فتح القریب در فقه امام شافعی

کتاب الحج
کتاب حج

کتاب الحج
کتاب حج

«وشَرَائِطُ وُجُوبِ الْحَجِّ سَبْعَةُ أَشْيَاءَ الإسْلاَمُ والْبُلُوغُ والْعَقْلُ والْحُرِّيَّةُ ووُجُودُ الزَّادِ والرَّاحِلَةِ وتَخْلِيَةُ الطَّرِيقِ وإِمکَانُ الْمَسِيرِ وأَرْکَانُ الْحَجِّ أَرْبَعَةٌ الإحْرَامُ مَعَ النِّيَّةُ والْوُقُوفُ بِعَرَفَةَ والطَّوَافُ بِالْبَيْتِ والسَّعْیُ بَيْنَ الصَّفَا والْمَرْوَةِ وأَرْکَانُ الْعُمْرَةِ ثَلاَثَةٌ الإحْرَامُ والطَّوَافُ والسَّعْیُّ والْحَلْقُ أَوِ التَّقْصِيرُ فی أَحَدِ الْقَوْلَينِ ووَاجِبَاتُ الْحَجِّ غَيْرُ الأَرْکَانِ ثَلاَثَةُ أَشْيَاءَ الإحْرَامُ مِنَ الْمِيقَاتِ ورَمیُ الْجِمَارِ الثَّلاَثِ والْحَلْقُ وسُنَنُ الْحَجِّ سَبْعٌ الإفْرَادُ وهُوَ تَقْدِيمُ الْحَجِّ عَلَی الْعُمْرَةِ والتَّلْبِيَةُ وطَوَافُ الْقُدُومِ والْمَبِيتُ بِمُزْدَلِفَةَ ورَکْعَتَا الطَّوَافِ والْمَبِيتُ بِمنیً وطَوَافُ الْوَدَاعِ ويَتَجَرَّدُ الرَّجُلُ عِنْدَ الإحْرَامِ عَنِ الْمَخِيظِ ويَلْبَسُ إِزَاراً ورِدَاءاً أَبْيَضَيْنِ».

حج در لغت به معنی قصد و شرعاً قصد خانه خداست برای انجام مراسم حج.

«شرط وجوب حج هفت چیز است:

۱- اسلام،

۲- بلوغ،

۳- عقل،

۴- آزادی،

۵- بودن توشه راه،

۶- فراهم شدن وسیله سواری و امن بودن راه،

۷- امکان رفتن «زمانیکه ممکن باشد عادتا رسیدن به مراسم-حج».

ارکان حج چهار است:

۱- احرام با نیت داخل شدن حج،

۲- ایستادن در عرفه «در روز نهم ذی الحجه»

۳- طواف خانه هفت مرتبه،

۴- دویدن در بین صفا و مروه هفت مرتبه.

ارکان عمره چهار است:

۱- احرام،

۲- طواف،

۳- دویدن،

۴- تراشیدن سر یا کوتاه کردن موی آن در یکی از دو گفتار شافعی.

واجبات حج اضافه بر ارکان مذکور سه چیز است:

۱- احرام از میقات «خواه میقات زمانی یا مکانی» میقات زمانی برای حج ماه شوال و ذواقعده وده شب از ذی الحجه است اما میقات زمانی برای انجام عمره تمام سال است «یعنی انسان هر موقعی که وارد مکه شود می‌تواند عمره را به جای آورد» میقات مکانی برای حج، برای کسی که مقیم مکه باشد خود مکه است خواه مکی و خواه غیر مکی و برای کسی که مقیم مکه نباشد میقات اشخاصی که از طرف مدینه می‌یایند «ذوالحُلیفَه» و برای آنهائی که از طرف شام و مصر و مغرب بیایند جُحفه و آنهائیکه از تهامه یمن می‌آیند «یَلَملَم» و برای نجد و حجاز و نجد یمن «قَرَن» و کسی که از مشرق بیاید «ذاتِ عِرق».

۲- رَمی)پرتاب سنگ به ستون های سه گانه) سه جمره است: اول جمره بزرگ، سپس جمره میانه، سپس جمره عقبه و برای هر یک از سه جمره باید هفت سنگ پرتاب کرد و سنگ‌ها را باید یک یک پرتاب نمود و اگر یک مرتبه دو سنگ پرتاب کند یکی محسوب می‌شود، و اگر سنگی را هفت مرتبه پرتاب کند کافی است و چیزی پرت شده باید نوع سنگ باشد، و اگر سنگ نباشد کافی نیست.

۳- تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر «برای مرد تراشیدن و برای زن کوتاه کردن بهتر است» حداقل حلق برداشتن سه مو از سر یا کوتاه کردن یا کندن یا سوزاندن و یا بریدن. کسیکه موی سر نداشته باشد مستحب است امرار تیغ بر آن و موی ریش و بدن جانشین موی سر نمی‌شود.

