خلافت و انتخاب

مسائل متفرق

مسائل متفرق

عده‌ای از فرق اسلامی (اهل تشیع) می‌گویند: حضرت علی با میل و اراده خود با خلفا بیعت نکرد و به زور بیعت کرد.

هیچ کس نمی‌تواند شیر خدا علی مرتضی را به زور وادار به بیعت و کار خلافی کند و حضرت علی تن به قبول هیچ ظلمی نداده است. اگر این کلمات که حضرت علی با اکراه بیعت کرد راست باشد که سلطان الواعظین هم در کتاب شبهای پیشاور از صفحه ۵۰٩ تا ۵۲۰ ذکر کرده، دلیل قاطعی است بر اینکه علی س دارای قدرت و نفوذ امر و مقبولیت عامه نبوده است. بدیهی است کسی که نتواند حقوق خویش را حفظ کند آنچه نشاید و نباید بر سر خودش و کسانش ببارند، قادر به نفس کشیدن نباشد، چگونه می‌تواند حقوق مردم را حفظ کند و مردم به چه امیدی با او بیعت کنند. در حالی که همه این صحبتها خالی از حقیقت است که در شان علی س نمی‌باشد.

عده‌ای می‌گویند: تاخیر علی در بیعت با ابوبکر دلیل واضحی است که بیعت ظالم را خلاف دانسته، بعد برای حفظ مصالح مسلمین بیعت نموده می‌گوییم: اگر بیعت با ظالم و مرتد خلاف است، چرا بالاخره بیعت کرد و این امر خلاف را مرتکب شده، و اگر حفظ مصالح مسلمین ایجاب می‌کرد که بیعت نماید چرا از انجام این مصلحت تاخیر کرد؟

مقام زهد و تقوای حضرت علی منافی با هر دو فرضیه است. علاوه بر این دلایل قاطع، حضرت علی در نهج البلاغه می‌فرماید: من پیش از بیعت مطیع بوده‌ام عهد کرده‌ام هر کس خلیفه شود با او بیعت کنم [٧۴].

«فإذا طاعتي قد سبقت بيعتي و إذا الميثاق في عنقي لغيري».

عده‌ای از فرق اسلامی(اهل تشیع) می‌گویند: چون در خلافت ابوبکر عامه مردم شرکت نداشتند قابل قبول نیست. جواب می‌دهیم: خود حضرت علی در خطبه ۱٧۴ می‌فرماید:

اگر بنا باشد برای نصب خلافت عموم مردم حاضر شوند هرگز خلاف صورت نخواهد گرفت. کسانی که اهل انتخاب هستند حکمشان بر غائبین هم جاری می‌شود، نه حاضر می‌تواند پشیمان شود و نه غایب حق انتخاب کسی دیگر را خواهد داشت.

«ولعمري لإن كانت الإمامة لا تنعقد حتی تحضر عامة الناس فما إلی ذلك سبيل ولكن أهلها يحكمون علی من غاب عنها سنة ليس لشاهد أن يرجع ولا للغائب أن يختار» [٧۵].

صریحاً می‌فرماید: اهل حل و عقد هر کس را به خلافت انتخاب کردند کافی است و احدی حق تخلف ندارد نه حاضر می‌تواند از رای خود برگردد و نه غایب اختیار انتخاب کسی دیگر را خواهد داشت.

سپس در همین خطبه می‌فرماید:

من با دو کس می‌جنگم با کسی که مدعی امری باشد که استحقاق آن را ندارد و کسی که حق دیگری را منع کند و نیز در مکتوب ۳۶ می‌فرماید:

من هرگز زیر بار ظلم نمی‌روم، اگر چه کشته شوم و کمی و زیادی سپاه در من تاثیر ندارد و در آخر مکتوب ۴۵ نیز می‌فرماید:

سوگند به خدا اگر تمام عرب برای جنگ با من متفق شوند باکی ندارم.

و در مکتوب ۶۲ می‌فرماید:

که اگر من تک و تنها باشم و تمام اهل زمین دشمن من باشند باک ندارم، من به کشته شدن مشتاقم و به انتظار اجر و ثواب هستم.

