فتح القریب در فقه امام شافعی

کتاب الأيمان والنذور
کتاب ايمان و نذر

کتاب الأيمان والنذور
کتاب ايمان و نذر

«لاَيَنْعَقِدُ الْيَمِينُ إلاَّ بِاللهِ تَعَالَی أَوْ بِاسْمٍ مِنْ أَسْمَائِهِ أَوْ صِفَةٍ مِنْ صِفَاتِ ذَاتِهِ ومَنْ حَلَفَ بِصَدَقَةِ مَالِهِ فَهُوَ مُخَيَّرٌ بَيْنَ الصَّدَقَةِ وکَفَّارَةِ الْيَمِينِ ولاَ شَیْءَ فی لَغْوِ الْيَمِينِ ومَنْ حَلَفَ أَنْ لاَيَفْعَلَ شَيْئاً فَأَمَرَ غَيْرَهُ بِفِعْلِهِ لَمْ يَحْنَثْ ومَنْ حَلَفَ عَلَی فِعْلِ أَمْرَيْنِ فَفَعَلَ أَحَدَهُمَا لَمْ يَحْنَثْ وکَفَّارَةُ الْيَمِينِ هُوَ مُخَيَّرٌ فِيهَا بَيْنَ ثَلاَثَةِ أَشْيَاءٍ عِتْقِ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ أَوْ إِطْعَامِ عَشْرَةِ مَسَاکِينَ کُلُّ مِسْکِينٍ مُدٌّ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ثَوْباً ثَوْباً فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ».

«سوگند و نذرها» أیمان به فتح همزه جمع یمین «سوگند» و در لغت: در اصل به معنی دست راست پس بر سوگند اطلاق شده است و سوگند منعقد «بسته» نمی‌شود مگر به لفظ الله و یا اسمی از اسم‌های خدا و یا به صفتی از صفات ذاتی او و کسی که سوگند بخورد که مال خود را صدقه کند «مثل اینکه بگوید: «لِلَّهّ عَلَیَّ بِصِدّقَةِ مالِی»بر من نذر باشد که مال خود را در راه خدا صدقه کنم که این را گاهی سوگند لجاج و خشم نامند و گاهی آن را نذر لجاج وخشم نامند» اختیار دارد در بین صدقه کردن مالش و در بین دادن کفارت سوگندش. و در سوگند لغو «یعنی سوگندی که بدون اراده و قصد آن را یاد می‌کند مثل اینکه انسان در حال خشم بگوید نه والله بلی والله و کسی که سوگند یاد کند بر نکردن کاری پس دستور بدهد که دیگری آن را انجام بدهد سوگند او واقع نمی‌شود. و کسی که سوگند بخورد بر انجام دادن دو کار پس یکی از آنها را انجام دهد نیز سوگندش واقع نمی‌شود «مثلاً بگوید به خدا سوگند این دو پیراهن را نمی‌پوشم پس یکی از آنها را به پوشد و اگر آنها را با هم و یا پس از یکدیگر بپوشد سوگند وی واقع می‌شود و اگر بگوید نه این را می‌پوشم ونه آن در این صورت هر کدام را بپوشد سوگندش واقع می‌شود».

در کفارت سوگند مختار است در انجام دادن یکی از سه امور زیر:

۱- آزاد کردن برده مسلمان.

۲- اطعام ده مسکین هر مسکین یک مُد.

۳- دادن ده جامه به ده مسکین. در صورت نداشتن امور مزبوره سه روز روزه بدارد.

فصل: «والنَّذْرُ يَلْزَمُ فی الْمُجَازَاةِ عَلَی مُبَاحٍ وطَاعَةٍ کَقَوْلِهِ إِنْ شَفَی اللهُ مَرِيضِی فَللَّهِ عَلَیَّ أَنْ أُصَلِّیَ أَوْ أَصُومَ أَوْ أَتَصَدَّقَ ويَلْزَمُهُ مِنْ ذلِكَ مَايَقَعُ عَلَيهِ الإسْمُ ولاَ نَذْرَ فی مَعْصِيَةٍ کَقَوْلِهِ إِنْ قَتَلْتُ فُلاَناً فَللَّهِ عَلَیَّ کَذَا ولاَيَلْزَمُهُ عَلَی تَرْكِ مُبَاحٍ کَقَوْلِهِ لاَآکُلُ لَحْماً ولاَأَشْرَبُ لَبَناً ومَا أَشْبَهَ ذلِكَ».

«در مقابل لرآورده شدن خواسته‌ی نذر شده، انجام نذر واجب می‌شود «یعنی کاری که از طرف شارع در آن تشویق یا ترغیبی وارد نشده باشد مانند خوردن، نشستن، خوابیدن، آشامیدن، و بلند شدن البته این مسئله خلاف کتاب‌های فقهی دیگر است چه نذر بر کار مباح یا ترک کردن آن منعقد نمی‌شود» و همچنان نذر کردن، بر اطاعت مقصود آن را واجب می‌کند «مانند آزاد کردن برده، عیادت مریض، سلام، تشییع جنازه، خواندن سوره معینه، طول دادن نماز و نماز جماعت» مثلاً بگوید اگر خداوند مریض مرا بهبودی دهد بر من واجب باشد نماز بگزارم یا روزه بگیرم و یا صدقه کنم هر کدام را گفته باشد پس از انجام معلق علیه واجب می‌شود و اگر حد اقل هر کدام را انجام بدهد به نذر خود وفا کرده است مثلاً اگر نماز را نذر کرده باشد دو رکعت، روزه یک روز و در صدقه هر مقداری که شرعاً بر او اطلاق مال بشود کافی است. و نذر برای مرتکب شدن گناه منعقد نمی‌شود مثلاً اگر بگوید «اگر فلان کس را کشتم بر من واجب باشد نماز بگزارم یا روزه بگیرم و همچنان بر ترک مباح نذر واجب نمی‌شود. مثلاً بگوید نذر باشد گوشت نخورم و شیر نیاشامم و امثال آن».