الف) امور مثبت:
نخست و پیش از هر چیز حکومت مسؤول برپایی قوانین الهی در میان ملت است، که این با اجرای موازین شرعی، و اجرای بایدها و نبایدها براساس قرآن و سنت صورت میگیرد.
۱. امیر مسلمانها اعضای شورا و مشاوران خود را از میان کسانی انتخاب کند که از خدا میترسند، مشاورانی که در مورد هر گناه کوچک و بزرگی خداوند را بر خود مراقب میدانند و مرتکب گناه نمیشوند. کسانی که او را در اجرای حق یاری دهند و او را از ناحق دور نمایند. وزیران، کسانی که مسؤولیت مهم کشوری و لشکری به آنان واگذار میشود، را از میان کسانی برگزیند که به خوبی از خدا میترسند، زیرا مردم در دست امام امانت هستند، لذا واجب است آنها را به امانتدار بسپارد تا در حق آنها خیانت روا ندارد و امام باید بداند که در کمکاری و سهلانگاری وزیران و مدیران ادارهها در مسؤولیتشان و نیز در رعایت حقوق مردم در پیشگاه خداوند بازخواست میشود.
۲. فراهم کردن امنیت داخلی: مردان کارآزموده و مخلصی را مسؤول امنیت نماید که از مصالح و منافع بندگان پاسداری میکنند و برای راحتی مردم از هیچ زحمت و بیخوابی و دشواری دریغ نورزند و به مصالح زندگی مردم خدمت میکنند.
همچنین حکومت موظف است ارتشی مقتدر و نیرومند به وجود آورد تا از مرزهای حکومت اسلامی پاسداری و از حملهی دشمن جلوگیری نماید.
خداوند بلندمرتبه میفرمایند:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ﴾[الأنفال:۶۰].
«برای (مبارزه با) آنان تا آن جا که میتوانید نیروی (مادی و معنوی) از جمله اسبهای ورزیده آمده سازید تا به وسیلهی آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید».
این قدرت و قوت، باید هماهنگ با زمان و مکان باشد (ابزار و آلات جنگی و تاکتیکهای رزمی به روز باشد).
۳. لازم است حکومت در زمینهی توسعهی وضعیت اقتصادی جامعه طوری عمل کند که برای عموم مردم فرصت کار و کسب فراهم شود و با گشودن زمینهای مختلف اشتغال و هموارکردن صادرات واردات و در امر تجارت، سختیها و ناهمواریها در مسیر کسب و کار و درآمد عمومی امور مردم را سازماندهی نماید.
۴. حکومت موظف است در صورت امکان بهداشت جامعه را بهبود بخشد، دارو و درمان موردنیاز مردم را فراهم کند.
۵. حکومت باید بستر مناسب برای آموزش در زمینههای مختلف به ویژه آموزش علوم دینی فراهم کند، زیرا علوم اسلامی پایهی همهی علوم است، و پس از فراگیری علوم اسلامی نوبت به آموزشهای دیگر مثل پزشکی/ طب، مهندسی، کشاورزی و ... میرسد. با ساخت و گشایش مدارس و مراکز علمی آموزش را در همهی مراحل برای همهی اقشار جامعه رایگان سازد و دانشآموزان و دانشجویان را به فراگیری علم تشویق نماید.
حکومت باید امر آموزش را به آموزگاران و مربیانی از خود مردم بسپارد، نه به افراد بیگانه. کسانی را عهدهدار تربیت و آموزش نماید که از تقوای لازم برخوردارند و از امانت علم و متعلمین محافظت میکنند، و نباید آموزگاران و معلمان از میان کسانی که اندیشهی آنها ویرانگر اخلاق نیک است و از ایمان و ادب موردنیاز برخوردار نیستند گزینش کند. گزینش مربی و معلم در زندگی دانشآموز از اهمیت ویژهای برخوردار است، و بدون رعایت این اصل دانشآموز را با اندیشههای ویرانگر وارداتی ضد اسلامی بیگانگان نابود کردهایم که آن وقت دیگر پشیمانی فایدهای ندارد.
دانشآموز معلم خود را به مثابهای آیینه میداند و از او الگو میگیرد و بر اساس اندیشه و فکر او حرکت میکند و از او برنامهی زندگی میگیرد. این راجع به معلم بود، قضیهی دوم مربوط به تدوینکنندگان برنامهی درسی است، کسانی که نظام آموزشی را تدوین میکنند آنها الزاماً باید از تقوای الهی برخوردار باشند، تا بتوانند نظام آموزشی کارآمدی تدوین کنند و نه کسانی که دانسته یا ندانسته حق و باطل را در هم میآمیزند و نه غربزدگان دینفروش که بدون توجه به اندیشهی بزرگ اسلام بخواهند دستآوردهای غربی و منابع فکری آنها را در جامعهی اسلامی ترویج دهند که در این صورت نتیجهی کار معکوس میشود و دانشآموزان در معرض خطر بزرگی قرار میگیرد.