شبهاتی پیرامون اسلام

چه باید کرد؟

چه باید کرد؟

راه تحقق و عملی‌کردن اسلام در جامعه چگونه است؟

پذیرفتیم که اسلام، بهترین نظام روی زمین است و شرایط تاریخی، جغرافیایی و بین‎المللی باعث می‌شود که اسلام تنها راه‌رسیدن به عزت، کرامت و عدالت اجتماعی باشد. اما امروزه در دنیایی که با تمام وجود با دعوت اسلامی مقابله می‌کند و در سایه‌ی حکام ظالمی که بر آن حکومت می‌کنند که همانند دشمنان خارجی یا حتی شدیدتر از آن‌ها در داخل سرزمین‌های اسلامی با اسلام مبارزه می‌کنند، راه تحقق اسلام در جامعه چیست؟ راه حل این مسأله کدام است؟

تنها راهی که برای هر دعوتی باقی می‌ماند ایمان است.

فقط عاملی می‌تواند دنیای امروز و آینده ما را اصلاح کند که اصلاح‌کننده‌ی مسلمانان اولیه باشد [۱۰۱].

ما امروزه با همان وضعیتی روبه‌رو هستیم که مسلمانان صدر اسلام در آن به سر می‌بردند. مسلمانان گروه اندکی بودند که در مقابل بزرگترین امپراتوری‌های تاریخ یعنی امپراتوری روم در شمال و امپراتوری ساسانی در شرق مقاومت می‌کردند. توان نظامی این دو امپراتوری اعم از نیروی انسانی، تجهیزات، اموال، فنون جنگی، تجربه نظامی و سیاسی چندین برابر امکانات مسلمانان بود.

با این وجود معجزه‌ای روی داد که در حقیقت بزرگترین معجزه‌ی تاریخ بود.

آری! این گروه اندک از مسلمانان توانست بر دو امپراتوری ساسانی و روم پیروز شود و در کمتر از نیم قرن هردو را از صحنه‌ی وجود محو کند و قدرت و سرزمین آن‌ها را به ارث ببرد و دامنه‌ی قدرت و نفوذ آن بر سرزمین‌های پهناوری از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام گسترش یافت.

این امر چگونه به وقوع پیوست؟

هیچ‎کدام از مکتب‌های مادی و اقتصادی تاریخ قادر به تجزیه و تحلیل چگونگی وقوع این رویداد بزرگ نیست. تنها عامل ایمان می‌تواند این امر را توجیه کند؛ ایمانی که آن افراد را وامی‌داشت که از خود بپرسند: آیا میان من و بهشت فاصله‌ای جز این وجود دارد که من این مرد [کافر] را بکشم یا او مرا بکشد؟ سپس به میدان مبارزه می‌شتافت؛ گویی به سوی مجلس عروسی می‌شتابد یا می‌گفت: «آیا برای ما مسلمانان چیزی جز یکی از این دو فرجام نیک (شهادت یا پیروزی) انتظار دارید؟» [۱۰۲]سپس به سوی میدان مبارزه می‌شتافت تا به یکی از این دو نتیجه‌ی خوشایند دست یابد. آری! این تنها راه است و هیچ جنبش و دعوتی، راهی جز این ندارد.

***

بعضی از افراد مخلص از روی دل‎سوزی و گروهی خیانت‌پیشه نیز برای تخریب روحیه‌ی مسلمانان همواره سؤال می‌کنند هر کاری را می‌توان با اسلحه به پیش برد. اما شما که سلاح و نیرویی ندارید!.

آری! ما به اسلحه و ابزار جنگی نیازمندیم، اما نباید فراموش کنیم که نیاز اولیه‌ی ما سلاح نیست و هم‎چنین این عامل به تنهایی برای رسیدن به پیروزی کافی نیست.‌ در جنگ جهانی دوم ایتالیایی‌ها سریع‌ترین و مرگ‎بارترین اسلحه‌ها را در اختیار داشتند. با این وجود هرگز روی پیروزی را به خود ندیده و در هیچ میدانی پایداری نکردند. بلکه آن‌ها در فرار از میدان جنگ از یک‎دیگر پیشی می‌گرفتند و از ترس کشته‌شدن، در مقابل پذیرفته‌شدن‌شان به عنوان اسیر از سوی دشمن، اسلحه‌هایشان را به آن‌ها تحویل می‌دادند! آن‌ها از نظر تجهیزات نظامی کمبودی نداشتند بلکه فاقد ایمان و روحیه‌ی معنوی بودند.

