موضعگیری پیروان ابن سبأ با خبر شهادت علیس
یاران ابن سبا نه تنها خبر شهادت او را تکذیب کردند بلکه به کوفه رفتند و گمراهیهای استاد خود را اظهار کردند.
سعدبن عبدالله قمی صاحب «الـمقالات والفرق» که شخص مورد اعتماد شیعه است روایت کرده که سبأیت به کسی که خبر قتل علی را آورد گفتند: ای دشمن خدا دروغ گفتی، به خدا قسم اگر مغز او را برایمان بیاوری و هفتاد انسان عادل را به شهادت گیری تو را تصدیق نمیکنیم و یقین داریم که او نمرده و کشته نشده و تا زمانی که عرب را با عصایش رهبری نکند و زمین را در اختیار نگیرد نخواهد مرد آنان همان روز حرکت کردند تا اینکه به در خانهی علی رسیدند و همانگونه که در حال حیات از او اجازه میخواستند، کسب اجازه کردند. اما از جانب اهل و اصحاب و فرزندان علی جواب رسید: سبحان الله آیا شما نمیدانید که علی شهید شده است؟ گفتند: ما میدانیم که کشته نمیشود و نمیمیرد تا اینکه عرب را با شمشیر و تازیانهاش همانند دلیل و برهان، رهبری کند، و او نجوی را میشنود و از زیر خاک سنگین، اشیاء را میشناسد و در تاریکی میدرخشد مانند شمشیری که صاف است و تیز و براق [۸۰].
از جمله افراد پیرو ابن سبأ مردی بود به اسم رشید هجری که به صراحت اعتقادات خود را نزد عامر شعبی گفته بود. شعبی میگوید: یکی از روزها نزد او رفتم. گفت: من یک بار حج رفتم و با خود گفتم که من با امیر المؤمنین علی عهدی بستهام. پس به خانهی او رفتم و از کسی خواستم که برایم نزد ایشان اجازه بگیرد. او گفت: مگر او نمرده است؟ گفتم: او میان شما مرده است اما به خدا قسم مانند زندگان هماکنون در حال تنفس است. آن مرد گفت: حال که اسرار آل محمد را دانستی داخل شو، من داخل شدم و نزد علی رفتم و ایشان مرا از مسائل با خبر کرد که در آینده خواهد بود. شعبی به رشید گفت: اگر تو دروغگو هستی پس لعنت خدا بر تو باد. این خبر به زیادبن امیه رسید، او هم رشید هجری را نزد خود طلبید و زبان او را برید و بر دروازهی عمرو بن حریث او را به صلیب کشید [۸۱].
حافظ ذهبی این خبر را در تذکرة الحفاظ نقل کرده و در آن آمده است که: من به انسانی گفتم که نزد امیر مؤمنان (علی) برایم اجازه بگیرد. او گفت: ایشان خوابیده است او گمان میبرد که من حسن را خواستهام. پس گفتم: من حسن را نمیخواهم بلکه علی، امیر مؤمنان امام متقیان و قائد و رهبر پیشانی سفیدان را میخواهم. آن مرد گفت: مگر او نمرده است؟!.
من (ابن سبأ) گفتم: به خدا قسم او هماکنون مانند زندگان نفس میکشد و از زیر خاک مسائل را میداند [۸۲]. به همین خاطر عامر شعبی میگوید: آنگونه که بر علی دروغ بسته شده است بر هیچ کس دیگر دروغ بسته نشده است [۸۳].
ابن حبان در مورد رشید [که در روایت زیر میآید] گفته که او به رجعت اعتقاد داشت [۸۴].
طوسی رشید هجری را جزو یاران علیس شمرده و او را رشید هجری ریاشبن عدی طائی نامیده است [۸۵].
رشید هجری جزو دروازههای ارتباط با امامان شمرده شده است از جمله با حسینبن علیس [۸۶].