سنت‌های حج هفت چیز است:

۱- اِفراد و آن جلو انداختن حج بر عمره است «اول به نیت حج از میقات احرام را بپوشد و مراسم حج را انجام دهد پس از فراغت حج از مکه به نزدیک‌ترین محل برود و احرام را به نیت عمره بپوشد و به اعمال عمره شروع بنماید».

۲- لبیک گفتن بگوید: «لَبَيكَ اللَّهُمَّ لَبِيكَ لاَ شَرَيكَ لكَ لَبَيكَ إِنَّ الحَمدَ والنِّعمَةَ لَكَ وَالمُلكَ لاَشَرَيكَ لَكَ». هرگاه لبیک را تمام کرد درود بر رسول بفرستد و از خداوند تقاضای بهشت و خشنودی او را از خود بنماید و پناه ببرد به خداوند از آتش دوزخ.

۳- طَوافُ القُدوم.

۴- در مُزدَلِفَة شب را بروز آوردن.

۵- دو رکعت نماز طواف «بعد از انجام طواف» و آن را در پشت مقام ابراهیم بخواند «اگر روز باشد آهسته و اگر شب باشد با صدای بلند» و اگر در پشت مقام ابراهیم ممکن نشد در حِجر و اگر ممکن نشد در مسجد و اگر ممکن نشد در هر جائی از بیت بخواند رواست.

۶- شب را بروز آوردن در منی.

۷- طواف الوَداع هنگامی که بخواهد از مکه بیرون رود برای مسافرت. در موقع پوشیدن لباس احرام باید مرد، خود را از لباس دوخته و لباسی که به بدن احاطه نماید لخت کند پس بپوشد لنگ یا پارچه‌ای که هر دو سفید و تازه یا حد اقل نظیف باشند».

فصل: «يَحْرُمُ عَلَی الْمُحْرِمِ عَشَرَةُ أَشْيَاءٍ لُبْسُ الْمَخِيطِ وتَغْطِيَةُ الرَّأْسِ مِنَ الرَّجُلِ والْوَجْهِ مِنَ الْمَرْأَةِ وتَرْجِيلُ الشَّعْرُ وحَلْقُهُ وتَقْلِيمُ الأَظْفَارِ والطِّيْبُ وقَتْلُ الصَّيْدِ وعَقْدُ النِّکَاحِ والْوَطْءُ والْمُبَاشَرَةُ بِشَهْوَةٍ وفی جَمِيعِ ذَلِكَ الْفِدْيَةُ إِلاَّ عَقْدَ النِّکَاحِ فَإنَّهُ لاَيَنْعَقِدُ ولاَيُفْسِدُهُ إِلاَّ الْوَطءُ فی الْفَرْجِ ولاَيَخْرُجُ مِنْهُ بِالْفَسَادِ ومَنْ فَاتَهُ الْوُقُوفُ بَعَرَفَةَ تَحَلَّلَ بِعَمَلِ عُمْرَةٍ وعَلَيْهِ الْقَضَاءُ والْهَدْیُ ومَنْ تَرَكَ رُکْناً لَمْ يَحِلَّ مِنْ إِحْرَامِهِ حَتَّی يَأْتِیَ بِهِ ومَنْ تَرَكَ وَاجِباً لَزِمَهُ الدَّمُ ومَنْ تَرَكَ سُنَّةً لَمْ يَلْزَمْهُ بِتَرْکِهَا شَیْءٌ».

«حرام است بر مُحرِم ده چیز:

۱- پوشیدن دوخته «پیراهن، قبا، خُف» و پوشیدن بافته و معقود یعنی گره‌دار،

۲- پوشیدن سر برای مرد، و پوشیدن رخسار برای زن،

۳- شانه کردن مو،

۴- تراشیدن، کندن سوزاندن مو،

۵- ناخن کندن،

۶- به کار بردن عطر،

۷- شکار کردن،

۸- نکاح بستن،

۹- جماع،

۱۰- مباشرت با شهوت «مانند دست زدن و بوسیدن».

در تمام موارد فوق برای جبران باید فدیه بدهد مگر بستن نکاح که اصلاً بسته نمی‌شود و قدیه آن را جبران نمی‌کند. چیزی احرام را فاسد نمی‌کند مگر جماع در فرج «دست زدن و بوسیدن آن را فاسد نمی‌کند» و با فاسد شدن احرام نباید از احکام خارج شود بلکه باید بقیه اعمال را ادامه دهد.

و کسی که به عرفه نرسد بعد از انجام عمره احرام را بشکند و بر اوست قضای آن در سال آینده بدون تأخیر با دادن هَدی(قربانی). کسی که رکنی از ارکان حج را ترک کند نباید احرام را بشکند تا هنگامیکه آن رکن را انجام ‌دهد و کسی که یکی از واجبات حج را ترک کند باید حیوانی را ذبح نماید ولی برای ترک سنت ذبح لازم نیست».

