که متحقق نگردد.
جالوت را داود÷کشت، گروه و پیروان او از میان رفتند و دیگر وجود ندارند، پس من میگویم که کسانی که اول بار به فساد و تبهکاری آنها پایان داد و سر زمینهای آنها را اشغال کرد همین مسلمانها بودند، یهود هم دو باره به بلاد شام «فلسطین و کشورهای اطراف آن مثل اردن، سوریه، لبنان و...». برگشت، بویژه فلسطین و سر زمین بیت المقدس، این همین واقعیت فعلی است که ما در آن زندگی داریم و دولت یهود وجود دارد.
من با تأکید میگویم که، در روی زمین یک دولت و امتی نبوده است که یهود را اسیر و نابود کرده باشد و یهود دو باره بر آن امت مسلط شده باشد مگر امت اسلامی. همه امتهای که یهود را ذلیل ساخته بودند قبل ازینکه یهود بر آنها غلبه حاصل کند و یا تسلط یابد از میان رفتند و نابود شدند. لذا تمام روایات که در تفاسیر سابق آمده است نا درست است و بعید به نظر میرسد، چون آیات قرآنی این را میرساند که هردو فساد و تبهکاری به یک امت ارتباط دارد و از جانب یک امت صورت میگیرد و یک امت است که این دو فساد و تبهکاری را از میان میبرد، این در گیریها در میان یهود و مسلمانها بعضی ازین حلقات این تبهکاری و در نهایت تدمیر را تشکیل میدهند، تاریخ برای ما ثابت میسازد که این امت که فساد یهود را از میان میبرد همین امت اسلامیست. امتهای دیگر مثل رومیها و فارسیها که با یهود درگیر شدند، درگیریهای ایشان میان هم دوامدار و همیشه نبود و یهودیهای نتوانستند که هیچگاه بر آنها غلبه کنند، وقتی که خداوندأخواسته است تا برای یهود برگشت دو باره را خبر دهد به کلمه ﴿ثُمَّ﴾خبر داده است.
﴿ثُمَّ-﴾چنانکه معلوم است کلمه ﴿ثُمَّ﴾افاده عطف را به تراخی میکند، - یعنی خیلی بعد - از وقوع تدمیر یهود، یهود دو باره مسلط میشود و این یک مهلت زمانی دراز میخواهد، کلمه ﴿ثُمَّ﴾و مفهوم تراخی همین قرنهای درازی را که امت اسلامی از زمان اخراج یهود از جزیرة العرب حاکمیت کرده است تا پیروزی یهود در فلسطین در قرن چهاردهم هجری در بر میگیرد.
﴿رَدَدۡنَا لَكُمُ﴾یعنی شما را بر میگردانیم ای یهود. چون ضمیر «کُم» در «لکم» راجع به یهود است.
﴿ٱلۡكَرَّةَ﴾این بمعنای بر انگیختن و تجدید خلقت بعد از نابودی است. درینجا مراد از فنای یهود از بین رفتن سلطه، سیادت، توانایی و دولت اوست. اینجا خداوندأسبب دوباره برگرداندن یهود را ذکر نکرده است، چنانچه بعضی از مفسرین نگاشتهاند که، چون آنها توبه میکنند و به طاعت خداوند روی میآورند.
ما میگوییم، بعد از بعثت حضرت موسی÷تا امروز هیچگاه این اتفاق نیافتاده است که یهود از دنائت و کارهای بد خود توبه کرده باشد، ولی میشود که بازگرداندن دولت آنها و سیادت ایشان بسبب فساد و گمراهی ما باشد، چون راه خدا را آنطوریکه اسلام ترسیم کرده است نپیمودیم، در عوض به نشنلزم عربی، گاهی وطن پرستی، گاهی به سوسیالزم، گاهی به امپریالزم و گاهی هم به سکولرزم چنگ زدیم و خداوند این عذاب خود را بدستان یهود نازل کرد. در مقابل خداوندأیهود را هم بخاطر فساد و فتنه انگیزیاش به نابودی و ذلت دوباره وعده داده است و انشاء الله به عذاب خود گرفتار میسازد و آنروزیست که یهود و پشتیبانان و کمک گاران ایشان به عذاب و ذلت خداوندی گرفتار خواهند شد، چون آنها از فساد خود تا روز قیامت توبه نمیکنند.
