می خواهم توبه کنم اما...

سخن آخر

سخن آخر

ای بنده خدا! پروردگار مهربان درِ توبه را گشوده، آیا بهتر نیست وارد آن شوی.

«إِنَّ لِلتَّوْبَةِ بَابًا عَرْضُ مَا بَيْنَ مِصْرَاعَيْهِ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وفي رواية عَرْضُهُ مَسِيرَةُ سَبْعِينَ عَامًا، لَا يُغْلَقُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا» [۶۰].

(همانا توبه دارای دری می‌باشد که فاصله دو لنگه آن به اندازه مسافت شرق تا غرب می‌باشد – در روایت دیگری آمده: که پهنای آن به مسافت هفتاد سال می‌رسد و تا زمانی که خورشید از محل غروبش طلوع کند بسته نخواهد شد).

و در این مورد به خطاب الله متعال، گوش کن:

«يَا عِبَادِي! إِنَّكُمْ تُخْطِئُونَ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، وَأَنَا أَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا، فَاسْتَغْفِرُونِي أَغْفِرْ لَكُمْ» [۶۱].

(ای بندگان من! شما شب و روز خطا و اشتباه می‌کنید، ولی من تمامی گناهان را می‌بخشایم. بنابراین، از من طلب مغفرت و بخشش بنمائید تا شما را مغرفت کرده و ببخشایم). حال آیا بهتر نیست طلب استغفار و بخشش کنی.

الله شب‌ها دست هایش را می‌گشاید تا توبه خطاکاران روز را بپذیرد و همچنین روزها دست‌هایش را می‌گشاید تا توبه خطاکاران شب را بپذیرد، این را بدان که الله، عذرخواهی و پوزش بندگانش را دوست می‌دارد. پس آیا بهتر نیست به سوی الله روی آوری.

سوگند به خدا! چه اندازه این سخنان تائب شیرین و گوارا است!

خداوندا! به سبب عزت تو وذلت خودم می‌خواهم که مرا ببخشی و به من رحم کنی.

به سبب قدرت و توانمندیت و ناتوانی و ضعفم و بی‌نیازیت و فقر و احتیاج من به تو از تو کمک و یاری می‌خواهم، این پیشانی خطاکار و دروغ‌پرداز من در برابر توست...

بندگانت غیر از من بسیار فراوان و بیشمارند، ولی من غیر از شما نه آقا و سروری دارم و نه پناه‌گاهی...

هیچ نجات‌دهنده‌ای از عذاب شما غیر از شما ندارم...

از شما همانند مسکین و بیچاره‌ای که زاری می‌کند کمک و استعانت می‌طلبم...

و همانند فروتن و ذلیلی که خوار و ناتوان است به درگاه شما ناله می‌کنم...

و شما را همانند شخصی که وحشت کرده و در تنگنا و ترس است می‌خوانم...

آن هم همانند درخواست کسی که گردنش پائین افتاده است و بینی‌اش بر خاک مالیده شده است و چشمانش چون چشمه‌ای جوشان است و قلبش شکسته و ذلیل شده است.

اندکی در این حکایت و پندهای آن در ارتباط به توبه بیندیشید:

روایت شده یکی از صالحان از خیابانی می‌گذشت، ناگهان دید درِ منزلی باز شد و کودکی که کمک می‌خواست و گریه می‌کرد از آن خارج شد، مادرش نیز او را دنبال می‌کرد تا سرانجام در را به روی کودک بست و وارد منزل شد کودک اندکی دورتر رفته و در حالی که فکر می‌کرد ایستاد، اما پناه‌گاهی غیر از خانه‌ای که از آن خارج شده بود نیافت، همچنین کسی غیر از مادرش را نیافت تا خود را در آغوش او بیندازد. برگشت در حالی که قلبش شکسته و اندوهگین بود، دید در بسته است، به آن تکیه زده و گونه‌اش را بر آستانه در قرار داده با حالتی که اشک‌ها بر گونه‌هایش می‌غلطید خوابش برد. لحظاتی بعد مادرش بیرون آمد و به مجرد این که آن صحنه را دید خودش را بر کودک انداخته و گریان و نالان غرق بوسه‌اش کرد و می‌گفت: کجا رفتی پسرم، چه کسی غیر از من تو را پناه می‌دهد! آیا نگفتم با من مخالفت نکن و مرا برخلاف فطرت مادری‌ام که سرشار از رحمت و شفقت به توست وادار به تنبیه‌کردن نکن. سپس او را گرفت و وارد خانه‌اش کرد!!

اما خداوند از این مادر به بنده‌اش مهربان‌تر است و بیشتر به بنده‌اش رحم می‌کند.

رحمت مادر در برابر رحمت خداوندی که بر هر چیز گسترش یافته است کجا قرار می‌گیرد و چه اندازه است؟

خداوند آنگاه که بنده توبه می‌کند خشنود و خوشحال می‌شود. و ما هرگز از پروردگاری که خوشحال می‌شود بی‌بهره نمی‌مانیم.