هم‎چنین باید یادآور شد که کمتر از ۱۰۰ نفر فدایی در کانال سوئز که هر شب فقط ۵ یا ۶ نفر از آن‌ها به مأموریت می‌رفت استعمار پیر انگلستان را به ستوه آورده و نیروهایشان را وادار به فرار کردند. آن‌ها سلاح‌های مرگبار و سنگین، هواپیما و تانک نداشتند. بلکه فاقد مسلسل، تفنگ و توپ‌های پیشرفته و سریع بودند. اما به جای آن ایمانی قوی داشتند که با روحیه‌ای هم‎چون آن گروه اندک از مسلمانان اولیه‌ی مصدر اسلام زندگی می‌کردند که در راه خدا، با دشمنان می‌جنگیدند که گاهی در این راه کشته می‌شدند. به همین دلیل امپراتوری پیر را به ستوه آورده بودند.

هیچ‎کس نباید ادعا کند که راه ادامه‌ی حرکت و دعوت با فرشی از گل آراسته شده است. هرگز چنین نیست. بلکه راه، بسیار دشوار است و برای رسیدن به هدف، عرقِ‎جبین، خونِ‎دل و اشکِ‎چشم لازم است. هر حرکتی نیاز به فداکاری دارد و بدون وجود آن، پیروزی به دست نمی‌آید. هدفی که ما در پیش رو داریم، یعنی عزت، کرامت و عدالت اجتماعی، قطعاً نیاز به فداکاری دارد.

به هرحال اکنون در راه تلاش برای رسیدن به هدف، مجبور به پرداخت هزینه‌هایی هستیم که قطعاً میزان آن بیش از مقداری نیست که باید در خواری، فقر، بدبختی و پذیرش ذلت بپردازیم.

آیا فراموش کرده‌ایم از این‎که در جنگ گذشته [۱۰۳]چقدر کشته دادیم؟ و چند هزار نفر از مردم منطقه زیر چرخ‌های ماشین جنگی متفقین کشته شدند؟ به ناموس چند انسان تجاوز شد؟ چه مقدار از اموال و دارایی‌هایمان غارت شد؟ سرانجام چه شد؟ چرچیل با گستاخی فراوان و تحقیر خطاب به ما گفت: «ما در جنگ از شما حمایت کردیم. پس باید هزینه‌ی آن را بپردازید».

تا دیروز غرب می‌خواست ملت‌های منطقه را وارد پیمان مشترک دفاعی کند و با این اقدام به ظاهر دوستانه نیم میلیون نفر از جوانان ما را بسیج کند تا سلاح‌های مرگبارش را پیش از سفیدپوستان آمریکایی و انگلیسی بر روی آنان آزمایش کند و سپس در پایان جنگ چه پیروز شود یا شکست بخورد جنازه‌هایمان را لگدمال کند.

آری! حال که آدمی ناگزیر باید بمیرد چرا در راه خواری و ذلت جان بسپارد؟ چرا باید نیم میلیون جوان مسلمان فدای اهداف متفقین شوند؟ چنانچه در راه اسلام نیم‎میلیون نفر جان خود را فدا کنند هرگز بر روی زمین یک طاغوت سرکش باقی نخواهد ماند و استعمار صلیبی از صحنه‌ی گیتی برچیده خواهد شد.

آری! ایمان راه واقعی رسیدن به هدف است.

***

گروهی از مسلمانان به علت انتشار کمونیسم از اسلام ناامید شده‌اند. اما باید پرسید چه چیزی باعث ناامیدی آن‌ها شده است؟ وضعیت برای اسلام تغییر چندانی نخواهد کرد. مناطقی که امروزه کمونیسم بر آن‌ها حکم‎رانی می‌کند همان کشورهای صلیبی سابق هستند که همواره با اسلام دشمنی می‌کرد.

شوروی که امروزه رژیم کمونیستی در آن برپاست، همان کشوری‎ست که پیش از پیدایش این مکتب در آن، قبایل و اقلیت‌ها را علیه کشورهای مسلمان تحریک می‌کرد تا در آن‌ها فتنه و آشوب به وجود آورد. پس چه چیزی تغییر کرده است؟

هیهات! وضعیت ما هیچ‎گونه تفاوتی با گذشته ندارد.

امروزه موضع‌گیری ما نسبت به شرق و غرب همان دیدگاه مسلمانان صدر اسلام نسبت به امپراتوری روم و ساسانی است. هم‎چنین تردیدی نداشته باشید که سرنوشت همه‌ی حاکمان ستم‎گر در کشورهای اسلامی نابودی و زوال است.

