چه کسی فساد دوم بنی اسرائيل را از ميان میبرد؟
خداوندأدر آیتی که قبلاً یاد شد فرموده است:
﴿فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ لِيَسُُٔواْ وُجُوهَكُمۡ وَلِيَدۡخُلُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوۡاْ تَتۡبِيرًا﴾[الإسراء: ٧]. «پس چون بیاید وعده دیگر باز بفرستیم بندگان خود را تا ناخوش سازند رویهای شمارا و تا آیند به مسجد چنانچه در آمده بودند اول بار و تا از پا بافگنند بر هر چه غالب شوند افگندنی».
مثلی که در گذشته گفتیم این سلطه وبرتری دوم ایشان است، پس خود حدس بزنید که یهودیها با طبیعتی که دارند فساد و تبهکاری دوم آنها چگونه خواهد بود، بخاطر اینکه این خبر الهی صدق پیدا کند یهود را امروز میبینیم که در کشور خود فجیعترین جرائم را مرتکب میشوند، آنها این اعمال را مرتکب میشوند به گمان اینکه خود آنها در گذشته چنین شده بودهاند و باید دیگران را هم چنین کنند، کشتارگاه شهر دیریاسین، قبیه و کشتارگاه جنگ شش روزه، کشتارگاه صبرا و شتیلا، کشتارگاه تل زعتر، کشتارگاه دوم در مسجدالاقصی در ۱۴۱۱/۳/۲۶ه- ق، زدن دستگاههای اتمی عراق، بمباران تنظیم تحریر در تونس، قتل ابوجهاد، جنایات فعلی آنها در برابر انتفاضه که صدها کشته و هزاران زخمی بجای گذاشته است، روزانه مردم را از خانه و کاشانهشان میرانند، و ا نواع شکنجه و آزار و اذیت را در زندانهای اسرائیل بر فلسطینیها وارد میکنند،یک بخش مسجد اقصی را سوزاندند، مسجد ابراهیم خلیل را به مرداری آلوده کردند، قرآنها را پاره میکنند و زیر پای خود میافگنند، هزاران انسان بیگناه را میکشند و خانههایشانرا خراب میکنند، زمینهایشان را غصب میکنند... جنایاتی که به گفتن و نگاشتن خلاصه نمیگردد. در مقابل کسی هم از آنها نمیپرسد که چرا این جنایات را مرتکب میشوند؟ خدا از آنها حساب بگیرد [۴].
این یک حکمت الهی است، تا اینکه در دلهای مسلمانها ذرهای از شفقت و رحمت در در برابر یهود باقی نماند و جنگ آینده ما در مقابل ایشان با دلها و عواطف سنگین همراه باشد تا جهان را از شر ایشان راحت سازیم و صبح پیروزی اسلام از نو بدمد، بعد ازین قدر فساد و تباهی که در زمین روا داشتند دولت ایشان دوام نخواهد آورد و وعده پروردگار بزودی متحقق خواهد شد، چون ذات کبریا فرموده است: ﴿فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ﴾[الإسراء: ۱۰۴]. «آنگاهی که بیاید وعده دیگر».
حرف (ف) در آیت حرف عطف است و افاده تعقیب را میکند - یعنی حرفی است که جمله بعدی خود را به جمله قبلی حمل میکند با افاده وقوع هر دو حادثه پی در پی - اینجا پروردگار بزرگ کلمه ﴿ثُمَّ﴾را بکار نبرده است، چون کلمه ﴿ثُمَّ﴾افاده عطف را میکند ولی با تراخی و مهلت - یعنی حادثه بعدی با حادثه قبلی متصل نبوده و چندی بعد اتفاق میافتد - و تعقیب هر شئ با این دو حرف عطف دلالت بر تعقیب میکند ولی مناسب با هر کدام از آن، یعنی اگر با ﴿ثُمَّ﴾عطف صورت گرفت تعقیب با تراخی و مهلت است و اگر با (فا) صورت گرفت تعقیب با اتصال است.
﴿إِذَا﴾برای ظرف زمان است و افاده استقبال، یعنی زمان آینده را میکند.
﴿جَآءَ﴾این فعل در حالیکه به صیغه ماضی (زمان گذشته) استعمال شده است، ولی افاده مستقبل ( زمان آینده ) را میکند، یعنی این واقعه آمدنیست، مثل این فرموده پروردگار: ﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلطَّآمَّةُ ٱلۡكُبۡرَىٰ ٣٤﴾[النازعات: ۳۴]. «وقتیکه بیاید حادثه بزرگ، یعنی قیامت».