(خداوند بسیار خشنود می‌شود از توبه ی بنده مؤمنش بلکه بسیار خشنود تر از آن کسی که در سفر کویر در معرض خطر قرار گرفته و راهوارش (شترش) که حامل خوردنی و نوشیدنی است در حالی که او در سایه درختی استراحت کرده و می‌خوابد رهایش می‌کند، و هرچه می‌گردد از این تپه به آن تپه می‌دودد آن را نمی یابد و چیزی نمی بیند، در آن حال گرما و عطش بر وجودش غلبه می‌کند و ناچار به محل اول برمی‌گردد تا در همانجا تسلیم مرگ شود و در حالی که کاملاً ناامید شده دراز می‌کشد ناگهان می‌بیند که راهوارش (شترش) بالای سرش ایستاده است و لگامش را می‌کشد با تمام خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و خوشحال می‌گردد [۶۲].

بدان ای برادر من! گناه در تائب صادق، دل شکستگی و ذلت در برابر پروردگارش ایجاد می‌کند، همچنین ناله توبه‌کنندگان نزد الله بسیار محبوب و دوست‌داشتنی است.

بنده مؤمن همیشه گناهانش را نصب العین قرار می‌دهد، به گونه‌ای که حالت دل شکستگی و پشیمانی را در او ایجاد می‌کند، در نتیجه به دنبال آن گناهان تن به طاعات و بندگی بیشتر می‌دهد و تا می‌تواند اعمال حسنه انجام می‌دهد، تا جایی که شیطان چه بسا بگوید: ای کاش او را در این گناه نمی‌انداختم. بدین سبب است که بعضی از توبه‌کنندگان، تبدیل به صالحان و شایستگانی می‌شوند که هرگز قبل از آن نبوده‌اند. آگاه باش که خداوند رحمان آنگاه که بنده تائبش به او روی می‌آورد هرگز خود را عقب نمی‌کشد.

آیا این داستان را شنیده‌اید؟!

در گذشته پسری تحت حمایت و سرپرستی پدرش با بهترین غذاها و نوشیدنی‌ها زندگی می‌کرد بهترین لباس‌ها را بر او می‌پوشانید و نیکوترین تربیت را برایش فراهم کرده و مخارجش را تامین کرده و دائماً در صدد رفع تمام مایحتاجش بود تا آن که او را روزی برای انجام کاری فرستاد، ولی دشمنان ناجوانمردانه او را در راه گرفته و اسیرش کرده و به شدت بستند و به سرزمین دشمن بردند.

او هر بار که به یاد تربیت پدرش و احسان‌های پی در پی او می‌افتاد، اندوه و حسرت دلش را به درد می‌آورد و آن همه نعمت و محبت را به یاد می‌آورد. ولی در اسارت دشمن بدترین شکنجه‌ها را تحمل می‌کرد تا آن که تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند که ناگاه چشمش به پدرش افتاد که به او نزدیک شده و به طرفش می‌آید به طرف پدر دوید و خود را جلوی او انداخت و استغاثه می‌کرد و می‌گفت: پدرجان، پدرجان، پدرجان، به پسرت نگاه کن که به چه حالی افتاده است، در حالی که اشک‌ها بر گونه‌هایش جریان می‌یافت. او پدرش را به آغوش گرفته بود و رهایش نمی‌کرد و از طرفی دشمنان هم به دنبالش بودند تا به او رسیدند و بر بالای سرش ایستاده و او همچنان پدر را رها نمی‌کرد.

آیا می‌گویی، پدرش او را در این حالت به دشمن تحویل می‌دهد و از بار این مسئولیت شانه خالی خواهد کرد. بنابراین، گمانت در باره کسی که رحمتش به بندگانش از پدر و مادر نسبت به فرزندشان بیشتر است، چیست؟!

هرگاه بنده از دشمن بگریزد و به سوی او روی آورد و خود را با تمام وجود در برابرش بیندازد و گونه‌هایشان را به خاک آستانه‌اش به همراه گریه و فغان بمالد و بگوید: ای پروردگارِ من! رحم کن بر کسی که هیچ رحم‌کننده‌ای جز شما ندارد، و هیچ یاری‌دهنده‌ای جز شما برایش وجود ندارد...

و هیچ پناه‌دهنده و حامی جز شما ندارد...

و هیچ کمک‌دهنده‌ای جز شما ندارد...

مسکین و بیچاره و فقیر توست و گدای آستانه‌ات می‌باشد...

تو تنها پناه‌دهنده‌اش هستی و پناهش تنها به سوی توست...

هیچ ملجاء و مأوایی از عذاب شما غیر از خود شما ندارد...

پس ای برادر، به انجام اعمال صالحه و خیر و کسب حسنات و همراهی با صالحان و نیکان بشتاب...

و از انحراف و شک بعد از هدایت و گمراهی بعد از رهیابی شدیداً بپرهیز، زیرا خداوند متعال همراه توست.

والسَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِيْ بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ

***

[۶۰] این حدیث را طبرانی در الکبیر روایت کرده است (صحیح الجامع ۲۱٧٧). [۶۱] به روایت مسلم. [۶۲] صحیح جامع ۴/۳۶۸.