فصل: «والدِّمَاءُ الْوَاجبَةُ فی الإحْرَامِ خَمْسَةُ أَشْيَاءٍ أَحَدُهَا الأَّمُّ الْوَاجِبُ بِتَرْكِ نُسُكٍ وهُوَ عَلَی التَّرْتِيبِ شَاةٌ فَإنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ عَشَرَةِ أَيَّامٍ ثَلاَثَةٍ فی الْحَجِّ وسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعَ إِلَی أَهْلِهِ والثَّانِی الدَّمُ الْوَاجِبُ بِالْحَلْقِ والتَّرَفُّهِ وهُوَ عَلَی التَّخْيِيرِ شَاةٌ أَوْ صَوْمُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ أَوْ التَّصَدُّقُ بِثَلاَثَةِ آصُعٍ عَلَی سِتَّةِ مَسَکِينَ والثَّالِثُ الدَّمُ الْوَاجِبُ بِالإحْصَارِ فَيَتَحَلَّلُ ويُهْدِی شَاةَ والرَّابِعُ الدَّمُ الوَاجِبُ بِقَتْلِ الصَّيدِ وهُوَ عَلَی التَّخْيِيرِ إِنْ کَانَ الصَّيْدُ مِمَّا لَهُ مِثْلٌ أَخْرَجَ الْمِثْلَ مِنَ النَّعَمِ أَوْ قَوَّمَهُ واشْتَرَی بِقِيمَتِهِ طَعَاماً وتَصَدَّقَ بِهِ أَوْ صَامَ عَنْ کُلِّ مُدٍّ يَوْماً والْخَامِسُ الدَّمُ الْوَاجِبُ بِالْوَطءِ وهُوَ عَلَی التَّرْتِيبِ بَدَنَةٌ فَإنْ لَمْ يَجِدْهَا فَبَقَرَةٌ فَإنْ لَمْ يَجِدْهَا فَسَبْعٌ مِنَ الْغَنَمِ فَإنْ لَمْ يَجِدْهَا قَوَّمَ الْبَدَنَةَ وَاشْتَرَی بِقِيمَتِهَا طَعَاماً وتَصَدَّقَ بِهِ فَإنْ لَمْ يَجِدْهَا صَامَ عَنْ کُلِّ مُدٍّ يَوْماً ولاَيُجْزِئُهُ الْهَدیُ ولاَ الإِطْعَامُ إِلاَّ بِالْحَرَمِ ويُجْزِئُهُ أَنْ يَصُومَ حَيْثُ شَاءَ ولاَ يَجُوزُ قَتْلُ صَيْدِ الْحَرَمِ ولاَ قَطْعُ شَجَرِهِ والْمُحِلُّ والْمُحْرِمُ فی ذَلِكَ سَوَاءٌ».

«خون‌های واجب در احرام پنج است:

۱- خون واجب بسبب ترک کردن یکی از مأمور به «مانند ترک احرام از میقات» و ترتیب خون واجب چنین است: گوسفند، اگر نباشد ده روز روزه بگیرد «سه روز آن در ایام حج و سنت است قبل از عرفه باشد یعنی ششم و هفتم و هشتم ذی الحجه بهتر است» و هفت روز دیگر هنگامی که به وطن برمی‌گردد.

۲- خون واجب بوسیله تراشیدن سر و زدن عطر و روغن. و در این خون مختار است در بین سر بریدن گوسفندی یا سه روز روزه یا صدقه دادن سه صاع طعام بلد بر شش مسکین هر یک نیم صاع.

۳- خون واجب بوسیله بسته بودن راه حج پس می‌تواند بوسیله احصار بقصد خارج شدن از مراسم حج احرام را بشکند و در همان‌جا گوسفندی را ذبح نماید و پس از ذبح گوسفند سر خود را بتراشد.

۴- خون واجب بوسیله کشتن شکار و در این خون اختیار دارد در انجام یکی از سه چیز: اگر آن شکار نظیر داشته باشد نظیر آن را بدهد، و اگر نظیر نداشته باشد قیمت آن را به طعام داده و به مسکین‌های حرم دهد یا اینکه در مقابل هر مدی یک روز روزه بگیرد.

۵- خون واجب بسبب جماع وبدین ترتیب است: یک شتر و اگر نباشد یک گاو، اگر نباشد هفت گوسفند، اگر نباشد شتر را تقویم کرده و قیمت آن را به طعام داده صدقه نماید، و اگر نباشد در مقابل هر مد یک روز روزه بگیرد، ذبح و طعام روا نیست مگر در حرم ولی در هرجائی که باشد می‌تواند روزه بگیرد. روا نیست کشتن صید حرم و همچنان بریدن درخت آن روا نیست، چه در احرام باشد یا نه».