مقدمه
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
زنده باشید برادران من. از خداوند متعال خواستارم که ما و شما را به راهی که مورد رضایت اوست هدایت و موفق بدارد. حمد و ثنا و ستایش برای ذاتی که دانه را شکافته صاحب نور و روشنایی، فرمانروا و فریاد رس اول و آخر، و خالق تمام موجودات است. درود و سلام بر پیامبری که برای تمام عالمیان رحمت و مهربانی و خاتم پیامبران خدا جیعنی پیغمبر ما محمد المصطفی جو بر آل و یارانش. اما بعد
در قرن چهارم هجری وقتیکه در دولت آل بویه شیعههای غیر عرب ریاست حکومت اسلامی را به تصرف خود درآوردند، انواع شرک و دروغ و سخنان ضد و نقیض را به آل بیت رسول الله جنسبت دادند، که ربطی به آنها ندارند ولی متأسفانه مردم ناآگاهانه آن را قبول نمودند. روشنترین نمونهی آن کتاب الکافی است که نزد اکثر علماء شیعهی اثنیعشریه موثق و معتبرترین کتاب شیعه تلقی میشود. و کسیکه تمام آن را معتبر نداند آن را اصح کتاب شیعه میپندارد و در کل هیچ کتابی در نزد این فرقهی گمراه مساوی و موازی با این کتاب نیست. مؤلف این کتاب محمد بن یعقوب کلینی ایرانی است که وی آن را بدون اسناد و به دروغ به علی بن ابی طالب و خانوادهی ایشان سنسبت داده در حالیکه آنان از این همه دروغ و خرافات داخل کافی به دور میباشند و نویسندهی آن کسی جز محمد کلینی ایرانی نیست.
محمد بن حسن گفته به ابوجعفر ثانی گفتم جانم فدایت. مشایخ و اساتید ما از ابوجعفر و ابو عبدالله روایت کردهاند در زمانیکه تقیه کردن به اوج خود رسیده و کتابهای خود را پنهان نمودهاند و پس از فوتشان آن کتابها به دست ما رسیده. ابوجعفر گفت: «آنها را بپذیرید و پخش کنید، آنها حق محسوب میشوند». زیرا هیچ اسنادی که متصل به جعفر صادق و یا پدرش محمد باقر در دسترس نیست چه رسد به اینکه این روایتها سندی متصل به حسن و حسین و یا علی بن ابی طالب سو پیغمبر جداشته باشند. آنان ادعاء میکنند که به علت وجود خفقان تقیه نمودهاند، هر چند از طرف دیگر همزمان مدعی هستند که شیعه نتوانستهاند دانش و معلومات خود را ظاهر کنند مگر در زمان جعفر صادق؛ زیرا که تقیه زائل شد و این قضیه یکی از تناقضاتی است که در کتاب کافی و غیره وجود دارد، و این تناقضات هرگز به پایان نمیرسد.
و این گونه کتابها از جمله کتاب الکافی به تفرقهافکنی بین مسلمانان دامن میزند و به سوی قومیت و نژاد پرستی دعوت خود را متوجه میکند، و این نویسندههای متعصب با نام مبارک اهل بیت پیامبر جخون و ناموس دیگران را حلال میدارند؛ چون ادعا میکنند که آنها چنین امری را به شیعیان خود دستور دادهاند، و شکّی در آن نیست که اهل بیت پیغمبر جاز این نوع دروغ و افتراء مبرّا و به دور میباشند.