عدم رغبت حضرت علی به خلافت
حضرت علی س خطاب به حضرت طلحه و زبیر زمانی که میخواستند با او بیعت کنند فرمود:
«والله ما كانت لي في الخلافة رغبة ولا في الإمارة أربة ولكنكم دعوتموني إليها وحملتموني عليها» [۸۴].
حضرت علی بار دیگر نفرت خود را از خلافت تذکر میدهد. کسی که همواره از خلافت گریزان باشد و صریحاً قسم یاد کند که من به خلافت رغبت نداشتم و طلحه و زبیر مرا به قبول آن وادار کردند. اگر ما بگوییم علی خلیفه بلافصل است و خلافت را از او غصب کردهاند حرکت حضرت علی را صحیح ندانسته ایم علی دروغ نمیگوید، علی از حق نفرت ندارد، علی به وزارت مایل است نه به خلافت.
در این جا نه فقط از شغل خلافت اظهار نفرت میکند بلکه از مقام ولایت هم عدم رغبت خود را اعلان میدارد. چرا؟
به جهت اینکه افتخار علی با علم و فضل و تقوا و شجاعت و اخلاق و مزایای فطری است نه خلافت و ولایت. جای شک و تردید نیست اگر با التماس و فشار خلافت بر او تحمیل نمیکردند، ممکن نبود طبعاً زیر بار خلافت برود.
زیرا خلافت چنانچه قبلاً ذکر شد جز زحمت و مشقت و مسئولیت و خطر جانی حاصل افتخاری ندارد و به همین سبب بود که ابوبکر س هم از قبول آن اکراه داشت.
[۸۴] خطبه ۱٩۸ ص ۲۰ نهج البلاغه شرح ابن ابي حديد.