اهداف دعوتی داستان آدم، نوح و ابراهیم

(۱-۳-۳-۳) فریب زرق و برق دنیا نخوردن

(۱-۳-۳-۳) فریب زرق و برق دنیا نخوردن

دنیا محل گذر انسان است، انسان هرگز به گذرگاه دل نمی‌بندد و آن‌را سرای جاویدان نمی‌داند، بلکه آن‌را پلی برای رسیدن به مقصد تصوّر می‌کند، انسان مسلمان باید ماهیّت و ارزش دنیا را تنها در این بداند که نهایت استفاده را جهت جمع‌آوری اعمال صالح از آن بکند، و بداند چند صباحی که در آن می‌ماند، بسان برق می‌گذرند و اگر فریبِ ظواهر آن گردد و خود را به مسائل پوچ و واهی آن مشغول کند، از اهداف عالیه و اصلی وا می‌ماند؛ خداوندنیز انسان را از این امتحان سخت آگاه می‌کند و می‌فرمایند:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ٥[فاطر: ۵]. «ای مردمان! وعده‌های خدا حق است، پس زندگی دنیوی شما را گول نزد و اهریمن شما را دربارۀ خدا نفریبد.»

سعیدبن جبیرسمی‌گوید: غرور و فریب خوردن دنیا این است که انسان به نعمت‌ها و لذات آن جای آخرت مشغول گردد تا اینکه احوال او به گونه‌ای تغییر می‌کند و بعد از مرگش با پشیمانی و تأسف می‌گوید: ای کاش! بر زندگی خود خیرات و حسناتی پیشاپیش می‌فرستادم! و در﴿وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُمنظور از "غَرُور"، شیطان است که آفریدگانِ خداـرا فریب می‌دهد و آن‌ها را از پرداختن به آخرت وا می‌دارد و با شهوات و لذّت‌های دنیا مشغول می‌کند و آن‌ها را به معصیّت پروردگار تعالی وسوسه می‌کند و به آن‌ها القا می‌کند که بعد از انجام گناه توبه کنند و آنان به گمانشان هم از لذّت‌های دنیا بهره‌مندند و هم به نعمت‌های آخرت می‌رسند. [۳۱]در واقع حقیقت دنیا وجودی ناپایدار و موقتی و بی‌ارزش است؛ بدین خاطر خداوند ـمی‌فرمایند:

﴿وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ١٨٥[آل عمران: ۱۸۵]. «و زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.»

دنیا در برابر قیامت آنقدر بی‌ارزش است که هر خردمندی با کمی تعقّل درمی‌یابد که ارزش ندارد ارزش‌های زودگذر و موقّتی آن‌را به لذّت‌های بیکران قیامت و رضای خداوند متعال مبادله کرد، خداوند ـمی‌فرمایند:

﴿مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ٣٨[التوبة: ۳۸]. «لذّت‌جویی و کالای این جهان در برابر لذّت و کالای آن جهان، چیز کمی بیش نیست.»

پس با این وصف انسان باید دریابد که این دنیا و همۀ آنچه که در آن است، نابود می‌شوند و همۀ آنچه که برای قیامت و رضای خالق یکتاأمهیّا نموده جاودانه است، خداوند ـمی‌فرمایند:

﴿مَا عِندَكُمۡ يَنفَدُ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ بَاقٖۗ[النحل: ۹۶]. «آنچه نزد شما است ناپایدار و فانی است، و آنچه نزد خدا است ماندگار و باقی است.» [۳۲]

تشبیهات قرآن برای دنیا:

با همۀ این اوصاف، قرآن تشبیهاتِ شگرف و نابی از دنیا و قیامت به تصویر می‌کشد که تدبّر در آن‌ها بسیاری از واقعیّت‌های حیات را محرز می‌کند. و در تدبّر در آن‌ها دریافت می‌شود که دنیا موهون و پست و بی‌ارزش است و گذرا و ناپایدار می‌باشد و نیز فریبنده برای جاهلان و الکی خوش‌ها می‌باشد، [۳۳]این مثال‌ها عبارتند از:

۱- خداوند ـمی‌فرمایند:

﴿إِنَّمَا مَثَلُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ مِمَّا يَأۡكُلُ ٱلنَّاسُ وَٱلۡأَنۡعَٰمُ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ ٱلۡأَرۡضُ زُخۡرُفَهَا وَٱزَّيَّنَتۡ وَظَنَّ أَهۡلُهَآ أَنَّهُمۡ قَٰدِرُونَ عَلَيۡهَآ أَتَىٰهَآ أَمۡرُنَا لَيۡلًا أَوۡ نَهَارٗا فَجَعَلۡنَٰهَا حَصِيدٗا كَأَن لَّمۡ تَغۡنَ بِٱلۡأَمۡسِۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ٢٤[يونس: ۲۴]. «حال دنیا (از حیث زوال و فنا و از میان رفتن نعمت آن) همانند آبی است که از آسمان می‌بارانیم و بر اثر آن گیاهان زمین که انسان‌ها و حیوان‌ها از آن‌ها می‌خورند (و استفاده می‌کنند، می‌رویند و) به هم می‌آمیزند تا بدانجا که زمین (در پرتو آن) کاملاً آرایش و زیبایی می‌گیرد و آراسته و پیراسته می‌گردد و اهل زمین یقین پیدا می‌کنند که بر زمین تسلّط دارند (و حتماً می‌توانند از ثمرات و غلات و محصولات آن بهره‌مند شوند. در بحبوحه این شادی و در گیراگیر این سرسبزی و آراستگی) فرمان ما (مبنی بر در هم کوبیدن و ویران‌کردن آن) در شب یا روز در می‌رسد (و با بلاهای گوناگون، از قبیل: سرمای سخت، تگرگ شدید، سیل، طوفان، و غیره، آن را نابود می‌سازیم) و گیاهانش را از ریشه برآورده و دروده و نابودش می‌کنیم. انگار دیروز در اینجا نبوده است (و هرگز وجود نداشته است، و انسان‌هایی در آن سرزمین نزیسته‌اند) ما (بدین وضوح) آیه‌ها(ی خویش) را برای قومی تشریح و تبیین می‌کنیم که می‌اندیشند (و می‌فهمند).»

۲- خداوند ـمی‌فرمایند:

﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ فَأَصۡبَحَ هَشِيمٗا تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا٤٥[الكهف: ۴۵]. «ای پیغمبر! برای آنان (که به دارایی می‌نازند و به اوّلاد و اموال می‌بالند) مثال زندگی دنیا را بیان کن که همچون آبی است که از (ابر) آسمان فرو می‌فرستیم. سپس گیاهان زمین از آن (سیراب می‌گردند و به سبب آن رشد و نمو می‌کنند و) تنگاتنگ و تو در تو می‌شوند (عطر گل و ریحان با آواز پرندگان در هم می‌آمیزد و رقص گلزار و چمنزار در می‌گیرد. ولی این صحنه‌ی دل‌انگیز دیری نمی‌پاید و باد خزان وزان می‌گردد، و گیاهان سرسبز و خندان، زردرنگ و) سپس خشک و پرپر می‌شوند و بادها آن‌ها را (در اینجا و آنجا) پخش و پراکنده می‌سازند! (آری! داشتن را نداشتن، و بهار زندگی را خزان در پی است، پس چه جای نازیدن به وی است. این خدا است که نعمت و حیات می‌دهد و هر وقت که بخواهد نعمت و حیات را بازپس می‌‌گیرد) و خدا بر هر چیزی توانا بوده (و هست).»

۳- خداوند ـمی‌فرمایند:

﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞ وَزِينَةٞ وَتَفَاخُرُۢ بَيۡنَكُمۡ وَتَكَاثُرٞ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِۖ كَمَثَلِ غَيۡثٍ أَعۡجَبَ ٱلۡكُفَّارَ نَبَاتُهُۥ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ يَكُونُ حُطَٰمٗاۖ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٞ شَدِيدٞ وَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٞۚ وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ٢٠[الحديد: ۲۰]. «بدانید که زندگی دنیا تنها بازی، سرگرمی، آرایش و پیرایش، نازش در میان همدیگر، و مسابقه‌ی در افزایش اموال و اوّلاد است و بس. دنیا همچو باران است که گیاهان آن، کشاورزان را به شگفت می‌آورد، سپس گیاهان رشد و نمو می‌کنند، و بعد گیاهان را زرد و پژمرده می‌شوند، و آنگاه خرد و پرپر می‌گردند. در آخرت عذاب شدیدی (برای دنیاپرستان) و آمرزش و خوشنودی خدا (برای خداپرستان) است. اصلاً زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.»

پیغمبر اکرم ج ‌فرموده‌اند: «كُنْ فِى الدُّنْيَا كَأَنَّكَ غَرِيبٌ أَوْ عَابِرُ سَبِيلٍ» [۳۴]. «در دنیا طوری باش که گویی غریب یا مسافری.»