به عبارت ساده: وقتی کلمه اذا که از برای ظرف باشد، یعنی زمان را افاده کند و قبل از فعل ماضی(زمان گذشته) استعمال شود ماضی را به مضارع (زمان آینده) تبدیل میکند. مثال این در فارسی چنین است: کسی قرار است بیاید و تو برکسی دیگری حکایت میکنی و یا خبر میدهی که فلان کس میآید و در ضمن میگویی: وقتی که او آمد چندین میشود یا چنین میکنیم «اذا جاءَ فلان سيکون کذا وسنفعل کذا» مترجم
﴿وَعۡدُ﴾یعنی وعده، وعده هم بعد از میعاد میباشد، مثل این گفته که بگویی: بتو وعده دادم و میشود، پس خداوندأوعده خود را خلاف نمیکند.
﴿ٱلۡأٓخِرَةِ﴾مراد از این بار دوم است، یعنی وعده دوم خداوندأ، از همینرو خداوندأدر آخر سوره اسراء برای ما خبر داده است که، وقتی این وعده دوم خداوندأآمد شما را در سر زمین بیت المقدس جمع میکنیم: ﴿وَقُلۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ لِبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱسۡكُنُواْ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ جِئۡنَا بِكُمۡ لَفِيفٗا ١٠٤﴾[الإسراء: ۱۰۴]. «و گفتیم بعد از وی بنی اسرائیل را ساکن شوید در زمین پس چون بیاید وعده آخرت بیاریم شما را همه با هم».
بسیار جای تعجب است که بعضی از مفسرین ﴿آخِرَة﴾را درین آیت به روز قیامت تفسیر کردهاند، چون از سیاق و سبک این آیت روز قیامت را دانسته نمیشود، بلکه مراد از آن همان وعده دوم است، یعنی بعد از فساد دوم همان تباهی دوم بنی اسرائیل.
کلمه ﴿ٱلۡأٓخِرَةِ﴾در قرآنکریم ۱۰۵ بار آمده است، تنها ۱۰۳ بار از آن بمعنای زندگی دوباره در روز قیامت است، یکبار از آن بمعنای فساد دوم از بنی اسرائیل است، چنانکه در اول سوره اسراء بعد از کلمه ﴿وَعۡدُ﴾آمده است، بار دیگر هم در آخر همین سوره که بعضی از مفسرین آن را بمعنای روز قیامت تفسیر کردهاند، این یک تفسیر نادرست است، چون کلمه ﴿ٱلۡأٓخِرَةِ﴾در تمام قرآنکریم بمعنای زندگی دو باره است نه روز قیامت، اینجا مثالهای را از قرانکریم ذکر میکنیم:
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا بِٱلۡأٓخِرَةِۖ﴾[البقرة: ۸۵]. «آنانکه خریدند زندگی دنیا را در برابر زندگی روز قیامت».
﴿لَهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا خِزۡيٞ وَلَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٞ﴾[البقرة: ۱۱۴]. «برای آنهاست در دنیا خواری و برای آنهاست در زندگی آخرت عذاب بزرگ».
﴿مِنكُم مَّن يُرِيدُ ٱلدُّنۡيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ ٱلۡأٓخِرَةَ﴾[آلعمران: ۱۵۲]. «از شما کسانیاند که طلب دارند دنیا را و از شما کسانیاند که طلب دارند زندگی آخرت را».
﴿فَلۡيُقَٰتِلۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ يَشۡرُونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا بِٱلۡأٓخِرَةِ﴾[آلعمران: ٧۴]. «پس باید جنگ کنند در راه خدا آن مؤمنان که میفروشند زندگانی دنیا را به آخرت...».
﴿وَإِن يَتَوَلَّوۡاْ يُعَذِّبۡهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِيمٗا فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ﴾[التوبة: ٧۴]. «و اگر برگرداند از توبه عذاب کند ایشان را خدا عذاب درد دهنده در دنیا و در آخرت...».