﴿ثُمَّ رَدَدۡنَا لَكُمُ ٱلۡكَرَّةَ﴾این آیت کسانی را که فساد و تجاوز دوم یهود بر آنها صورت میگیرد معین نموده است و آنها کسانی هستند که در مرتبه اول یهود بر آنها فساد و تجاوز کرده بود و آنها به فساد و تبهکاری یهود پیایان دادند.
پس کسانی که این دو تجاوز بر آنها صورت میگیرد یک امت است نه بعضی از اشخاص، یا تنها پیامبری از پیامبران الهی، و آنچه را که روایات گفته است مبنی بر اینکه فساد اول بر اشعیاء نبی، زکریا÷و یا فرزند او یحیی÷صورت گرفته است نادرست است، چون اینها افراد هستند نه یک امت، اگر کشته شدن ایشان توسط یهود درست هم باشد این خود یک فساد است نه آن فسادیکه در آیات قبلی از آن یاد شده است، و آنهای که فساد و تجاوز اول از جانب یهود بر آنها واقع شده است بر یهود مسلط میشوند، سلطنت آنها را نابود، خانههای آنها را ویران و سر زمینهای آنها را اشغال میکنند، و اینکار از جانب پیامبران نامبرده که بدست یهود کشته شدهاند صورت نگرفته است. اما این احتمال که همان کسی را که خداوندأفرستاده است تا یهود را نابود بسازد بختنصر بوده، از نگاه تاریخی و لغوی درست نیست، چون قسمی که در گذشته گفتیم آنها از بندگان مخلص خداوندأنبودند و خداوندأکلمه «بعث» را تنها برای پیامبران و بندگان نیکوکار خود استعمال میکند قسمی که در آیات قرآنی آمده است و ما در گذشته آنها را یاد آور شدیم، و بختنصر و پیروان او نابود شدهاند و دیگر آنها وجود نداشتند که یهود بر آنها مسلط شود و آنها دوباره یهود را نابود سازند، خداوندأبرای یهود خبر داده است که آنها دوباره بر نسلهای بعدی صحابه پیامبر جکه یهود را شکست دادهاند پیروز میشوند، ما هم فرزندان همان صحابه پیامبر هستیم که راه درست را که یاران پیامبر رفته بود و با قوت و توانایی خود یهود را شکست داده بود گذاشتیم، از توانایی ما هم چیزی نمانده و همین جاست که یهود بر ما مسلط شده است.
همچنان گفتیم که کلمه ﴿عَلَى﴾برای استعلاء و فوقیت استعمال میشود و خداوندأدر آیت کریمه با بکار بردن کلمه ﴿عَلَى﴾خبر دادهاست که غلبه سیادت و ریاست از آن شما میباشد و دیگران نسبت به شما بمنزله بردگان و یا پستتر از آن میباشند، حالت فعلی ما هم چنین است و ما نسبت به یهود از غلامان هم بدتریم، آنها به ما به به اندازه حیوانات هم قدر قایل نیستند، خونها و آبرو و حیثیت مسلمانها نزد آنها از بیارزشترین متاعهای هستی است، آنها مستقیم و یا غیر مستقیم بر ما حاکمیت دارند، آنها فرزندان و دست پروردههای خود را با تابعیتهای عربی و بنام مسلمان بر ما حاکم ساختهاند، تا اینکه نابودی وکشتار ما بدست بنام فرزندان خود ما صورت، من باید این را بگویم که امروز خون مسلمان بیارزشتر از خون یک حیوان است، حوادث زیادی در روز بوقوع میپیوندد که بر یک شخص عامی پوشیده نیست چه رسد به کسانیکه دانشمنداند و از وضعیت جهان آگاهی عالمانه دارند.
