جایگاه حسین در نزد اصحاب
هنگامی که قریش عروه بن مسعود ثقفی سرا – که آن زمان مشرک بود- نزد رسول الله صفرستادند تا ایشان را از عمره منصرف کند، عروه از احترام صحابه به رسول الله صو امتثال ایشان توسط صحابه به شگفت آمد و هنگامی که نزد قریش بازگشت آنچه را که دیده بود اینگونه بازگو نمود:
«ای قوم من! من نزد پادشاهان زیادی؛ از جمله قیصر و کسری و نجاشی رفتهام، به خدا سوگند! هرگز پادشاهی ندیده ام که اصحابش او را آنگونه تعظیم و احترام کنند که اصحاب محمد صایشان را تعظیم میکنند، به خدا سوگند! هر گاه ایشان آب دهانش را میانداخت حتما در دست یکی میافتاد و با آن سر و روی خود را میمالید و هر گاه ایشان را به کاری امر مینمود بلافاصله انجام میدادند و هر گاه وضو میگرفت نزدیک بود بر آب وضوی ایشان با هم درگیر شوند و هرگاه سخنی میگفت، همگی ساکت میشدند و به تعظیم ایشان هرگز به ایشان خیره نمیشدند، وی به شما پیشنهاد خوبی داده است آن را بپذیرید» [۱۲۵].
تاریخ برای ما ثبت نموده که خلیفهی اول؛ ابوبکر صدیق سگفته است: رسول اللهصرا با احترام گذاشتن به اهل بیتش احترام کنید [۱۲۶].
و این گفتار ایشان نیازی به شرح ندارد.
امام زهری /میگوید: عمر فاروق سبه فرزندان صحابه، هر یک لباسی هدیه داد و لباسی به اندازه حسن و حسین بدرمیان آنها نبود، وی پیکی به یمن فرستاد که لباسی اندازه حسن و حسین ببیاورند و چون لباس حاضر شد فرمود: «الآن راحت شدم» [۱۲٧].
واقدی تاریخنویس معروف میگوید: عمر سحسن و حسین را به خاطر قرابت رسول الله صهمردیف پدرشان قرار داد و برای هر کدام پنج هزار درهم مقرر نمود [۱۲۸].
امام ذهبی، مورخ معروف میگوید: جعفر بن محمد صادق /از پدرش روایت نموده است که: «عمر برای حسین همانند پدرگرامیاش علی پنج هزار درهم عطا مقرر نمود» [۱۲٩].
خیراندیشی عبدالله بن عمر سنسبت به حسین سبرای همه آشکار است، آنجا که قبل از عزیمت ایشان به عراق خطاب به وی فرمود: جبرائیل، رسول الله را میان دنیا و آخرت مختار گذاشت و ایشان آخرت را برگزیدند، تو جگرگوشهی رسول الله هستی، از شما نیز همین انتظار میرود [۱۳۰].
حافظ ابن عساکر در تاریخ خود از ابوالمهزم نقل کرده است که گفت: ما جنازهی زنی را تشییع کردیم و ابوهریره در این تشییع حضور داشت، جنازه مردی را نیز آوردند، ابوهریره آن را میان خود و جنازهی زن نهاد و بر آنها نماز خواند و هنگام بازگشت حسین سخسته شد و نشست، ابوهریره سبا کنارهی لباسش خاک را از پاهای حسین سپاک میکرد، حسین سفرمود: تو اینکار را میکنی! ابوهریره سگفت: بگذار، اگر مردم چیزی را که من از تو میدانم، میدانستند تو را بر شانههای خود حمل میکردند [۱۳۱].
یکی از مظاهر احترام و بزرگداشت عمرو بن العاص سنسبت به حسین سآن است که ابن ابی شیبه از ولید بن عیزار روایت کرده است و میگوید: عمروبن عاص در سایهی کعبه نشسته بود که حسین بن علی سرا دید که میآید، گفت: این محبوبترین اهل زمین نزد اهل آسمان است [۱۳۲].
امیر معاویه بن ابی سفیان سحسین را بسیار احترام و تعظیم مینمود و حسین جوایز و هدایای وی را میپذیرفت [۱۳۳].
حافظ ابن کثیر میگوید: هنگامی که خلافت به معاویه رسید حسین همراه با برادرش حسن سنزد وی رفت وآمد میکردند، وی آنان را خیلی اکرام میکرد و به آنان مرحبا میگفت و عطایای زیادی را اهدا مینمود ودر یک روز به آنان دویست هزار داد و گفت: بگیرید من پسر هند هستم [۱۳۴]و به خدا قسم قبل و بعد از من هیچ کس چنین عطایایی نداده است، حسین سگفت: به خدا سوگند نه قبل و نه بعد از تو کسی افرادی بهتر از اما نخواهد یافت که به ایشان هدیه بدهد.