پس کلمه ﴿ٱلۡأٓخِرَةِ﴾درین آیت برای ظرف مکان - جای - است، و امکان ندارد که آنجا - یعنی در سوره اسراء - کلمه ﴿وَعۡد﴾برای ظرف مکان - جای - باشد، چون کلمه ﴿وَعۡد﴾در میان دو چیز میباشد، یا یک چیز و ظرف زمان.
همچنان کلمه ﴿وَعۡد﴾متصل با کلمه ﴿ٱلۡأٓخِرَةِ﴾نیامده است، مگر در همین دو جای در سوره بنی اسرائیل، و آخر سوره تفسیر آیات قبلی را توضح میدارد و هیچ شک باقی نمیگذارد که مراد از ﴿وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ﴾همان وعده دوم است که در اول سوره هم ذکر شده است، چون خداوند تبارک و تعالی فرموده است: ﴿جِئۡنَا بِكُمۡ لَفِيفٗا﴾. «میآوریم شما را همه به یکبارگی».
﴿لَفِيف﴾بدین معناست که گروهی از مردم را از قبایل مختلف گرد هم جمع آوری، همچنان برای جمعی بزرگی گفته میشود که از طبقات مختلف پولدار و بیچاره، فرمانبردار و سرکش، قوی و ضعیف یکجا شده باشند.
این چیزی است که ما امروز در دولت اسرائیل میبینیم، چگونه که در آن بیشتر از هفتاد قوم و دارای تابعیتهای مختلف جمع شدهاند، خداوند تبارک و تعالی آنها را از قومیتها و کشورهای مختلف در یکجای جمع کرده است تا آن وعده خود را متحقق سازد. پس مراد و مقصود از آخرت درین آیت همان نابودی مرتبه دوم بنی اسرائیل است که خداوندأدر لوح المحفوظ فیصله کرده است و مراد از آن روز قیامت نیست. واقعیت فعلی این مفهوم آیه کریمه را تأیید میکند، آیات قرآن کریم معنای را که مراد از آن روز قیامت باشد رد میکند، چون قرآنکریم چند جای اشاره کرده است که در روز قیامت نسبها و گروهای مختلف نمیباشند. در هیچ آیهای از قرآن کریم نه تلویحاً و نه با صراحت آمده است که خداوندأهر قوم را جدا از اقوام دیگر میآورد، بناءً لفیف بمعنای جمع شدن در زندگی دنیاست نه روز قیامت، چون در روز قیامت خویشاوندی، نسب، شناخت و گروها نیست، بلکه هر کس از عمل خودش پرسیده میشود و هر کس از اقارب و خویش خود حتی از پدر، مادر، برادر و فرزند خود فرار میکند.
﴿لِيَسُُٔواْ وُجُوهَكُمۡ﴾یعنی در برابر شما عملی را انجام میدهند که شما از آن نفرت دارید، رویهای شما را سیاه میکنند و تلخی شکست و ذلت را میچشید. اینجا پروردگار تبارک تعالی رویها را ذکر کرده است، بخاطر اینکه روی یگانه موضوعی از بدن است که علامت پیروزی و یا شکست در آن ظاهر میگردد، نشانههای ذلت، پستی و خواری را میشود در آن دید، و یا هم در آن آثار عزت و بزرگی را مشاهده نمود، روی هست که از آن میشود خوشی و ناراحتی انسان را دانست، خداوندأجزء را ذکر است و مراد از آن کل است، این یک جزء با اهمیت از بدن است، بناءً ذکر آن درینجا معنای بزرگی را در بر دارد.
﴿وَلِيَدۡخُلُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾[الإسراء: ٧].
یعنی: «ای مسلمانها! شما داخل مسجد اقصی میشوید، مانند آنکه بار اول داخل آن شدید»، بار اول مراد همان است که پیامبر جدر شب معراج داخل آن شد و بعد از آن مسلمانها به قیادت عمرسفاتحانه و تکبیر گویان داخل آن شدند. اینجا این پرسش در ذهن خواننده خطور میکند که، چرا پروردگار سبحان در یاد آوری داخل شدن بیت المقدس دربار اول از مسجد نام نبرده است، با اینکه در مرتبه اول ثابت است که آنها وارد مسجد شدند؟
پاسخ این پرسش چنین است: چون دخول مسلمانها در در دورههای اول اسلام در زمان خلافت عمرستحقق پذیرفته بود و روش قرآنی یک پدیدهای هستی و فطری را با واقعیت بیان میدارد، مسجد هم در زمان فتح اول در سیطره یهود نبود، بلکه در تسلط دولت رومی قرار داشت، و اینکه مسجد را در مرتبه دوم فتح یاد میکند خود یک ضربه روحی و سر زنش برای یهود است، چون درینبار این سر زمین که مسجد در آن قرار دارد در تحت تسلط یهود است. بعد از فتح اول آنها ما را از مسجد اخراج کردند، ولی وعده دوم آمدنیست و ما همانند بار اول داخل مسجد میشویم.