خداوند متین آنها را بر ما مسلط ساخته است، چون ما از منهج الهی که بر ما ترسیم شده بود و شریعت که بر ما آموخته بود دور شدیم، این جزای کسانی است که نافرمانی خدا را کردند و از امر او تعالی سرکشی نمودند.
این موضوع ما را غره نسازد که کسی از اقارب و یا فرزندان ما بر کرسی قدرت تکیه بزند و ما گمان کنیم که ما سیادت و قدرت داریم، اینها در اصل جز غلامان چیزی دیگری نیستند، اینها تازیانههای هستند که ما توسطشان زجر و شکنجه میشویم، اینها از مراحل و امتحاناتی میگذرند که تنها بخداوند معلوم است، تا اینکه از جانب استعمار بر آنها اطمئنان کرده شود، عدم تمرد خود را بر باداران خود ثابت بسازند و اسنادهای صوتی و تصویری بگذارند که هیچ وقت از امر اجنبی سر کشی نمیکنند و همیشه بحیث شمشیر بر گردنهای ملتهای خود به نفع استعمار عمل میکنند. از خداوند بزرگ میخواهیم که از شر ایشان مارا رهای بخشد.
مشکل ما درین است که همه ما درد خود را میدانیم و دوای آن را میشناسیم، حتی یک عسکر، خورد ضابط، مأمور و رئیس اداره این درد را میداند، ولی چه کسی باید این دوا را بخورد و یا بخورد این بیمار بدهد و این امت را از حال مخمصه نجات دهد؟؟؟!!.
از خداوند قدیر میخواهیم که یک گروهی را درین امت بگمارد که این دوا را به خود بخورد و به بیمار هم بدهد.
﴿وَأَمۡدَدۡنَٰكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ﴾[الإسراء: ۶].
اینجا این پرسش مطرح میشود که، آیا در تاریخ خداوندأیهود را غیر ازین حالت فعلی به فرزندان و اموال مدد کرده است؟ این را ما نمیدانیم و نشنیدهایم که باری خداوندأیهود را چنین کمکی کرده باشد، یهود از آوانیکه خداوندأبر ایشان غضب کرده است دوامدار در عذاب و بلاء گذرانیده است، قبل از اسلام عذاب و زجر بابلیها و رومیها بر ایشان ادامه داشت و بعد از اسلام مسلمانها ایشان را از جزیرة العرب راندند، بعداً اروپا اینکار را آغاز کرد و در اسپانیا تحت شکنجه بودند، تا اینکه مسلمانها آمدند و ایشان را از تحت شکنجه اسپانیایها نجات دادند، اینکاری را که امروز در حق مسلمانها مرتکب میشوند پاداش همان عملی است که مسلمانها در نجات ایشان از تحت حاکمیت اسپانیایها انجام دادند، مسلمانها این خدمت را برای کسانی انجام دادند که اهلیت آن را نداشتند.
در طول تاریخ یهود بحیث امت شریر شناخته شده است و در هر سر زمین آنها توطئههای چیدند که مورد تعذیب، قتل و شکنجه آندیار قرار گرفتند. فضیحت که در لافور مصر واقع شد، توطئه که در دهه چهلم و پنجاهم میلادی همین قرن بیستم در برابر عراق چیدند و توطئه ایشان در برابر همه ملتها بزرگترین دلیل بر غدر و خیانت آنهاست، و آخرین عذاب و شکنجه که ایشان از دست یکی از تبار خویش چشیدند تعذیب و کشتار آنها توسط ادلوف هتلر و نازیها بود [۲].
