مقدمه
تمام ستایشها مخصوص خداست، پس او را ستایش میکنیم، از او کمک میخواهیم، بخشش میطلبیم و هدایت میجوییم. از شرور نفس و اعمال بد خویش به او پناه میآوریم، که هر کس را که خدا هدایت کند، او هدایت یافته و هر کس را گمراه کند، هدایتگری نخواهد داشت، گواهی میدهم که جز او خدای بر حق دیگری نیست، تنها و بیشریک است و گواهی میدهم که محمد بنده و فرستادهی اوست، که درود و سلام فراوان خدا بر او و اصحاب و اهل بیت او باد.
اما بعد:
همهی محدثان، علمای جرح و تعدیل، تاریخنگاران، فرقهشناسان و متخصصین مردمشناسی و جامعهشناسی، ادیبان و اهل فن و دانش، بر وجود شخصیتی خبیث و یهودی اتفاقنظر دارند؛ این شخصیت، همان عبدالله بن سبأ، ملقب به «ابن سوداء» است که نقش مهمی در تاریخ ایفا نمود و بذر شری فراگیر را در میان منافقین، شعوبیها و اهل غرض و هواپرستی افکند، او در دورهی امیرالمؤمنین عثمانس اظهار مسلمانی کرد و بیرغ اصلاح، دوستی و نزدیکی به علیس را به دست گرفت و سرزمینهای اسلامی را برای دلسرد کردن مردم از اطاعت پیشوایان مسلمان دور زد. او از حجاز آغاز کرد، سپس به بصره و کوفه رفت، آنگاه وارد دمشق شد، اما نتوانست در میان شامیها کسی را به خود جلب کند، پس آنان او را بیرون کردند و به مصر گریخت و در آنجا مستقر شد. در آنجا شروع به مکاتبه با برخی منافقین و کینهتوزان و ناراضیان نمود و آنان را بر علیه خلیفهی مسلمین تحریک میکرد و گرداگرد خود یارانی جمع نمود، آنها را نظم داد و در میانشان عقاید خبیث خود را پراکنده ساخت و آنها به سوی روح تمرد و انکار سوق داد. تا اینکه جرأت کردند که خلیفهی سوم مسلمانان، داماد مصطفی ج، گردآورندهی قرآن، عثمان بن عفان، شهید دار را به قتل برسانند -خدا از او راضی و خشنود باد -، آنان حتی حرمت حرم رسول خدا ج را مراعات نکردند و ارزشی برای تلاوت قرآن و ماه حرام قائل نشدند.
هر کسی که بهرهای از علم و ذرهای از عقل داشته، این حقیقت را انکار نکرده است، مگر در قرن حاضر و عصر حال، که اینگونه افراد اندک هم یا خاورشناسی کینهتوز است یا عرب و همنژاد ماست که پیرو و مقلد آنهاست و یا کسی است که مدتی را با مدارس و فکر آنان به سر برده است.
آن عدهی اندک، شامل مسلمانان جاهل و منکران مغرور شیعیان هم میشود، که همهی این گروه از حق صریح و آشکار کناره گرفته و به اقوال متناقض و دلایل سستتر از خانه عنکبوت تمسک جستهاند.