نقد و بررسی تفسیر آیه ولایت از دیدگاه شیعه دوازده امامی

فهرست کتاب

۲- سیاق و ترتیب آیات:

۲- سیاق و ترتیب آیات:

علاوه بر این، ما نمی‌دانیم - و هر خوانندۀ قرآن کریم با ما نمی‌داند - که مسأله «ولایت» و «غدیر خم» و «تکمیل شدن دین» با آیت مذکور چه ربطی دارد؟!

در حالیکه آیات قبلی و بعدی آن در مورد اهل کتاب (یهود و نصارا) به صورت متصل و مسلسل ذکر است. و یا اینکه اصل در تفسیر قرآن این است که کلام الله را بخش بخش نموده سخنان متناقض وگوناگون را بنام تفسیر قرآن به مردم پیش کرد، و راه را برای طعن زدن و توهین و ناسزاگویی صحابۀ کرام باز کرد و شخصیت‌های ایشان را طوری به تصویر کشید که گویا ایشان آمادۀ ارتداد از اسلام بوده و منتظر فرصت مناسب بوده‌اند تا پیامبرصرا تکذیب کنند!!

دو آیتی قبل از آیت(۶٧) سوره المائده - به ادعای شیعه دوازده امامی آیت تبلیغ-! عبارتند از: (۶۵ - ۶۶) و آیتی که بعد از آیت( ۶٧) این است: ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَسۡتُمۡ عَلَىٰ شَيۡءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِيلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ طُغۡيَٰنٗا وَكُفۡرٗاۖ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٦٨[المائدة: ۶۸].

«ای فرستادۀ بگو: ای اهل کتاب! شما بر هیچ نخواهید بود، مگر آن که تورات و انجیل و آنچه از سوی پروردگارتان برایتان نازل شده است برپا دارید، و آنچه بر تو از اسوی پروردگارت نازل شده است، بر عصیان و طغیان و کفر و ظلم بسیاری از آنان می‌افزاید بنابراین بر گروه کافران غمگین مباش».

گوییم: به پیامبر اکرمصدستور داده شد تا آنچه از پروردگارش فرود می‌آید به مردم ابلاغ نماید چنانکه در آیت (۶٧) ذکر است. سپس آیت(۶۸) با ذکر اهل کتاب آغاز گردیده (قل یا اهل الکتاب) پس معلوم شد کسانی که رسالت باید به آن‌ها ابلاغ می‌گردید اهل کتاب است نه اصحاب کرام، کسانی که شیعه ادعا دارد که معنای «ولایت» را ندانستند!! و معنای این آیت را هم نفهمیدند با آنکه عجمی هم نبودند!!

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ ٥٥ وَمَن يَتَوَلَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ ٥٦[المائدة: ۵۵-۵۶].

«تنها الله و پیغمبر او و مؤمنانی یاور و دوست شمایند که خاشعانه و خاضعانه نماز را به جای می‌آورند و زکات مال به در می‌کنند* و هرکس که الله و پیغمبر او و مؤمنان را به دوستی و یاری بپذیرد بی‌تردید حزب الله پیروز است».

پس معلوم است که قرآن کریم اهل کتاب را مخاطب قرار داده است و معنای آیت (۶۸) مقابله و رویارویی با اهل کتاب است که به آن‌ها گوشزد شود اینکه شما به چیزی پای بند نیستید تا به شما نفع برساند، همچنین شما دارای عقیده و مفکورۀ هم نیستید که به آن التفات و اعتنا صورت گیرد به جز اینکه آنچه در تورات و انجیل به شما دستور داده شده عمل کنید. ایشان اگر چنین کاری می‌کردند و کنند حتما دعوت پیامبر اکرمصرا پذیرفته و به اسلام می‌گرائیدند. [۱۸]

سپس آیات بعدی به کفر کسانی تصریح می‌کند که می‌گویند الله همان عیسی پس مریم است: ﴿لَّقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ وَإِن لَّمۡ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٧٣[المائدة: ٧۳].