آیات قرآنی واضح میسازد که یهود در فساد و تبهکاری دوم خود بر پای خود ایستاده نیست و توانایی مالی و ذاتی شخصی ندارد که از خود دفاع کند، بلکه در وجود خود تکیه بدیگران دارد، دوام آنها و نظام اقتصادی ایشان به کمک دیگران استوار است، پس کمکهای اقتصادی و نظامی است که این پدیده را درین عصر نگاهداشته است، اگر ملیاردها دالر که از کشورهای غربی به دولت اسرائیل میرسد نمیبود این مولود جسور و خونخوار نمیتوانست به مشکلات اقتصادی، اجتماعی خود فایق آید و برنامههای توسعه و جنگی خود را اجراء نماید.
این صلیب غرب به سرکردگی امریکا و انگلیس است که رفع ساختن همه احتیاجات مادی اسرائیل را بدوش گرفته است و برنامههای توسعه، تخنیکی و جنگی یهود را تمویل میکند، ملتهای صلیبی روزانه به پرداخت مالیات خود میافزایند تا این پدیده شوم زنده بماند، کشورهای غربی به سردمداری امریکا خزانههای خود را بر روی این دولت گشوده است تا این کشور کوچک ولی در عین حال تجاوز گر را تشویق نمایند. یهودیها صندوق را بنام صندوق پشتیبانی یهود باز کردهاند تا برای پوشش یهودی از دیگر ملتها و کشورها پول جمعآوری شود.
بخاطر اینکه ما به تحقق پیشگویی این آیت کریمه یقین کامل داشته باشیم و اعجاز آن را بدانیم امروز فرزندان یهود را میبینیم که از اطراف و اکناف دنیا به اسرائیل میآیند تا دولت اسرائیل را کمک کنند و بحیث عساکر آن وارد خدمت شوند، حتی حکام بنام مسلمان ما آنها را در مواردی کمک نظامی کردند، یهودهای عربی شرقی در اسرائیل شصت درصد باشندگان اسرائیل را تشکیل میدهند، حتی یهودهای که نمیخواستند از کشورهای عربی به اسرائیل هجرت کنند به انواع آزار و اذیت دچار میشدند تا مجبور شوند به اسرائیل بروند تا درخدمت اسرائیل قرار گیرند، کشورهای غربی هم غیر مستقیم ملتهای خود را به ستیز تبلیغاتی و ساختگی در برابر یهود تحریک میکردند تا عرصه را بر آنها تنگ ساخته باشند که در نتیجه به اسرائیل بروند، مسلمانها ازین توطئهها تا حدی زیادی بیخبراند حال اینکه شواهد ازین قبیل دسیسهها در دست است و حاجت به ذکر آنها نیست، حکام عرب بودند که در حقیقت اسرائیل را ساختند و اینها بودند که بحیث ارتشهای آزادی بخش و در حقیقت نجات دهنده اسرائیل عمل کردند، امثال قاوقجی و احمد شربانی که مانع حملات فلسطینیهای مخلص در برابر یهود شدند، اینها بخاطر این بوده که حکمت و وعده الهی تحقق پذیرد، و در نامه اعمال این خیانت کاران کارکردهای مجرمانه ایشان نگاشته شود و تاریخ با خط سیاه این سر گذشت را در دل خود ثبت نماید، آین آخرین داغ ذلت و عار در پیشانی این خیانت کاران است که یهود فلاشا را از راه سر زمینهای عربی به اسرائیل فرار دادند، با دستان عربی خود.
امروز ما با چشمان خود هجرت هزاران یهود نفر یهودی را از کشور شوراها (روسیه سابق) میبینیم، همه اینها دارای تجربههای علمی و تخنیکی خطرناک هستند و در خدمت اسرائیل قرار میگیرند تا بنیههای اسرائیل را تقویه کنند و به عمر آن اندکی بیافزایند، تا باشد که در سر کوبی امت اسلامی و در نهایت سرکوبی همه جهان گستاختر شود.