بر مبنای این فرموده‌های خداوند عظیم الشأنأو پیغمبر اکرم ج، دنیا با همۀ بی‌ارزشی و ناپایدار بودنش ارزش فریب خوردن ندارد، و این حقیقت باید در طول حیات همراه انسان باشد و این واقعیت در برخی از مقاطع زندگی همچون، وجود بیماری، ناتوانی و پیری، عجز ودرماندگی و رو به افول رفتن زندگی و توانایی جسمی برای انسان هویدا می‌شود ولی بیشترین حالت فهم و درک ناپایداری دنیا و پوچ بودنش با تفکّر و تدبّر و یقین به این فرموده‌های خداوندـحاصل می‌گردد. البته دقّت شود که بی‌ارزشی دنیا در دل سپردن و معصیّت کردن در آن مطرح است؛ ولی در ذات خود به عنوان پلی برای قیامت و راهی برای کسب رضایت الله بس ارزشمند و گرانبها می‌باشد.

عبدالعزیزبن ابی حازم ساز پدرش روایت می‌کند که گفت: «هنگامی که عبدالعزیزبن مروان در حال احتضار مرگ بود، گفت: کفنی که در آن قرار می‌گیرم را برایم بیاورید، می‌خواهم به آن نگاه کنم، هنگامی که در جلویش قرار دادند گفت: «از دنیا چیزی جز این را دریافت نمی‌کنم؟ سپس پشتش را برگرداند و گریست و در این حال می‌گفت: وای برتو ای دنیا که چه مکانی هستی؟، زیادِ تو، کم است و هرچند کمِ تو نیز بی‌شک اندک است، و ما نسبت به تو فریب خوردیم.» [۳۵]

پس دعوتگر و مسلمان باید دریابد که سرای دنیا آنقدر بی‌ارزش است که در صورتی که هرکس این حقیقت برایش آشکار شود، دیگر دلیل و انگیزه برای نافرمانی خداوندأپیدا نمی‌کند، و انسان‌های بزرگ با این تفکر است که جان و مال و هر آنچه را که در دنیا داشته‌اند با منّت تقدیم خداوندـمی‌کنند. در واقع کسانی که دل به دنیا بسته‌اند بسان دخترِ خردسالی هستند که عروسکی دارد و تصوّر می‌کند که عروسکش تمامی دنیای اوست و آنقدر آن‌را دوست می‌دارد که با آن صحبت می‌کند، از آن مواظبت می‌کند و حتّی بی‌احترامی دیگران به آن برایش ناخوشایند و ناراحت‌کننده است، حال وقتی این دختر خانمِ کوچولو، بزرگ می‌شود و پای در دوران جوانی و بزرگسالی می‌گذارد، دیگر نه تنها آن منزلت دوران کوچکی را برای عروسکش قائل نیست بلکه حتّی خجالت می‌کشد که با آن در میان مردم صحبت کند و آن ‌را در آغوش بگیرد و آن‌ را به همراه خود به میهمانی ببرد. آری! واقعیت مردانِ بزرگی که فریب دنیا را نخورده‌اند بسان همان دخترِ بزرگ‌شده هستند که همانگونه وی دیگر دلبستگی دوران خردسالیش را به عروسک ندارد، آن‌ها نیز به میزان رشد و بزرگی ایمانشان از مشغول شدن به دنیا خجالت می‌کشند و حتّی از مشغول شدن به آن عارشان می‌آید و بدین خاطر بدون هیچ دغدغه‌ای قیامت را بر دنیا ترجیح داده‌اند و انواع سختی‌ها و مصائب را نیز در این مسیر با جان و دل قبول می‌کنند ولی آنان که جرأت چنین معامله‌ای ندارند، همانند آن دختربچه هنوز با عروسکشان یعنی؛ دنیا سرگرمند هرچند جسمشان بزرگ شده ولی قوۀ تعقّل و ادراک و ایمانِ آن‌ها رشد و تکامل نیافته و فریب سرای موقت دنیا را خورده‌اند.

[۳۱] زیدان، المستفاد من قصص القرآن، ۱/۷۳ و ۷۴ به نقل از (تفسیر القرطبی، ۱۴/۸۱ و ۳۲۲ و تفسیرالقاسمی، ۱۳/۴۱). [۳۲] نک: امین صادق امین، الثبات علی این الله و أثره فی حیاة المسلم فی ضوء الکتاب و السنة، ۱/۱۱۸ تا ۱۲۲. [۳۳] نک: امین صادق امین، الثبات علی دین الله و أثره فی حیاة المسلم فی ضوء الکتاب و السنة، ۱/۱۱۸ تا ۱۲۲. [۳۴] (صحیح): بخاری (ش۶۴۱۶). [۳۵] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ۴/۱۵۴.