۶- روند دیگر در تفسیر آیت:
بعد از آنچه ذکر شد تأکید ما بر این است که:
این آیت و سایر آیات قرآن باید در پرتو ماهیت متن قرآن یا ماهیت ساختار آیات قرآنی که بر اساس وضاحت مطلق که بین مقام الوهیت و نبوت وجود دارد تفسیر گردد، به این معنا که هر مقامی به جز مقام والایی پروردگار عزوجل، در دایرۀ عبودیت و بنده گی الله تعالی داخل بوده تابع و منقاد ربوبیت اوتعالی میباشد. و اینکه پیامبر اکرمصکه سردار و سرور پیامبران†است در مقام و موقعیت دریافت دساتیر و فرامین از جانب الله تعالی قرار داشته منتقاد و مطیع اوامر اوتعالی میباشد، چنانکه پیامبر خود را مخاطب قرار داده میفرماید: ﴿وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى ٱلۡقُرۡءَانَ مِن لَّدُنۡ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ٦﴾[النمل: ۶].
«و تو کسی هستی که قرآن از سوی خداوند حکیم آگاه به تو القاء و عطا میگردد».
و الله تعالی آنحضرتصرا بندۀ برگزیدۀ خود گردانیده تحت نظارت و رعایت خود پرورش داد تا آخرین کتابهای آسمانی را بر ایشان نازل گرداند و سلسله نبوت و رسالت را بوسیله آنحضرتصخاتمه داده و آن را به بندگان ابلاغ نماید.
و بر اساس این روش و سیاق، الله تعالی برخی از دستورات خودرا به آنحضرتصبازگو نموده و از برخی کارها ایشان را برحذر نموده است [۳۴]از آن جمله: فرمان او تعالی به آنحضرتصتا رسالت را ادا نماید و آنچه از جانب او تعالی بر ایشان نازل میگردد به مردم ابلاغ نماید. پس معنا و مفاد این امر آنست که آنحضرتصواقعا ابلاغ نموده و از تبلیغ فرامین او تعالی هیچگاهی سرباز نزده و در رساندن آن سستی و بیاعتنایی ننموده است، چنانکه سایر اوامر و نواهی اوتعالی را با وجه احسن عملی نموده است تا خوانندۀ قرآن بداند که آنحضرتصدر موقعیتی قرار داشت که مورد خطاب اوتعالی قرار میگرفت و مکلف به اجرای اوامر و ترک نواهی او تعالی بوده در مقام دریافت وآموختن اوامر از جانب الله قرار داشت. نه اینکه پارۀ از سخنان دروغ را بر الله متعال ببندد! بلکه در مقام بندگی الله قرار داشت و چیزی از ویژگیهای الوهیت و ربوبیت را نداشت. الله تعالی میفرماید:
﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ ٤٦ فَمَا مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِينَ ٤٧﴾[الحاقة: ۴۴-۴٧].
«اگر پیغمبر پارهای سخنان را به دروغ بر ما میبست * ما دست او را میگرفتیم * سپس رگ دلش را پاره میکردیم* و کسی از شما نمیتوانست مانع او شود».
و در موضع دیگر میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٦٥﴾[الزمر: ۶۵].
«به تو و به یکایک پیامبران پیش از تو وحی شده است که اگر شرک ورزی کردارت هیچ و نابود میشود، و از زیانکاران خواهی بود».
و همچنان میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ ٱتَّقِ ٱللَّهَ وَلَا تُطِعِ ٱلۡكَٰفِرِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا ١﴾[الأحزاب: ۱].
«ای پیامبر! بترس از الله، و از کافران و منافقان اطاعت مکن، بیگمان خداوند آگاه دارای حکمت است».
والله متعال میداند که پیامبر و برگزیده او هرگز بر پروردگار خود سخن دروغ نمیبندد و هرگز از کافران و منافقان پیروی و اطاعت نمیکند. علیه أفضل الصلاة والتسلیم.
بنابراین هر روایتی ادعا کند که آنحضرتصدر تبلیغ و رساندن احکام الهی بیاعتنایی نموده و آن را برای چند روز یا سال به تعویق انداخته است باطل و مردود است.
پس بلند بردن شأن ائمه بیشتر و بالاتر از حدی که شریعت آن را تعین نموده، و یا صفتی از صفات الوهیت یا ربوبیت که ویژۀ الله تعالی است به ایشان دادن و یا اینکه مقام ایشان را بالاتر از مقام پیامبر دانستن مخالف اصول و مبادی اسلام بوده آن را مردود میشاریم. زیرا پیامبر اکرمصخود بشر و فرستاده الله تعالی است چنانکه میفرماید: ﴿قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّي هَلۡ كُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩٣﴾[الإسراء: ٩۳].
«بگو: پروردگار من منزه است مگر من جز انسان فرستادهای هستم؟».
محدث حجت سید عبدالله شبر (وفات/۱۲۴۲هـ) میگوید: «قیاس ائمه بر اشخاص دیگر قیاس بسیار دور است زیرا ایشان از آثار و نشانههای اندکی از صفات الهی برخوردار هستند»!! [۳۵]و در موضع دیگر میگوید: «ائمه حالت روحانی برزخی قدیمی دارند که بوسیله آن صفات ربوبیت در آنها جریان پیدا میکند»!! [۳۶]و امثال اینگونه سخنان در کتب دوازده امامی بسیار است.
[۳۴] بطور مثال به آیات ذیل مراجعه نمایید: آیت (۱) سوره التحریم و آیت(۴۳) سوره التوبه، وآیت(۲۱۳) سوره الشعراء، وآیت (۱) سوره الاحزاب و دو آیت(۶٧-۶۸) سوره الانفال و دو آیت(٩۴-٩۵) سوره یونس و آیت(۱۲) سورۀ هود. [۳۵] مصابیح الانوار ۲/۱٧۳ موسسه نور- بیروت،۱٩۸٧. [۳۶] منبع سابق: ۲/۳٩٧ و میافزاید: «ودر این مورد میتوان به این دعا اشاره کرد: «بین تو و آنها فرقی نسیت مگر اینکه آنها بندگان مخلصتاند»!، آیا انسان از همچو سخن بیارزش به شگفت نمیآید؟ اگر بندگی وعبودیت الله تعالی فرق میان بنده و معبود را آشکار ننموده و ویژگیهای خالق و مخلوق را بیان نکند پس تعریف کلمه (فرق) در لغت وعقل چه خواهد بود؟!