پیشگفتار
برخی از فرقهها در طول تاریخ تمدن اسلامی در مسایل اعتقاد و در تفسیر قرآن کریم به اسباب نزول بیاساس و ضعیف تکیه نمودهاند، علاوه برآن این فرقهها در تلاشهایشان با استناد به اصطلاح تأویل- منظورم از تأویل، تأویل باطنی و و تفسیرات و تأویلات باطنیها است- قرآن کریم را عاری از مفهوم و محتوایی که دارد دانستهاند.
این تلاشها بنا به ادعاهای پایه گزاری شده که گویا ظاهر نصوص قرآن که زبان عربی برآن دلالت دارد مراد نبوده بلکه معانی و مفاهیم باطنی دارد و تنها امام که تنها او مسئول تأویل یا تفسیر است آن را میداند! چنانکه اغلب تفاسیر فرقۀ اسماعیلیه بر آن استوار بوده و تفاسیر فرقه دوازده امامی در بسیاری احوال.
بنابراین در تعریف تفسیر یا معنای باطنی قرآن کریم گفتهایم که: «تفسیر باطنی به معنای «بر گرداندن لفظ از معنای اصلی آن است». و یا میتوان گوفت:«بر گرداندن معنای آشکار آیت بدون هیچگونه دلیل و پیوست و امارتی» [۲].
بحث ما در اینجا از تفسیر باطنی نیست اما تنها میخواستم بگویم: تکیه نمودن بر اسباب نزول بیاساس یا ساختگی نتایج دست کم از تأویلات اهل باطن ندارد و شاید نتایج و حاصل اینگونه تفسیرها بدتر از آن باشد. زیرا وی متوسل به چیزی میشود که باطنیها در تأویل و تفسیر قرآن کریم به آن دچار شدهاند و آن را معقول و مشروع نیز میداند بلکه معمولا ایشان به چنین اسباب نزول اشاره نموده و از اهمیت و لزوم آن در تفسیر قرآن کریم سخن میرانند.
توجه داشته باشید کسانی که به این اسباب نزول ساختگی و بیاساس تکیه کردهاند غالبا بسیاری از آیات قرآن کریم را در روشنی تاویلهای اهل باطنی تفسیر میکنند. و از سوی دیگر اینگونه اسباب نزول معمولا متن و تعبیر قرآن عظیم را ناقص و مخل نشان میدهد بلکه نظم و نسق آیات را برهم زده قرآن کریم را بخش بخش مینماید گویا که ایشان به برخی از قرآن ایمان دارند و به برخی باور ندارند و سخنان متناقض و گوناگونی دربارۀ آن میگویند.
ما در این بررسی، اسباب نزول و امور مرتبط به آن که در برخی از احادیث معتمد فرقه شیعه دوازده امامی درباره آیت (۵۵ سوره المائده) ذکر شده را مورد بحث قرار میدهیم و در این بحث و بررسی کوتاه بر قوانین نقد اعتماد خواهیم کرد.
به عبارت دیگر: ما در این بررسی، زبان، تعبیر، نظم و حقایق تاریخی و غیره قواعد مسلم را مراعات خواهیم کرد.
[۲] نگا: کتاب ما (علوم قرآن و اعجاز آن) ص ۳۵۱ , ۳۵۴. شاید بخشی عمدهای از تفسیر اهل باطل بطور کلی با تفسیر اهل باطن همخوانی داشته باشد چنانکه علما آن را ذکر نمودهاند، و میتوان در تعریف جامعتر آن چنین گفت: تفسیر باطنی یعنی برگرداندن معنای ظاهری الفاظ قرآن کریم از چارچوب سیاق زبانی که به همان منظور وارد شده، به معنای دیگری که به آن هیچگونه ارتباط و پیوستی ندارد بدون دلیل و امارت و موجبی که ترکیب زبانی هرگز آن را ایجاب نمیکند، یا اینکه دلالت جانبی یا ضمنی لفظ را در ترکیب لغوی و نظم و ترتیب آیات بکار میبرند.