۹۱- مقدمه ابن خلّدون
کد کتابخانه عقیده: ***/۹۱/۲۹۷
یک دوره تاریخ کامل بشر از آغاز تا اواسط قرن نهم هجری است. انگیزۀ نویسنده از تألیف این اثر، یافتنِ پاسخى براى چراهاى بسیارى بوده است که تجربۀ روزمره و مشهوداتش پیش مىآورد و اینکه اثرى بیافریند که اصل و مرجعى باشد براى مورخان آینده، تا از آن، به عنوان نمونه و سرمشقِ خویش بهره گیرند. این کتابِ دارای شش باب است، که هر کدام از آنها دارای زیر مجموعه ای از فصول هستند و محتوای اصلیِ کتاب را شکل میدهند. سه باب اول، در جلد یک آورده شده و سه باب دیگر هم در جلد دوم بیان شده است. در باب اول، که فقط دارای شش مقدمه است به اجتماعِ بشری و گوناگونی جغرافیای جهان از نظر اقلیمی و تمدنی و تأثیر آن بر احوالات و چگونگی زندگی بشر اشاره شده است. در آخر این باب، به بحث غیبگویی و رویا پرداخته شده است. باب دوم، که دارای ۲۹ فصل است، به بادیه نشینی و زندگی قبیله ای به عنوان اصل و گهواره اجتماعات شهری اشاره دارد و خصوصیات آنها مانند عصبیتِ بیشتر، دلیریِ فزونتر، دلاورتر و جنگجو تر بودن را بازگو میکند. در این باب، به بررسی وضعِ فرهنگی و اجتماعیِ قوم غالب و مغلوب، و به ویژه، اعراب زمانۀ خویش، که در حال گسترش قلمرو دینی و سرزمینی خویش بودند، میپردازد. در باب سوم ،که ۵۳ فصل دارد، درباره سلسله های دولتها و چگونگی پادشاهی و دستگاهها و مناصبِ اداری و آنچه در اداره و قبول مسئولیت پیرامون آنها لازم است میباشد.. ابن خلدون در میانه باب سوم، به خصوصیات، آداب و قوانین کشورداری و حتی خلیفه گری اشاره میکند و در فصول پایانی هم به آسیب شناسیِ دولتها و چگونگی و چرایی فروپاشیِ آنها میپردازد. جلد دوم مقدمه ابن خلدون، با بابِ چهارم، که در آن ۲۲ فصل آورده شده است، شروع میشود. در این فصول، بیشتر به شهرها و احوالات پیرامون آنها اشاره شده است. ابن خلدون ایجاد شهرها را پس از وجود دولتها میداند که قبایل، بعد از تشکیل دولت به شهرهای بزرگتر سرازیر میشوند و در عین حال خود نیز به ایجاد و عظمت آنها کمک میکنند. در فصول دهم به بعد، به ویژگیهای شهرنشینان اشاره میشود و آنها را نیز مانند بادیهنشینان، دارای عصبیت میداند که فزونی آن در یک شهر، باعث غلبه بر شهرهای دیگر خواهد شد. باب پنجم دارای ۳۳ فصل است و در آن، به موضوعِ اقتصاد و پیشه و معاش پرداخته شده است. فصل ششم و پایانی، که به موضوع دانش اشاره دارد، دارای ۵۱ فصل است و طی آن، به انواع دانشها و علوم پرداخته شده و چگونگیِ کسب آنها بیان شده است. ابن خلدون، علوم زیادی را برمیشمارد که تعدادی از آنها به این قرار است: علم حدیث، کلام، تصوف، تعبیر خواب، الهیات، طب، نحو و ادبیات. او بیشتر دانشوران را ایرانی میداند، اما تأکید میکند که زبان عربی خود یک علم و دانش است و در آن، علومِ مختلفی مانند نحو، لغت، بیان و ادب وجود دارد که لازمۀ فراگیری و برخورداری از همۀ فواید آن، عرب زبان و عرب تبار بودن است.
***