چه کسی می‌توانست تصور کند که روزی ملک فاروق از تخت سلطنت به زیر آورده شود؟

امری که یک‎بار اتفاق افتاده امکان تکرار آن فراوان است.

این بیداری اسلامی را – که از طریق اسلام و نه سرسپردگی و نوکری غرب و شرق در پی دست‌یابی به عدالت اجتماعی است – دست کم نگیرید!.

تردید نداشته باشید که اسلام با وجود آن که ضربه‌های سهمگینی بر آن وارد شده است، در همه جا در حال نیروگرفتن و قدرتمندشدن است. زیرا طبیعت امور تولد دوباره‌ی اسلام را نوید می‌دهد. زیرا امروزه اسلام در زندگی بشر نقش عمده‌ای ایفا می‌کند که تأثیر و نیروی آن، کمتر از نقش آن در آغاز ظهور آن نبوده است.

به وجودآمدن نظام و دنیای جدید، تحت تأثیر نیروهای مادی یا دیالکتیک اقتصادی نخواهد بود. بلکه در آن نیروهای مادی و معنوی در کنار هم به ایفای نقش خواهند پرداخت و جهانی که در مادی‌گرایی غرق شده و روح تشنه‌اش هرگز سیراب نشده و آرامش خود را از دست داده و بلکه به جدال همیشگی گرفتار است باید روزی به سوی نظامی بازگردد که نه تنها از عوامل مادی غافل نخواهد بود، بلکه به جنبه‌ی روحی و معنوی نیز اهمیت فراوانی خواهد داد. آری! جهان باید روزی به سوی اسلام بازگردد.

بی‌تردید راه‌رسیدن به چنین هدفی هموار نخواهد بود. بلکه باید مانند مسلمانان صدر اسلام بسیار فداکاری‌ها و رسیدن به پیروزی در زمین و آسمان توسط پروردگار تضمین نشده است که می‌فرماید:

﴿وَلَيَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[الحج: ۴۰].

«بی‌تردید خداوند کسی را که به او کمک کرده باشد یاری خواهد کرد. قطعاً خداوند بسیار نیرومند و شکست‌ناپذیر است».

پایان ترجمه

۲ شهریور ۱۳٧۸

تهران

[۱۰۱] این جمله از مالک بن انس (یکی از امامان فقهی اهل سنت) نیز روایت شده است. (مترجم) [۱۰۲] بخشی از ترجمه‌ی آیه‌ی ۵۲ سوره‌ی توبه. [۱۰۳] منظور مؤلف جنگ جهانی دوم است. (مترجم)

دین اسلام یک ساختار به هم‌پیوسته و منسجم است که خداوند آن را برای رستگاری و سعادت‎مندی انسان‌ها فرستاده است. افزون بر عقیده و تهذیب روح و تربیت بر اساس نیکی‌ها، یک نظام اقتصادی عادلانه، نظام اجتماعی متعادل، قانون‎گذاری مدنی و جنایی، قانون بین‎المللی، راهنمایی فکری و تربیت جسمانی نیز هست.

دین بخشی از میراث گذشته‌های دور و کهن نیست که در موزه اندیشه‌ها، نظام‌ها و باورها جا خوش کند، بلکه یک نظام زنده و پویا است و عناصر ادامه حیات در همه زمان‌ها را دارد، اما دانش‎مندان اسلام با فرافکنی شبهه‌ها در میان امت اسلامی فتنه پدید آورده‌اند و سیاستی را در پیش گرفته‌اند تا به وسیله آن گام‌هایشان را در جهان اسلام استوار گردانند و به خواسته‌های شوم خود دست یابند و ثروت کشورهای اسلامی را به یغما ببرند، از این رو سیاست مطلوب و مورد نظر آنان توهین به اساس دین، از بین‌بردن قداست آن از دل پیروانش و زشت جلوه‌دادن آن در افکار و درون‌شان بود، تا مردم از آن دل برکنند و از پای بندی به احکام و آداب آن بیزار شوند.

نگارنده محترم در این کتاب شبهه‌های مطرح‌شده درباره‌ی اسلام را ذکر و با دلایل روشن آن‌ها را رد کرده و به دور از افراط و تفریط به دفاع از اسلام پرداخته است.

امید است که کتاب حاضر برای تنویز اذهان جویندگان حقیقت مفید واقع گردد.