۱- اهل بیت پیامبر هم همان برخوردی را با ابن سبأ داشتند که امیر المؤمنین با او داشت پس او را تکذیب نموده و از گفتارها و گمراهیهای او بیزاری جستند.
کشی با سند خود از محمدبن قولویه روایت کرده که گفت: سعدبن عبدالله برایم نقل کرد که یعقوببن یزید و محمدبن عیسی از علیبن مهزیار از فضالهبن ایوب ازدی از ابان بن عثمان نقل کردهاند که گفت: من از ابو عبدالله شنیدم که گفت: (خداوند عبداللهبن سبأ را لعنت کند، او ادعای خدائی را برای علی داشت، در حالی که به خدا قسم علی فرمانبردار خدا بود، وای بر کسی که بر ما دروغ بسته کند، قوم ما در مورد ما مطالبی میگویند که ما نگفتهایم. ما از آنان به خدا پناه میبریم [۸۷].
باز هم کشی با سند خود از محمدبن قولویه نقل کرده که گفت: سعدبن عبدالله برایم نقل کرد که او از یعقوببن یزید از ابو عمیر و احمدبن محمدبن عیسی از پدرش و حسینبن سعید از ابن ابی عمیر از هشامبن سالم از ابو حمزهی ثمالی روایت کردهاند که گفت: علیبن حسین گفت: خداوند کسی را که بر ما دروغ بندد لعنت کند. من به یاد ابن سبا افتادم و همهی موهای بدنم سیخ شد، زیرا او ادعای هولناکی میکرد و به لعنت خدا دچار شد زیرا علی بندهای خالص برای خدا و برادر رسول خدا بود و به هر کرامتی هم که رسید فقط به خاطر اطاعت از خدا و رسول بود. حتی خود پیامبر هم به خاطر اطاعت از خدا بود که به بزرگی رسید [۸۸].
کشی روایت دیگری هم با سند خویش از محمدبن خالد طیالسی از ابن ابی نجران از عبداللهبن سنان نقل کرده که گفت: ابو عبدالله فرمود: ما اهل بیت و راستگو هستیم اما دروغگویانی همیشه وجود دارند که بر ما دروغ میبندند و صداقت ما را با دروغهای خود نزد مردم ساقط میکنند. رسول خدا راستگوترین خلایق بود اما مسیلمهی کذاب در برابر او پیدا شد، امیر مومنان هم جزو راستگوترین افراد بود اما کسی که بر او دروغ میبست و تلاش داشت صدق او را دروغ جلوه دهد و بر خدا دروغ بندد عبدالله بن سبأ ملعون بود [۸۹].
[۸۰] الـمقالات والفرق، سعدبن عبدالله قمی، تاریخ ۳۰۱ ه، ص ۲۱، چاپ تهران، سال ۱۹۶۳ م، تحقیق محمد جواد مشکور. [۸۱] الـمجروحین: ابن بستی، ج ۱، ص ۲۹۸ و میزان الاعتدال: ج ۲، ص ۵۲. [۸۲] تذکرة الحفاظ: ج ۱، ص ۸۴، چاپ احیاء التراث. [۸۳] همان منبع، ج ۱، ص ۸۲. [۸۴] الـمجروحین: ج ۱، ص ۲۹۱ ومیزان الاعتدال: ج ۲، ص ۵۳. [۸۵] رجال طوسی: ص ۴۱. [۸۶] العلویون فدائیو الشیعة الـمجهولون علی عزیز العلوی: ص ۳۱، چاپ اول، ۱۹۷۲ م. [۸۷] رجال کشی: ص ۱۰۰، موسسهی اعلمی کربلاء و تنقیح الـمقال، مامقانی، ج ۲، ص ۱۸۳-۸۸۴ چاپ المرتضویه، و قاموس الرجال: ج ۵، ص ۴۶۱. [۸۸] همان. [۸۹] همان، و قاموس الرجال: ج ۵، ص ۴۶۲.