تعلیق:
گوییم: داستان عمر بن خطابسبسیار عجیب و غریب و جالب است، شاید جالبتر و عجیبتر از داستان فرشتگان باشد که از امامان پس از علیسسوال میکنند!
و شاید مراد از همچو داستانهای سخیف و خندهآور، توهین به روایاتی باشد که در مورد عمر فاروق روایت شده مبنی بر اینکه وحی چندین بار به تایید نظر او نازل گردیده است، علاوه بر اینکه بیحرمتی، تجاوز و سخنان توهینآمیز به ساحت عمر فاروقسدر نزد شیعه معمول بوده و کتب معتبرشان از چنین ناسزا گوییها پر است [٩].
حالا نمیدانیم ارزش چهل انگشتر بر عمرسسنگینی نموده و بار مالی را بر او ایجاد نموده؟ یا کسایی هزار دیناری که تنها ثروت نجاشی میتواند گنجایش آن را داشته باشد وی را به گفتن چنین سخنی واداشته است! پس راه حل این معضله آنست که بپرسیم: آیا علیسکه امام و الگوی زهد برای زاهدان جهان است کسایی با چنین ارزش سنگین و نا معقول را بر تن میکرد؟! [۱۰]
به راستی وقتی از نجاشی یاد شد موضوع خضر÷به یادم آورد، زیرا در برخی از روایات دوازده امامی دیدم اموری را به خضر÷نسبت دادهاند که نسبت دادن چنین سخنی حتی به مردمان زنده نیز مشکل و قابل پذیرش نیست.
به صرف نظر از اینکه سوال کننده گان در این روایت از جمله یهودیانی بودند که تازه به اسلام گرویده بودند و مستقیما نزد پیامبر اکرمصرفتند- و نمیدانیم آیا یکجا باهم و در یک روز مسلمان شدهاند؟! همچنان ایشان خاتم انبیاءصرا بر موسی÷قیاس نمودند! با توجه به اینکه قیاس نمودن امت محمدصبر امت موسی÷در کتب شیعه شایع و متداول است- و نا گفته هم نماند که نشانههای جعل و ساخته کاری در این روایت بسیار به نظر میخورد- به خصوص وقتی آنحضرت و کسانیکه با ایشان بودند به سمت مسجد رفتند و مردی را دیدند و فهمیدند وی سایل است که در خارج مسجد یا بر در مسجد ایستاده است، پس چگونه اهل مسجد تکبیر گفتند در حالیکه سوال کنندگان سزاوارتر از آنها بر تکبیر گفتن بودند زیرا خواستۀ آنها برآورده شد.
با توجه به اینکه پیامبر اکرمصاصلاً در غیر مسجد شریفشان در جایی دیگر با مردم نمینشستند!!
همچنین توجه داشته باشید آنحضرتصخودشان امامت نمازهای فرضی را در مسجدشان بدوش داشتند پس چگونه ایشان با یهودیانی که تازه مسلمان شدهاند آمده و دیدند که امیر المؤمنین در نماز ظهر به تنهایی ایستاده و دو رکعت نماز را هم ادا کرده است! به این معنا که علیسدو رکعت نماز فرض ظهر را قبل از برپا شدن جماعت ادا کرده است!
[٩] در رابطه به این موضوع به روایتی برخوردم که نوری طبرسی آن را در سبب نزول فرموده الله تعالی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ﴾در کتاب فضل الخطاب صفحۀ ۱۸۵ ذکر نموده است. در این صفحه نظرم به روایت زیر افتاد که در حق عمر فاروقستهمت زده شده است، نوری میگوید: از جعفر بن محمد از پدرش و از پدرانش(†) نقل شده است که گفت: هنگامی که عمر بن الخطاب(س) برخاست و به پیامبرصگفت: هنوز هم به علی میگویی: تو برادرم هستی چنانکه هارون برای موسی بود، و الله تعالی نام هارون را در قرآن ذکر نموده ولی از علی نام نبرده!! آنحضرتصفرمود: ای درشت خوی ای بادیه نشین! آیا فرمودۀ الله متعال را نشنیدهای که میفرماید: ﴿هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ﴾با چنین روایات توهین آمیز نمیدانم زودتر از کدام یک این روایات خنده آور تعجب کرد! و آیا همچو سخنی را پیامبر اکرم که پیشوا و سالار و آموزگار ادب و اخلاق حمیده تاروز قیامت هست بر زبان میآورد؟ نگا: عید مقتل عمر بن الخطابسحدیث ۲۲ در کتاب ما «السنة النبویة بین أهل السنة والشیعة الإمامیة» ص ۳۴۸ ط دارالاعلام، عمان. [۱۰] میراث علیسهفتصد درهم بود چنانکه پسرش حسنسدر یکی از خطبههایش یاد آور شده است و تصمیم داشت خادمی را با آن بخرد. و عمر بن عبد العزیز/ میفرماید: علیسزاهدترین شخص در روی جهان است. بدایه ونهایه از ابن کثیر ٩/۲۱۰.