﴿وَلِيُتَبِّرُواْ﴾یعنی تا اینکه هلاک کنند، تخریب نمایند و بشکنند، هر شکننده را در عربی «تبر» میگویند، حرف لام اینجا برای تأکید است، چون خداوندأمقرر گردانیده است که ما حتماً در بار دوم سلطه جویی و تکبر مادی و معنوی یهود را میشکنیم.
چیزی که لازم بذکر است این است که، فلسطین دارای عمارتهای بسیار بلند و بزرگتر از چهار و پنج اطاق نبوده، مگر در دوره اشغال آن توسط یهود این عمارتها ساخته شد و صدها عمارت وجود دارد که بیشتر از بیست طبقه هستند، مثل تعمیر سلام که بیشتر از بیست و پنج طبقه است و برای تدمیر آماده شده است، با اینکه من معتقد هستم که تدمیر معنوی و از میان رفتن دولت آنها بمراتب بیشتر و با اهمیتتر از خرابی مادی آنهاست و شکست نظامی و از میان رفتن بنیادی دولت آنها، شکست و ذلت ایشان با ارزشتر از خرابی تعمیرات و از میان رفتن دارایهای آنهاست، وگرنه دارای و مال چه ارزشی دارد که اگر تو غلام، شکست خورده و از نگاه معنوی بیبنیاد شده باشی و نا امیدی قلبت را فرا گرفته باشد.
بعد ازینکه بنیاد و هستی تو از میان رفت، شخصیت و هویت خود را از دست دادی و دیگر در زمین وجود معنوی نداشتی، پراگنده و ذلیل شدی این آسمان خراشها و دارایهای سر هم چیده شده به چه دردی میخورد؟ پس ویرانی معنوی تأثیر بیشتری دارد نسبت به خرابی مادی، چون اگر خود شخص و معنویت او زنده باشد تخریب مادی ضرری ندارد، چه بسا از ملتها و امتهای که از نگاه مادی خراب شدند و ضعیف گردیدند، معنویات ایشان هم تا جای ضعیف شد ولی کلاً از میان نرفتند و روح بزرگی داشتند، دوباره توانستند وضعیت مادی خود را ترمیم کنند و تا جایی برسند که بمراتب از پیش بهتر و قویتر باشند و کسانی را که آنها را شکست داده بود نابود کنند، این گفته شواهد زیادی دارد، از جمله جاپانیها، فرانسویها و آلمانیها، و چه بسا از ملتها و اشخاص هستند که با از دست دادن معنویات و تمدن خود تسلیم شدند و جبین غلامی بر زمین گذاشتند، با اینکه از نگاه مادی از دیگران برتر بودند، این هم شواهد زیادی در امروز دارد.
بهترین نمونه و مثال برای این گفته کشورهای اسلامی در مجموع بویژه کشورهای عربی هستند، اینها با همه توان مادی و نفوس که دارند در برابر اسرائیل که یک کتله کوچکی نسبت به امت اسلامی حساب نمییابد شکست خوردهاند و اسرائیل توانسته است آنها را ذلیل بسازد، مقدسات و نوامیسشان را هتک حرمت نماید، قرآنشان را توهین کند، اگر هر نفر مسلمان در دنیا یک تف بسوی اسرائیل باندازد از آن یک سیل پدید میآید که اسرائیل را از زمین میبردارد، پس تدمیر و شکست معنوی بمراتب بدتر و خطرناکتر از تخریب مادیست.
