مهمترین مسائلی که سبب شد مذهب شیعه را ترک کنم!
من ادّعا نمیکنم که اخلاقی نهایت خوب و پسندیده دارم، اما انسان هر چند از نظر فرهنگی و تدیّن و اخلاق اسلا میدر سطح پایینی باشد، خطهای قرمزی هستند که نمیتواند از آن عبور کند، و اگر از آن تجاوز کند دیگر از فطرت و سرشت سالم و اخلاق درست بیرون آمده است.
اولین چیزی که باعث درگیرشدن من با مذهبی که بر آن بودم گردید موضوع اخلاق بود.
در ابتدا خودم را اینگونه دلجویی میدادم که آنچه در مذهب میبینم اقدامات شخصی افراد است که هیچ ربطی با مذهب ندارد تا اینکه روزی فرا رسید که حقیقت آشکار شد، و پردهای که حقیقت را از من پنهان میکرد دور شد.
سه مورد در مذهب شیعه بیش از همه چیز مرا ناراحت میکرد و خواب را از چشمانم ربوده بود:
۱- ناسزاگفتن به اصحاب.
۲- متعه یا ازدواج موقت.
۳- به فریادخواندن چیزهایی غیر از خدا، و ترکگفتن خدا و دست به دامانشدن انسانها.
این سه مورد سبب شدند تا من عقیدۀ امامیه را که بر آن تربیت شده بودم رها کنم و به عقیده اهل سنت و جماعت روی آورم. همان اهل سنتی که من چنین تربیت شده بودم که آنها دشمنان ما هستند و باید همواره مورد تنفّر ما باشند.