جای شک و تردید نیست که علی س اگر خلافت را حق خود می‌دانست، با سه خلیفه یکی بعد از دیگری بیعت نمی‌کرد. و بر خلاف گفتار و سوگند خود رفتار نمی‌نمود و با شمشیر از حق خود دفاع می‌کرد، زیرا علی س دروغ نمی‌گوید و هر چه بگوید عمل می‌کند.

دسته‌ای از غلو کنندگان قرآن را تحریف شده می‌دانند و می‌گویند: که آیات و سوره‌هایی که در باب ولایت و جانشینی علی س بوده دزدیده شده است.

و می‌گویند: قرآن موجود را که خلیفه سوم آن را گرد آورده قبول ندارد و معتقدند به این که حضرت عثمان س آیات الله را به میل خود تحریف کرده و با دست خودش تغییر داده و کم و زیاد نموده است. مثلاً می‌گویند: که سوره احزاب که مشتمل بر ٧۳ آیه است، قبل از جمع آوری ۲۸۶ آیه بوده است و سوره حجر که اکنون ٩٩ آیه دارد، سابقاً ۱٩۰ آیه داشته است و از همه آنها عمده آیاتی ساقط شده که غالب آنها درباره ولایت علی ابن ابیطالب س بوده است. در هندوستان نسخه مجهولی از قرآن پیدا شده که غیر از این سوره و سوره نور، سوره‌ای دیگر مشتمل بر ٧ آیه در بر دارد که به زعم ایشان سوره ولایت علی و ائمه است و آن سوره چنین است:

سوره الولایه سبع آیات

بسم الله الرحمن الرحيم

«يا أيها الذين آمنوا آمنوا بالنبي وبالولي الذين بعثناهما يهديانكم إلی صراط مستقيم (۱) نبي وولي بعضها من بعض وأنا العليم الخبير(۲) إن الذين يوفون بعهد الله لهم جنات النعيم(۳) والذين إذا تليت عليهم آياتنا كانوا بآياتنا مكذبين(۴) أن لهم في جهنم مقام عظيما إذا نودي لهم يوم القيامة أين الظالـمون المكذبون للمرسلين ما خلقهم الـمرسلين إلا بالحق وما كان الله ليظهر هم إلی أجل قريب (۶) وسبح بحمد ربك وعلي من الشاهدين». [٧۶].

غلو کنندگان می‌گویند: که مصحف کامل و مورد اعتماد را که حضرت علی س به خط خود نوشته بود، حضرت رسول به دخترش فاطمه بخشید [٧٧]و حجم این نسخه سه برابر قرآن متداول و معمول است و این همان نسخه‌ای است که از امامی به امام دیگر می‌رسد و سرانجام به دست حضرت حجت می‌افتد و اوست که مردم را در آخر زمان به این نسخه از قرآن دعوت کرده و آیات آن را تفسیر می‌فرماید.

خداوند خودش جواب می‌دهد:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩[الحجر: ٩].

«ما قرآن را نازل کردیم و یقیناً خود ما هم آن را حفاظت می‌کنیم».

و این جملات خلاف گفتار خداوند است و منکر این آیه ایمان ندارد. از این گفته شان معلوم می‌شود که سارق بزرگ کسانی هستند که امت را در سر در گمی رها کرده و قرآن اصلی را نزد خود پنهان نموده و هیچ عقل سلیمی چنین تهمتی را صحیح نمی‌داند. بلکه اینها جز افترا و تهمت چیز دیگری نیست. در نزد بعضی از اهل تشیع و جمهور اهل سنت تحریف شده قرآن صحت ندارد و در نزد هر دو گروه مردود می‌باشد.

عالم شیعه شیخ عادی کاشف الغطاء در متاب مستدرک نهج البلاغه نامه‌ای از علی س نقل کرده است. در قسمتی از آن حضرت علی چنین می‌گوید:

پس با ابوبکر س از راه خیر خواهی مصاحبت کردم و در آن چه خدا را فرمان می‌برد با کوشش تمام او را اطاعت نمودم، آنگاه چون به حال احتضار در آمد، ولایت حکومت را به عمر سپرد و با او بیعت کردم و اطاعت نمودم و خیر خواهی نشان دادم [٧۸].