«بی‌گمان کسانی کافرند که می‌گویند: الله یکی از سه خدایان است! معبودی – به حق- جز معبود یگانه وجود ندارد و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند، به کافران آن عذاب درد ناکی خواهد رسید».

الله متعال به پیامبرصدستور فرمود تا این امر را به اهل کتاب گوشزد نماید و با آن‌ها به شیوۀ قاطع به مقابله برخیزد. این تکلیف از لحاظ روابط مسلمانان با اهل کتاب بطور عموم [۱٩]و با یهود مدینه بطور خاص نه چندان آسان است، در اینجا و در همچو شرایطی آیت (٧۸) نازل می‌گردد و با این تعبیر ایشان را مورد لعن قرار می‌دهد:

﴿لُعِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعۡتَدُونَ ٧٨[المائدة: ٧۸].

«کافران بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعن و نفرین شده‌اند. این بدان خاطر بود که آنان پیوسته سرکشی می‌کردند و از حد می‌گذشتند».

ایشان کسانی‌اند که به الله شرک ورزیده‌اند و دشمنی شدید با مؤمنان دارند، چنانکه آیت (۸۲) آنان را معرفی می‌کند:

﴿۞لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقۡرَبَهُم مَّوَدَّةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنۡهُمۡ قِسِّيسِينَ وَرُهۡبَانٗا وَأَنَّهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ ٨٢[المائدة: ۸۲].

«خواهی دید که دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان یهودیان ومشرکانند. وخواهی دید که مهربان‌ترین مردم برای مؤمنان کسانی‌اند که خود را مسیحی می‌نامند، این بدان خاطر است که در میان مسیحیان کشیشان و راهبانی هستند که تکبر نمی‌ورزند».

این آیت و آیات بعدی آن، به گروهی از نصاری اشاره می‌کند که مهربانترین مردم برای مومنان‌اند و ایشان کسانی‌اند که به اسلام می‌گرایند، به این ترتیب چنین مردمان را الگو و مثال برای سایر نصارا آورده است تا باید همه مانند ایشان عمل نمایند و به جای اصرار بر کفر به الله یکتا و پیامبرش ایمان بیاورند.

خواننده گرامی به آیات (۸۲ و۸۶) سوره مائده بویژه دو آیت زیر دقت نمایید:

﴿۞لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقۡرَبَهُم مَّوَدَّةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنۡهُمۡ قِسِّيسِينَ وَرُهۡبَانٗا وَأَنَّهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ ٨٢ وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡيُنَهُمۡ تَفِيضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّۖ يَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱكۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِينَ ٨٣[المائدة: ۸۲-۸۳].

«خواهی دید که دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان یهودیان و مشرکانند، و خواهی دید که مهربان‌ترین مردم برای مؤمنان کسانی‌اند که خود را مسیحی می‌نامند این بدان خاطر است که در میان مسیحیان کشیشان و رهبانانی هستند که تکبر نمی‌ورزند* وآنان هر زمان بشنوند چیزهایی را که بر پیغمبر نازل شده است براثر شناخت حق و در یافت حقیقت چشمانشان را می‌بینی که پر از اشک می‌گردد می‌گویند: پروردگارا ! ایمان آوردیم پس ما را از زمرۀ گواهان به شمار آور».

گوییم: آیا امکان این قول می‌رود که پیامبر اکرمصنیاز به تقویت عزم و اراده بمنظور اعلان این دستور الهی داشته؟! - باتوجه به این- نباید آن را بخاطر دریافت لحظۀ مناسب و یا بخاطر ترس از آسیب رسیدن از سوی کسانیکه در آیت به آن‌ها اشاره شده بویژه یهود و مشرکان و کسانیکه هنوز هم چشم به راه بلاها و مصایب بر پیامبرصو دعوت ایشان هستند، به تأخیر بیندازد؟ در حالیکه الله متعال وعده داده که ﴿وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ«الله تو را از مردمان محفوظ می‌دارد».

