مقدمهی مترجم
درود خداوند بر پیامبر خاتم ص، خاندان مطهر و همهی پیروان راستینش باد.
از زمان ظهور اسلام تاکنون دشمنان این دین لحظهای از توطئه و دسیسه علیه آن غفلت نورزیده و همواره در پی آن بودهاند تا به هر طریق ممکن مسلمانان را از اطاعت از پیامبر ص و عمل به دستورات خداوند بازدارند. با گسترش اسلام و پذیرش این آیین از سوی ملتهای مختلف عدهای نیز با پنهانکردن کینه و کدورت نسبت به اسلام، تظاهر به پذیرش آن کردند و تلاش نمودند تا از داخل به آن ضربه بزنند و بدین وسیله انتقام خود را از پیروانش بگیرند. آنان از هیچ شیوهای برای ایجاد انحراف در این آیین فروگذار نکردند. به همین دلیل فرقهها را به وجود آوردند و مسلمانان را به مباحث و جدلهای بیهوده مشغول ساختند، عدهای هم فریب آنها را خوردند و به تدریج از سرچشمهی اصلی اسلام یعنی قرآن و سنت فاصله گرفتند. این امر بهتدریج به ضعف سلطهی امپراطوری مسلمانان بر جهان انجامید، تا این که با هجوم مغولان این امپراطوری به یکباره سقوط کرد و این سرآغاز دورهای از رکود و ضعف بود که به دورهی انحطاط، سقوط یا فترت نامگذاری شده است. در این دوره دیگر خبری از ابداع و نوآوری نبود. بلکه هرچه بود جملههای بیمعنی و تکرار مکررات بود. در نتیجه مسلمانان از جایگاه رهبری، حاکمیت و قدرت جهانی به قدرتی درجه چندم تبدیل شدند که اروپاییان بیدار شده از خواب غفلت به راحتی آنها را بازیچهی خود قرار میدادند.
آنان که همهی میراث علمی و فرهنگی مسلمانان را در طی جنگهای صلیبی و بازپس گرفتن اندلس تصاحب کرده و به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شده بودند، اقدام به استعمار مسلمانان و سایر ملتها میکردند. این امر باعث شد تا عدهای مسلمانان خامفکر و سادهاندیش شیفتهی عظمت پوشالی آنها شوند و گذشتهی درخشان خود را از یاد برده و چشم و گوش بسته خود را مطیع آنها ساخته و چون غلامان حلقه بهگوش، از آنها فرمان ببرند و سخنان و شبهاتشان را تکرار کنند و خود را روشنفکر، و افراد پایبند به دین و احکام آن را مرتجع و کهنهپرست نامند. آنان همان شبهات اربابان اروپایی و این اواخر آمریکاییشان را تکرار کرده و به خیال خود اسلام را در ردیف مسیحیت و یهودیت تحریفشدهی اصحاب کلیسا و کنیسه قرار میدهند و گمان میکنند که این دین نیز مانند آنها زمانش به سر آمده و باید به موزهی تاریخ و ادیان سپرده شود، حال آن که نه اروپا دین تحریفشدهاش را به کنار نهاده و نه اسلام تحریف شده است.
این به اصطلاح روشنفکران نهتنها کمترین منبع اسلامی را مطالعه نکردهاند، بلکه هرآنچه از اسلام میدانند تلقینهای خاورشناسان کینهتوزی است که با به کاربردن اندکی تعریف و تمجید از اسلام نیات شوم و پلیدشان را در لابهلای نوشتههایشان پنهان کرده و به آرامی مسلمانان را از آیین و گذشته تاریخیشان دور میسازند. حال همین فریبخوردگان نیز بهدنبالهی اختلاف اندیشه و سلیقهی اربابانشان دارای مراتب متفاوتی هستند عدهای خود را سوسیالیست، گروهی مارکسیست، برخی لیبرال و... مینامند و خود نیز با یکدیگر در جدال و ستیز به سر میبرند. اما همگی در یک هدف – یعنی تلاش برای حذف اسلام از زندگی مسلمانان و محصورکردن آن به عبادات مشخصی همچون نماز و تأکید بر جنبهی فردی و تلاش عمدی در نادیده انگاشتن جنبهی اجتماعی آن – مشترکاند. آنان شبهاتشان را در قالب ادعاهایی همچون علمیبودن سخنانشان و وجود ارتباط منطقی میان گفتههایشان با پذیرش تکنولوژی و علوم جدید و زندگی در دنیای مدرن مطرح میکنند. در این میان مبلغان مسلمان نیز کمتر توان مقاومت در برابر آنها را دارند. به گونهای که در صورت ایجاد تردید دربارهی شبهات این عده، به راحتی از سوی آنها آماج تیرهای اتهام به ارتجاع و عقبماندگی قرار میگیرند. البته نباید فراموش کرد که در برخورد و تعامل با چنین افرادی که باورهای دینیشان را از دست دادهاند باید با نهایت مهربانی، خوشرویی و احترام، رفتار و از متهمکردن آنها به فکر و زندقه پرهیز نمود. بلکه باید به پیروی از پیامبر گرامی اسلام، روش نیکو سخنگفتن را در پیش گرفت بهاین امید که به راه صواب بازگردند.
کتابی که پیش روی شماست تلاشیست در راه مقابله با این شبهات، که مؤلف بزرگوار این کتاب که از چهرههای مشهور جهانی در زمینهی دفاع از اسلام است در آن با صراحت و بدون هیچ ملاحظهای حقایق نادیده انگاشته شده توسط روشنفکران دربارهی اسلام را مورد بحث قرار میدهد و بدون هرگونه افراط و تفریطی به دفاع از اسلام میپردازد.