و با همه این گفته که تا اینجا آمدیم، مراد از فساد دومی یهود همین حالتی است که ما در آن بسر میبریم، وعده پروردگار هم متحقق خواهد شد. انشاء الله، اما اینقدر است که ما وقت معین آن را نمیدانیم و این به علم غیب مربوط میشود که خاصه خداوند است، دراز کردن و یا کوتاه کردن وقت آن بدستان ماست، اگر ما بخداوند خود رجوع کنیم و براستی بندگان صادق و مخلص او باشیم این وعده هر چه زودتر انجام مییابد، ولی اگر ما به همین حالتی که هستیم، بدنیا تکیه داده ایم و حق خداوند را از یاد بردهایم دوام بدهیم، امری که از جانب او تعالی بر ما شده است نا دیده بگیریم در حقیقت این وعده را به تعویق انداختهایم، حالت امروزی ما طوری است که ما مرگ را فراموش کردهایم که یک امر حتمیست، تنها به چند رکعت نماز و یا چند روز روزه اکتفا کردهایم، یا صدقات و خیرات میکنیم و اینها هم جزئی از عادات گردیده است که نمیتوانند ما را به تنهای بندگان راستی خداوند گردانند، بندگان راستین خدا کسانی هستند که در راه اقامه دین او تلاش بخرچ میدهند، میخواهند قانون او را در زمین پیاده بسازند، زندگی اسلامی را از نو در امت اسلامی زنده بگردانند، تلاش میورزند تا خلیفه اسلام را جانشین گردانند تا امت اسلامی در سایه قیادت و رهبری او متحد شوند، بیرق نشان عقاب را که بیرق پیامبر خدا در غزوات بود بر افراشته سازند. بدون ازین گفتهها ما برای همیشه بحیث غلامان و دست نشاندگان دیگران از کفار، ملحدین و یهود باقی خواهیم ماند، پس برای ماست تا بشتابیم و این نشان شرافت و بزرگی، نشانه افتخار از جانب خداوند قادر را از آن خود کنیم، دولت و خلافت اسلامی را برقرار سازیم و بحیث عساکر مخلص آن باشیم، به مسجد اقصی قسمی که گذشتگان ما تحت پرچم یکتا پرستی - پرچم عقاب - داخل شده بودند داخل شویم.
بعد از همه این وعید و اخبار برای بنی اسرائیل خداوندأآنها را اخبار میکند که، اگر بعد ازین هم دوباره به فساد روی آوردید شمارا باز هم عذاب خواهم کرد ﴿وَإِنۡ عُدتُّمۡ عُدۡنَا﴾[الإسراء: ۸]. «اگر باز به - راه باطل خود - بر گشتید ما هم - برای عذاب شما بر میگردیم».
این بخش از آیه کریمه دلالت واضح برین دارد که، بعد ازین هم احتمال برگشت آنها به فساد و تبهکاری در زمین وجود دارد و خداند قهار هم آنها را عذاب میکند، این بسیار عجیب نیست از امتی که پیامبران خود را کشتند، کتب ایشان از جمله تورات را تحریف کردند، آنها روزی هم براه راست پای نگذاشتند، بلکه نمیتوانند بدون از حالت بد بختی و فتنه اگیزی و فساد زندگی کنند.
******
[۴] در حالیکه این رساله تحت ترجمه است تعداد شهداء فلسطینی اعم از پیر وجوان، زن و کودک به هزاران تن رسیده است و تعداد زخمیها به بیشتر از ده هزار، بیشتر از پنجهزار خانه فلسطینی را نظامیان اسرائیل با بلدوزد در سر اهالی آن ویران کردهاند، شیخ احمد یاسین رهبر حماس که از دست وپا فلج بود بعد از خروج از مسجد در نماز صبح توسط هلیکوپترهای اپاتچی اسرائیل به راکت زده شد و شهید گردید، چند هفته بعد از آن رهبر جدید حماس شیخ رنتیسی را بهمین طرز به شهادت رسانیدند و بسیار عجیب اینکه مروان برغوثی یکتن از امناء سری حزب فتح را به جرم مبارزه برای آزادی ملتش به پنج بار قید عمری محکوم کردند، دنیا شاهد این همه فجایع است و هیچکس لب حتی به اعتراض نمیگشاید و دولت امریکا بسرکردگی بوش کوچک علناً ازین جنایات اسرائیل پشتیبانی میکند و طرحی را برای در ظاهر مسئله فلسطین بنام نقشه راه روی دست دارند تا برگشت مهاجران فلسطینی را به کشورشان توسط این طرح غیر قانونی سازند و برای همیش به گمان خود فلسطین را به اسرائیل بدهند. مترجم (۰۱/۰۸/۲۰۰۴م.