الله متعال پیامبرصرا آگاهی داد که اگر آنچه بر تو نازل می‌گردد تبلیغ نکنی پس رسالت الله را نرسانده‌ای و این رسالت همانا آیاتی است که برایشان نازل می‌گردید و باید ایشان آن را به تمام و کمال بدون کم وکاست به مردم برساند و هرگاه وحی نازل می‌گردد بدون تأخیر آن را تبلیغ نماید. ابن عباسبما می‌فرماید: یعنی اگر آیتی را که از جانب پروردگارد بر تو نازل می‌گردد پنهان کنی، پس رسالت الله را نرسانده‌ای، به عبارت دیگر، از تمامی امر فرمانبر داری نکرده‌ای» [۲۰].

امام زهری/ می‌فرماید: «رسالت از جانب الله است، و تبلیغ آن برعهدۀ پیامبر اکرمص، و بر ما رضایت و فرمانبری».

حافظ ابن کثیر/ می‌فرماید: «امت پیامبر اکرمصگواهی دادند که ایشان رسالت را رسانده و امانت را ادا نموده است و در خطبه‌ای که در بزرگترین اجتماع مسلمانان معروف به حجة الوداع ایراد نمودند امت را بر آن گواه گرفتند که در آن نزدیک به چهل هزار صحابه حضور داشتند» [۲۱].

چنانکه صحابی جلیل القدر جابربن عبداللهبدر حدیث طولانی حج آنحضرتصرا بیان نموده- و جعفر بن محمد از پدرش آن را نقل کرده است- که پیامبر اکرمصدر روز عرفه فرمودند: «...همانا من در میان شما چیزی را گذاشتم هرگاه بدان چنگ بزنید هرگز گمراه نمیشوید، کتاب الله. و از شما در مورد من بازپرس خواهید شد پس در مورد من چه خواهید گفت؟ گفتند: گواهی می‌دهیم که شما امانت الهی را بما رساندید، رسالت را ادا کردید و نصیحت و خیراندیشی نمودید. آنحضرت با انگشت شهادت خود اشارت نمودند در حالیکه آن را بسوی آسمان بلند می‌کردند و به سوی مردم فرود می‌آوردند و می‌فرمودند: الها! گواه باش....» و سه بار این جمله را تکرار کردند [۲۲].

همچنین در صحیح بخاری از ابی بکرهسنقل شده که فرمود: پیامبر اکرم در روز عید قربان برای ما خطبه‌ای ایراد نموده فرمودند: «...همانا خون‌ها و مال‌هایتان - و در روایت ابن عمر نزد بخاری آبروهایتان- بر شما حرام است مانند حرمت این روز شما، در این ماه شما و در این شهر شما تا اینکه نزد پروردگارتان حضور یابید، آیا من تبلیغ نمودم؟ گفتند: آری، فرمودند: الها گواه باش، باید آنکه در اینجا حضور دارد پیام را به آنکه حاضر نیست برساند، زیرا بسیار تبلیغ شدگان وجود دارند که درک‌شان از شنوندۀ اول بیشتر است. و پس از من کافر نشوید که گردن یکدیگر را بزنید» [۲۳].

هشام بن الغاز از نافع نقل می‌کند که ابن عمربفرمود: پیامبر اکرمصروز عید قربان در سال حجة الوداع هنگامیکه میان جمرات ایستاده بودند فرمودند: «این روز حج اکبر است و پیوسته می‌فرمودند: بارالها! گواه باش... و با مردم وداع نمودند، و مردم هم گفتند: این حج وداع است [۲۴].

[۱۸] به تفسیر فتح القدیر از امام شوکانی مراجعه شود ۲/۶۰-۶۱. [۱٩] به تفسیر فی ظلال قران از استاد سید قطب مراجعه شود۲/٩۳٧. [۲۰] مجمع البیان از طبرسی ۳/۳۴۴. [۲۱] تفسیر ابن کثیر۲/٩۰، و اختصار علوم الحدیث از ابن کثیر:صـ۱۸۵. [۲۲] صحیح مسلم با شرح نووی، حدیث شماره(۱۲۱۸) صـ٧۶٩-٧٧٩. [۲۳] صحیح بخاری حدیث شماره(۱٧۴۱) صـ۳۳۲. [۲۴] مرجع سابق:حدیث شماره (۱٧۴۲).