حقیقت انجیل
﴿وَقَفَّيۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم بِعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِۖ وَءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِيلَ فِيهِ هُدٗى وَنُورٞ وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِينَ ٤٦﴾[المائدة: ۴۶]. «و به دنبال آنان (یعنی پیغمبران پیشین)، عیسی پسر مریم را بر راه و روش ایشان فرستادیم که تصدیق کنندهی توراتی بود که پیش از او فرستاده شده بود، و برای او انجیل نازل کردیم که در آن رهنمودی (بهسوی حق) و نوری (زدایندهی تاریکیهای جهل و نادانی ، و پرتوانداز بر احکام الهی) بود، و تورات را تصدیق میکرد که پیش از آن نازل شده بود و برای پرهیزگاران راهنما و پند دهنده بود». در قرآن مجید ذکر انجیل آمده است، انجیلی که به حضرت مسیح÷سپرده شد، نه آنچه بعد از ایشان به عنوان زندگینامهی مسیح نگاشته شده است. ولی این انجیل کجاست؟
در پاسخ به این پرسش موسیو ایتن دینیه -از علمای مسیحی که به اسلام گرویده است- میگوید : «در اینباره شکی نیست که الله تعالی بر حضرت عیسی÷انجیل را به زبان او و قومش نازل کرد، ولی آن انجیل ضایع شدیا ضایع گردانیده شد و از آن هیچ نشانهای نماند و بهجای آن مردم چهار (تاْلیفات) را از آن خود کردند درحالیکه صحت و نسبت تاریخی آن خیلی مشکوک است. و به زبان یونانی است در صورتیکه زبان حضرت عیسی سامی بود و با یونانی خیلی فرق داشت. و علاوه این تاریخ ترجمه و مترجمین همه اناجیل مجهولاند» [۱].
و آنچه امروزه در دسترس است طبق ادعای نصاری به وسیلهی الهام نوشته شده است، ولی حقیقت الهام چیست؟ و مراد از الهامی بودن این اناجیل چیست؟ هورن -یکی از مفسران انجیل- الهام را چنین تعریف میکند: «رمانیکه گفته میشود گفتههای کتابهای مقدس از طرف خداوند وحی شده است، مطلب این بیست که تمام حروف و عبارات به عینه از طرف الله الهام شدهاند، بلکه از اختلاف بیانشان معلوم میشود که به ایشان اجازه داده شده که حسب طبایع، عادات و تعبیر خود بنویسند و علم الهام مانند علوم رسمی دیگربه کار رفته است و چنین برداشت نشود که بیان هر امر و فیصلهی هر حکم به آنها الهام شده است» [۲].
اناجیل نزد خود نصاری مورد اختلاف است، چنانکه از الگزیدر -نزد علمای پروتستان کتاب بزرگ و معتبری است- هنری و اسکات در جلد آخر تفسیر خود نقل میکند: لازم نیست هر حرفی را که نبی میگوید الهامی یا قانونی باشد و از الهامی بودن بعضی از کتابهای سلیمان لازم نمیآید که هرچه او گفته است الهامی باشد و این سخن باید مد نظر باشد که بعضی از مطالب مخصوص به انبیاء و حواریون الهام شدهاند [۳]. ولی در واقع آنچه نگاشتهاند نه تنها الهام نیست بلکه کذب و افتراء است همانگونه که ابومحمد عبدالله الترجمان المیورقی متوفی سال۸۳۲ ﻫ که از مسیحیت برگشته و به اسلام مشرف شده است، در کتاب [تحفه الأريب في الرد علی أهل الصليب] مینویسد: «کسانیکه انجیلها را نوشتهاند در موارد زیادی اختلاف دارند و این دلیل بر دروغشان است و اگر بر حق میبودند در هیچ چیزی اختلاف نداشتند، همانگونه که خداوند متعال در کتاب عزیز خود بر صفی خود محمد جنازل کرده است میفرماید: ﴿وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا﴾[النساء: ۸۲]. و اختلاف را دلیل بر نسبت دروغ به الله قرار دادهاند [۴].
نیز وقایع ذکر شده در اناجیل، خود افتراء بودن آنها را میرساند. به عنوان مثال: داستان شراب نوشیدن حضرت نوح÷در (سفر تکوین، باب نهم) چنین آمده است: «و پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند سام و حام و یافث بودند و حام پدر کنعان است اینانند سه پسر نوح و از ایشان تمامی جهان منشعب شد و نوح به فلاحت زمین شروع کرد و تاکستانی غرس نمود و شرابی نوشیده و مست شد و در خیمه خود عریان گردید و حام پدر کنعان برهنگی پدر خود را دید و دو برادر خود را بیرون خبر داد و سام و یافث ردا را گرفته بر کتف خود انداختند و سپس پیش رفته برهنگی پدر خود را پوشانیدند ورود ایشان باز پس بود که برهنگی خود ر ا ندیدند. و نوح از مستی خود بهوش آمد دریافت که پسر کهترش با وی چه کرده بود سپس گفت کنعان ملعون باد برادران خود را بندهی بندگان باشد» [۵].
در اینجا تصریح است به اینکه شراب نوشیدن و بیهوش و عریان شد و عجیب اینکه مرتکب گناه نگاه کردن به عورت پدر خود، حام (ابو کنعان) است و لعنت متوجه فرزندش کنعان میشود و مواخذهی فرزندش به جرم پدر خلاف عدل است چنانچه در باب: ۱۸ آیه: ۲۰ کتاب (حزقیال) چنین آمده است: «هرکه گناه کند او خواهد مرد، پسر متحمل گناه پدرش نخواهد بو د پدر متحمل گناه پسرش نخواهد بود. عدالت مرد عادل بر خودش خواهد بود و شرارت مرد شریر بر خودش خواهد بود». آیا باوجود بیان چنین مطلبی در حق یک نبی -در در مورد انبیای دیگر نیز نیز چیزهایی گفته شده که یک انسان عادی نیز از بیانشان شرم میکند- و باوجود تناقص و اختلاف چگونه میتوان گفت انجیل موجود کتاب الهامی است!!!.
[۱] مسیحیت، ص۶۳ تاْلیف: متولی یوسف جلبی- ترجمه: مولانا شمس تبریز خانیز. [۲] محاضرات فی النصرانیة (ابوزهره) ص: ۷۶-۷۵. [۳] اظهار الحق، ج۱، ص: ۲۷۸. [۴] تحفة الأریب ص: ۲۰۴-۲۰۳. [۵] متون فوق از ترجمه فارسي Bible (كتاب مقدس)گرفته شده است.