دکتر محمد جواد مشکور می‌نویسد: سرانجام علی س با ابوبکر س پس از ۴۰ روز دست بیعت داد.

حاج شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال اسامی پسران علی س را چنین ذکر می‌کند:

حسن، حسین، محمد اکبر، عباس، ابوبکر، عمر، عثمان، عبیدالله، جعفر عبدالله، محمد اصغر، عون و محمد الاوسط [٧٩].

نکته‌ای که باید به آن توجه شود این است: که اگر حضرت علی س با عمر و ابوبکر و عثمان شکینه داشت و حق او را گرفته بودند و همسر او را کشته بودند چطور اسم فرزندانش را ابوبکر و عمر و عثمان می‌گذارند. علامه سید عبدالحسین شرف الدین، عالم بزرگ شیعه در کتاب (اجوبه مسائل موسی جار الله) می‌نویسد: اما نماز حضرت علی س پشت سر ابوبکر و عمر از راه تقیه نبود.

نکته: چون امام منزه و دور است از این که عبادت خود را به طور تقیه انجام دهد [۸۰]. و نیز وقتی که دو دختر یزد گرد را (پادشاه ساسانی که در زمان عمر س در جنگ قادسیه شکست خورد) به مدینه آوردند حضرت امیر یکی را (بی بی‌شهر بانو) به عقد حسین و دیگری را به عقد محمد بن ابی بکر در آورد محمد بن ابی بکر از وی صاحب پسری شد بنام قاسم، که با دختر عموی خود اسما دختر عبدالرحمن ابن ابی بکر ازدواج کرد و از وی دختری به نام ام فروه به دنیا آورد که همسر حضرت باقر و مادر حضرت صادق گردید و از این جهت حضرت صادق فرمود: (ابوبکر از دو راه جد مادری من است) [۸۱].

[٧۴] خطبه ۳٧ ج ۲ ص ۱۶۲ نهج البلاغه شرح ابن ابي حديد. [٧۵] ص ۱۸٩ ج ٩ – نهج البلاغه شرح ابن ابي حديد. [٧۶] شيعه و فرقه‌هاي اسلام تا قرن چهارم ص ۱۵۴،۱۵۵. [٧٧] اصول کافي ج ۴/۴۲۲ نقل از پژوهشي در قرآن کريم محمد باقر حجتي ص ۴۱۰. [٧۸] مشعل اتحاد ص ۲۱. [٧٩] مشعل اتحاد ص ۲۶ نقل از شرح عقايد اهل سنت، أعيان الشيعة وكشف الغمة في معرفة الأئمة۲/۶٧-۶۸، حضرت اميرالمومنين را ذکور و انات به قول شيخ مفيد بيست و هفت تن فرزند بود، چهار نفر ايشان امام حسن، امام حسين، زينب کبري، و زينب صغری است که مکناه به ام کلثوم مادر ايشان حضرت فاطمه زهرا ل... و ام کلثوم حکايت تزويج او با عمر در کتب مسطور است . . . عمر و رققيه کبری است که در توام از مادر متولد شدند و مادر ايشان ام حبيب دختر ربيعه است . . . عباس، جعفر، عثمان و عبدالله اکبر است که هر چهار در کربلا شهيد شدند . . . مادر ايشان ام بنين بنت حزام بن خالد است . . محمد اصغر و عبدالله است و محمد مکني به ابوبکر است و هر دو در کربلا شهيد شدند و مادرشان ليلی بنت مسعود دارميه است. منتهی الآمال ص ۲۶۶،۲۶۵ چاپ انتشارات افسون تاريخ نشر ۱۳۸۰. [۸۰] مشعل اتحاد ص ۲۶ نقل از شرح عقايد اهل سنت. [۸۱] مشعل اتحاد صفحه ۲٧ نقل از شرح عقايد اهل سنت ص ۲٧۴.