پس از وفات حسن ایشان هر ساله نزد معاویه سمیرفت و امیر معاویه به ایشان عطایایی میداد [۱۳۵].
باری معاویه ساز بر خورد تند حسین سگلایه کرد، برخی گفتند: «به وی نامهای بنویس و ایشان و پدرش را نکوهش کن، گفت: هر عیبی که دربارهی او و پدرش بگویم، دروغ گفته ام و برای من شایسته نیست که کسی را به دروغ نکوهش کنم. چگونه عیبی به حسین نسبت دهم در حالی که ایشان آن عیب را ندارد [۱۳۶].
تمام اهل بیت که معاصر حسن و حسین سبودند ایشان را احترام و تکریم میکردند، ابن عساکر با سند خود از مدرک بن عماره نقل کرده است که وی گفت: «ابن عباس سرا دیدم که رکاب حسن و حسین را گرفته بود، به او گفتند: چگونه رکاب آنان را میگیری، در حالی که تو بزرگ و بزرگوار هستی، گفت: اینان فرزندان رسول الله صهستند آیا این برایم سعادتی نیست که رکاب آنان را بگیرم» [۱۳٧].
ابن عساکر از رزین بن عبید نقل کرده است که میگوید: نزد ابن عباس بودم که علی بن حسین آمد، ابن عباس گفت: مرحبا بالحبیب بن الحبیب (یعنی خوشامد محبوب فرزند محبوب) [۱۳۸].
این است نگاه اصحاب به ریحانهی مصطفی صواین است جایگاه ایشان نزد اصحاب رسول الله ص.
[۱۲۵] صحیح بخاری، کتاب الشروط باب الشرط في الجهاد حدیث شماره: ۲۵/۸۱ [۱۲۶] صحیح بخاری، فضائل صحابه، باب مناقب قرابت رسول الله صو باب مناقب الحسن والحسینب، شماره: ۳٧۵۱ و شماره: ۳٧۱۳. [۱۲٧] سیر اعلام النبلاء جلد ۳ صفحه ۲۸۵ ، تاریخ دمشق جلد ۱۴ صفحه: ۱٧٧. [۱۲۸] سابق [۱۲٩] سیر أعلام النبلاء جلد۳ صفحه ۲۸۵ و تاریخ اسلام حوادث سال ۶۱ هجری صفحه ۱۰، ۵۰۰۰ درهم سهم اهل بدر بود که از بزرگان صحابه بودند و ایشان حسن و حسین را همردیف اهل بدر قرار دادند و این شرف بزرگی است و نشان محبت و قدرشناسی اهل بیت نزد عمر فاروق است. [۱۳۰] نگا: صحیح ابن حبان جلد ۱۵ صفحه ۴۲۴ شماره ۶٩۶۸ و الزهد ابن ابی عاصم، جلد ۱ صفحه ۱۴۳ شماره: ۲۶٧ و سنن بیهقی جلد٧ صفحه: ۴٧ شماره ۱۳۰٩۸، تاریخ دمشق جلد۴ ص۱۲٧ و ج۱۴ ص۲۰۲ و همگی از یحیی بن اسماعیل بن سالم از شعبی روایت کردهاند. [۱۳۱] تاریخ دمشق ج۱۴ ص ۱٧٩-۱۸۰ و سیر اعلام النبلاء ج۳ ص ۲۸٧ به اختصار. [۱۳۲] مصنف ابن ابی شیبه جلد ٧ ص۲۶٩. [۱۳۳] سیر اعلام النبلاءج۳ ص ۲٩۱. [۱۳۴] اشاره به این که مادرش هند بنت عتبة بن ربیعۀ بن عبدشمس بن عبدمناف (در جدش عبدمناف با رسول الله صبهم میرسد)، وی مسلمان شد و با آن حضرت صبیعت نمود. [۱۳۵] البدایة والنهایة ج۸ ص۱۵۰-۱۵۱. تاریخ الإسلام زندگی حسین۱۰۴. تهذیب تاریخ دمشق ج۴ ص۳۱۵. [۱۳۶] انساب الأشراف ج۳ ص۳۶۱. [۱۳٧] تاریخ دمشق ج۱۴ ص۱۸۱. [۱۳۸] تاریخ دمشق ج۴۱ ص۳٧۰، والبدایة والنهایة ج٩ ص۱۰۶.ط: المعارف.