۵- علیسخلافت را به شوری واگذار میکند:
در حقیقت علیسدر مراحل بعدی زندگـی خود نیز ایمان و التزام خود به امر شوری را نمایان میسازد نه به نص و تعین صریح و یا اشاره. ایشان حق رأی در شوری در درجه اول مخصوص مهاجرین وانصار میداند. از اینرو پس از شهادت عثمانسو بیعت مردم با وی به معاویهسمینویسد: «همان گروهی با من بیعت کردند که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرده بودند و بر آن چیزی که با آنها بیعت نمودند، با من بیعت کردند، پس فردی که در بیعت حضور داشته است، نمیتواند بیعت خود را پس بگیرد و کسی که حاضر نبوده حق انتخاب دیگری ندارد، و شورا فقط از آنِ مهاجرین و انصار است، پس اگر مهاجرین و انصار بر فردی اتفاق نمودند و او را امام نامیدند، بدانید که مورد پسند الله است، اگر فردی اعتراض کرد یا با ایجاد بدعتی علیه آن شورید، دوباره به آنچه بر آن بود، بازگردانده میشود، اگر نپذیریرفت با او بجنگید چون راهی غیر از راه مؤمنان در پیش گرفته است» [۵۶].
آری، مردم با علیسبیعت نمودند چنانکه با ابوبکر صدیق و عمرفاروق و عثمان ذی النورینشبیعت نمودند و او را امام و امیر خویش برگزیدند، و گزینش ایشان بر وی امر الزامی گردید. شاید دفاع پیامبرصاز ساحت علی در روز غدیر و سایر جاها و فضیلت دادن به او اشارهای بود که اگر روزی امور مسلمانان تقاضا کند و وقت مناسب آن فرا رسد علیسامور ایشان را بدست گیرد و مسلمانان با وی بیعت نموده حاکم و سرپرست خویش تعینش نمایند و چنین هم شد.
[۵۶] منبع سابق: فقره ۲۴۵ ص۴۶۶.