در مقابل عربها هم به دائر کردن جلسات سیاسی و محکوم کردنهای لفظی مصروفاند، بخاطر برگرداندن توجه عربها ازین سیل مهاجرت یهود به فلسطین کشورهای غربی به اشاره دولت اسرائیل مسئله دیگری را در جهان عرب خلق کردند، اشغال کشور کویت توسط عراق از جمله همین ساخته کاریهای دول غربیست، جهان اسلام بویژه کشورها خلیج را به مشکل عاجلتری مصروف کردند تا توجهشان از سیل مهاجرت یهود بر طرف باشد، آنچه را که آنها بعد ازین مسئله خلق میکنند شاید بمراتب فضاحت بارتر و خطناکتر باشد، ولی فیصله الهی حتماً متحقق میشود و از آن گریزی نیست، شاید همه این دسیسهها بخاطر حکمت الهی باشد که خود او تعالی اراده کرده است، ما در بیهودگی خود مصروف باشیم و خود آن ذات قادر مطلق یهود را از سراسر دنیا در اسرائیل جمع نماید و بسوی نابودی دسته جمعی سوق دهد.
برای اینکه مورد دیگری از تحقق گفتههای این آیت کریمه را بدانیم به این جزئی از آیت توجه کنید ﴿وَجَعَلۡنَٰكُمۡ أَكۡثَرَ نَفِيرًا﴾یعنی شما را گردانیدیم بیشتر از روی تعداد - نصرت و کمک - شمارا جهانیان بیشتر نسبت به دشمنان تان کمک میکند و در نتیجه تعداد کمکگاران شما بیشتر است، آنانکه در جنگهای تان جانب شمارا میگیرند بیشتر از کسانی هستند که در پهلوی خصم شما میایستند، ادعای شما در نزد ملتهای جهان بیشتر خریدار دارد تا فریاد جانب مقابل شما، این چیزی است که - در اثر تسلط یهود بر وسائل اطلاعات دسته جمعی، جرائد،اخبار، رادیوها و تلویزیونها در همه جهان - حالا وجود دارد و ما با چشم سر مشاهده میکنیم. کشورها برای بدست آوردن رضایت یهود، دوستی و تأیید موقف اسرائیل از هم پیشی میگیرند، اینها همه بخاطر جلوگیری از افشای رسواییها و کشف اسرار زعماءشان که در نزد یهود است.
حادثه دکتور فالدهایم که او را متهم کردند که او در صف ارتش نازیها بود و در کشتار یهود سهم داشته است آنقدر دور نیست و ما در گذشته نزدیک آن را دیدیم، این در وقتی بود که او رئیس جمهور اطریش شد و برای او درین خصوص دوسیه باز کردند، حال اینکه سکوت آنها درین مدت از باب تشویق او بود، اگر موقف ملت اطریش نمیبود و رفتار یهود را دست کم نمیگرفتند فالدهایم از بین رفته بود [۳].