لازم به ذکر است اصل این کتاب به زبان عربی در سال ۱٩۵۳ میلادی مطابق با ۱۳۳۲ شمسی برای اولین بار به چاپ رسیده است که در آن زمان کمونیسم در مسند قدرت و جهان به دو بلوک کمونیستی و سرمایهداری تقسیم شده بود و هردو نیز اسلام را آماج اتهامات و شبهات خود قرار داده بودند.
همچنین جهت اطلاع خوانندگان محترم لازم است متذکر شوم که این کتاب قبلاً توسط آقای محمد علی عابدی ترجمه شده و به همراه ترجمهی دو اثر دیگر از همین مؤلف در مجموعهای سه جلدی تحت عنوان «اسلام و نابسامانیهای روشنفکران» در اولین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توسط مؤسسهی نشر انقلاب به چاپ رسیده است. اما از آنجا که مترجم بزرگوار در مواردی از ترجمه دقت لازم را اعمال نکرده بودند و ترجمهی کتاب مملو از اصطلاحات عربی و لاتین متداول در آن دوران بود که امروزه کمتر کاربرد دارند و همچنین گاهی از ترجمهی قسمتهایی از متن عربی خودداری کرده یا بخشهای دیگر را به دلخواه خود حذف یا تفسیر و تأویل کرده بودند [۲]، بر آن شدیم تا ترجمهای جدید و امروزی با پایبندی کامل به متن عربی کتاب براساس نسخهای از آخرین چاپی که به دست ما رسیده است (چاپ بیست و پنجم سال ۲۰۰۶) در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهیم، لازم به ذکر است مؤلف بزرگوار در مقدمه بیان کردهاند که در چاپ یازدهم این کتاب قسمتهایی از کتاب را مورد تجدید نظر قرار دادهاند [۳].
ترجمهی کتاب با دقت فراوان انجام شد و توضیح مواردی که نیاز به توضیح یا تعریف احساس میشد در پاورقی ذکر شده است. در این کتاب به سؤالات حساس و مهمی پاسخ داده شده است که چکیده آنها چنین است:
۱- آیا در دوران معاصر که علم به نهایت پیشرفت خود رسیده است هنوز هم به دینی که ۱۴۰۰ سال پیش ظهور کرد نیازمندیم؟
۲- آیا اسلام همان دینی نیست که دیکتاتورها به نام آن بر مسلمانان حکومت کرده و میکنند؟
۳- چرا اسلام نظام بردگی را به رسمیت شناخته است؟
۴- دیدگاه اسلام نسبت به مالکیت فردی، فئودالیسم و سرمایهداری چیست؟
۵- آیا میتوان مسلمان بود و در همان حال نظام اقتصاد کمونیستی یا سرمایهداری را در جامعه برقرار کرد؟
۶- آیا اسلام، نظام طبقاتی خاصی دارد؟
٧- آیا در اسلام زن و مرد با یکدیگربرابر و مساوی هستند؟
۸- چرا در اسلام مردان بر زنان حق سرپرستی دارند؟
٩- آیا مرد میتواند زن را تنبیه بدنی کند؟
۱۰- چرا مرد میتواند بیش از یک همسر اختیار کند؟ این کار چه شروطی دارد؟
۱۱- چرا مرد به طور طبیعی حق طلاقدادن زن را دارد، اما زن فاقد چنین حقی است؟
۱۲- آیا در عصر تکنولوژی، دنیای اینترنت و ماهواره هنوز هم اسلام بر اجرای مجازاتهایی همچون سنگسار، قطع دست سارق و... اصرار میکند؟
همچنین لازم است از عزیزان زیر که در ترجمه کتاب کمکهای شایانی به بنده کردند نهایت تشکر و قدردانی را به عمل آورم:
أ) پدر بزرگوارم که راهنماییهای ارزندهشان چراغ راهم بود.
ب) همهی اساتید بزرگوارم در گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران به ویژه جناب آقای دکتر محمد علی آذرشب.
ج) همسر بزرگوارم که زحمت بازخوانی کتاب را پذیرا شدند.
در پایان از همهی خوانندگان عزیز خواهشمند است در صورت مشاهدهی اشتباه یا داشتن انتقادی نسبت به ترجمهی این اثر، پیشنهادات خود را به آدرش نشر احسان ارسال فرمایند.
والسلام علیکم ورحمة الله
عبدالباسط عیسیزاده
[۲] مترجم بزرگوار حتی متن عربی و شمارهی آیات را حذف کرده و به ذکر ترجمهی آیات بسنده کرده بود. فراموش نکنیم این روش، در ترجمههای آن دوره متداول بود. [۳] ای کاش مؤلف گرانقدر که فصل «بردگی از نگاه اسلام» را مورد تجدید نظر قرار دادهاند، اقدام به بازبینی و افزون مطالبی به موضوع کمونیسم نیز میکردند یا حداقل عوامل سقوط امپراتوری شوروی بر شرق را مورد بررسی قرار میدادند. البته ناگفته نماند احتمال دارد بازبینی آن فصل قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده باشد. لازم به ذکر است مؤلف در کتاب دیگری تحت عنوان «کیف نکتب التاریخ الإسلامی»: «ضرورت بازنویسی تاریخ اسلام» به عوامل مذکور تا حدودی اشاره نمودهاند. (مترجم)