هرچه اکثریت، اسرائیل در تعدا ارتش بنا بر گفته قرآن براستی زیاد است و درین هیچ مجال بحث نیست، چون تعداد ارتش در دیگر کشورها نسبت به تعداد نفوس آن از ۰۵% درصد تا ۵% درصد است، مثلاً چین، تعداد عساکر آن نسبت به تعداد نفوس آن از ۰۶% درصد تجاوز نمیکند، هچنان ایالات متحده امریکا، تعداد ارتش آن نسبت به تعداد نفوس آن ۱،۵% است. بلندترین فیصدی ارتش را در جهان بعد از اسرائیل عراق دارد که تعداد ارتش آن نسبت به نفوس آن ۵% درصد است و کسانیکه قادر به حمل سلاح هستند و ارتش ملی نامیده میشوند ۱۰% در صد نفوس را تشکیل میدهد، این دومین فیصدی بلند ارتش بعد از اسرائیل نسبت به تعداد نفوس کشور در جهان است. و در اسرائیل تعداد کسانیکه در حالت اضطرار قادر به حمل سلاح هستند به ۲۵% درصد تا ۳۰% درصد میرسند، این بلندترین شماره ارتش نسبت به تعداد نفوس در جهان است،
گذشته ازینکه دولت آنها برای همیشه در حال آماده باش است، مرزبانان آنها برای همیش در مرزها در حال آماده باش هستند، دافع هوای آنها برای همیش در حالت مراقبت هوای است، تمام افراد در اسرائیل از مامور دولت گرفته تا مردم عادی همه ساله برای یکماه خواسته میشوند که در ارتش خدمت کنند و تجدید معلومات و تمرین نظامی نمایند تا برای همیشه آنچه را که از تعلیمات نظامی و سلاح میدانند بیاد داشته باشند، عساکر آنها همیشه در حال آماده باشد کامل هستند، حتی در دورههای رخصتی، عیدها، سفرها و شفاخانه، همیشه روادیو را با خود دارند تا صدای آماده باش ارتش را بشنوند و به ارگانهای مربوط خود بشتابند، این حالت در هیچ کشور دیگری از جهان وجود ندارد، حتی کشورهای که در ظاهر با اسرائیل در حالت جنگ هستند، پس این یگانه دولتی است که در جهان از حیثیت نظامی و تبلیغاتی در بلندترین سطح قرار دارد و از تعداد زیاد کمکگاران و استعداد جنگی بر خوردار است.
﴿إِنۡ أَحۡسَنتُمۡ أَحۡسَنتُمۡ لِأَنفُسِكُمۡۖ وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَا﴾[الإسراء: ۸].
خداوند تبارک و تعالی درین آیت ایشان را از رفتار بد برحذر میدارد و آنها را به احسان تشویق میکند، چون احسان آنها به نفع خودشان است و در برابر کسی که از ما و یا از دیگران احسان کنند در مقابل احسان کرده میشوند، همچنان بدی و شرارت آنها برخود ایشان بر میگردد وبدی میبینند، خداوندأبا علم غیبی خود بر حال و آینده میداند که آنها هرگز به کسی احسان نمیکنند و هیچگاه هم کامیاب نمیشوند، ازینرو خداوند جبار بر آنها وعده داده است که کسی را میفرستد و بر آنها مسلط میسازد تا بسبب کفر، عناد و سرکشیشان تا روز قیامت بر آنها بدترین عذاب را روا دارد، اینجا مجال یاد آوری همه اعمال پست آنها نیست، فقط همین قدر کافی است بدانید که ایشان برای همیشه همانند گذشته در تمام زمین بدیده بد دیده میشوند، مردم آنها را بدیده نفرت مینگرند و در همه جای لعنت کرده میشوند، در هیچ قریه، شهر و دولتی نیست که اینها وارد نشوند و در آن فساد و تبهکاری برپای نکنند، این بدلیل اعتراف یکتن از فرزندان خود یهود هتلراست، او میگوید: وقتی در قریهای در ویانا کسب رنگمالی داشتم میدیدم که در پشت صحنه همه مشکلاتی که مردم دچار هستند یهود قرار دارد، هیچ مشکلی کوچک و بزرگی درین قریه نبود مگر اینکه دستان مرموز آنها در افروختن آتش آن مکمل دخیل بود، کسی هم آن را نمیدانست. ولی خداوند قهار در کمین آنهاست.
****
[۲] هتلر خود یهودی بود، مخطوطات سری وزارت خارجه آلمان، شماره ۵ جزء دوم، طبع بلون پاریس سال ۱٩۵۳ ص۳ ص۲۸. [۳] وقتیکه یهود احساس کرد که ملت اطریش بر علیه آنهاست، حتی در صورتی که گفتههای آنها درست هم میبود، به آهستگی عقب نشینی کردند تا عکس العمل آنها نقطه خطرناکی برای خاموش کردن صدای آنها نباشد و آنها را متهم به دخالت در امور دیگر کشورها نکنند، بویژه کشورهای اروپایی.