دعای قنوت در وتر
در روایتی صحیح از که رسولالله ج ثابت است که ایشان دعای قنوت وتر را به نوهاش، حسن بن علیس، تعلیم دادهاند، و آن همان دعایی است که معمولاً عموم امامان میخوانند: «اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيمَنْ هَدَيْتَ، وَعَافِنِي فِيمَنْ عَافَيْتَ، وَتَوَلَّنِي فِيمَنْ تَوَلَّيْتَ، وَبَارِكْ لِي فِيمَا أَعْطَيْتَ، وَقِنِي شَرَّ مَا قَضَيْتَ، إِنَّكَ تَقْضِي وَلَا يُقْضَى عَلَيْكَ، وَإِنَّهُ لَا يَذِلُّ مَنْ وَالَيْتَ، وَلَا يَعِزُّ مَنْ عَادَيْتَ، تَبَارَكْتَ رَبَّنَا وَتَعَالَيْتَ» «پروردگارا! مرا از زمره کسانی قرار بده که هدایت کردهای؛ و مرا از زمره کسانی قرار بده که عافیت دادهای؛ و مرا را جزو کسانی قرار بده که دوست خود قرار دادهای؛ و در آنچه به من عطا کردهای، برکت قرار بده؛ و از شرّ آنچه که مقدّر نمودهای، مرا حفظ کن؛ چون تو حکم میکنی و بر تو حکم نمیشود؛ کسی را که تو دوست بداری، خوار و زبون نمیگردد؛ و کسی را تو دشمن بداری، عزیز و گرامی نمیشود؛ خداوندا! تو صاحب برکات بسیار و بلند مرتبه هستی» [۱].
از علیس روایتی از پیامبر ج نقل است که ایشان در آخر نماز وتر چنین دعا میکردند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سُخْطِكَ، وَبِمُعَافَاتِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْكَ، لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ، أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ»«خدایا! من از خشم تو به رضایت پناه میبرم؛ و از عقوبتت به بخششت پناه میبرم؛ و از تو به خودت پناه میبرم؛ ثنا و ستایش تو را آنگونه که باید نمیتوانم به جای آورم، تو چنانی که خود خویشتن را ثنا گفتهای».
[امام احمد و اصحاب سنن آن را روایت کردهاند و آلبانی هم صحیح شمرده است].
پس از این دعا، بر رسول خدا ج درود فرستاده میشود، همانگونه که از تعدادی از صحابهش ثابت شده است.
به همین دلیل، امامان تراویح از دیرباز، این دو دعای نبوی را در قنوت وتر خود گنجاندهاند و بهخاطر تیمن و تبرک، با یکی دعای قنوت را شروع و با دیگری آن را به پایان میبرند؛ در بین این دو، هر دعای مأثور و غیر مأثوری که مایل بودند را میخواندند.
نکاتی که در این خصوص شایان توجه است، عبارتند از:
فقط همین دو شکل دعای قنوت از پیامبر ج روایت شده و دعای دیگری غیر از این دو از ایشان ثابت نیست.
اشتباهی که برخی از ائمه در قنوت وتر دچار آن میشوند: این است که شروع به خواندن قنوت میکنند و آن را از قرائت طولانیتر میکنند؛ حال آنکه به بهانه آسان گرفتن بر مردم، قرائت را به کمتر از یک صفحه مختصر میکنند، وقتی نوبت به قنوت وتر میرسد، ده دقیقه تا یک ربع دعا میخوانند. نهایتاً (میبینی) آنچه در قنوت وتر میخوانند، چند برابر قرآنی است که در یک رکعت خواندهاند و این کار بدون تردید، ایجاد خلل در سنت است؛ بنابراین تعادل در این امر، ضروری است.
دعاهایی که از پیامبر ج به ما رسیده است، مبارکترین، بزرگترین و سودمندترین دعاها هستند و نیازی به گفتن (دلیل و برهان) هم ندارد؛ چراکه او شریفترینِ بندگان، نیازمندترینِ آنها به پروردگارش، آگاهترین انسانها به اسمها، صفات و راههای توسل جستن به او است. پس آنچه فرموده و آنچه از میان لبهای (زبان) ایشان ج خارج شده است، نزدیکترین راه حصول خشنودی الله و دستیابی به رحمت، مغفرت و کرم اوست. بنابراین، هر بندهای که خواهان پیمودن راهی کوتاه و منتهی به این معانی است، هیچ راهی کوتاهتر و نزدیکتر از راه رسول الله ج نخواهد یافت.
از این نقطه نظر است که توجه به جملات مأثور نبوی در دعاها مورد تاکید قرار گرفته است و این، یعنی دو نکته مهم:
نکته اول: استفاده از دعای مأثورِ پیامبر ج، بهتر، اولیتر، مفیدتر و پر برکتتر از هر دعای دیگری است؛ زیرا دعاهایی جامع و شاملاند که همه مسائل و نیازهای لازم و کافی را در بر میگیرند.
نکته دوم: به کارگیری بعضی از جملات و عبارات در حین استفاده از دعاهای نبوی، حذف بعضی از کلمات دعا، یا تغییر در لفظ آن و اقداماتی همانند آن، کاری زشت و ناپسند است. آنچه شایسته است فرد دعا کننده انجام دهد این است که- همانطور که گفتیم- دعاهای مأثور را بهخاطر شکوه و کمالش، دقیقاً با عین لفظ آن بهکار بندد؛ یا بهطور کلی آن را رها کند و از دعاهایی که متعلق به افراد دیگری (غیر از پیامبر ج) است یا آن را روایت کردهاند، استفاده کند و اگر قرار باشد این نکات در هنگام دعا رعایت شود، طبیعتاً رعایت آن در نماز اولویت بیشتری دارد.
مثلاً، افزودن کلماتی توسط برخی از امامان به دعای قنوت: «وَبَارِكْ لِي من الخیر فِيمَا أَعْطَيْتَ»، (إِنَّكَ تَقْضِي بالحق وَلَا يُقْضَى عَلَيْكَ»، (در اینجا) کلمات خطدار و امثال آن؛ کلماتی هستند که به این جملهها اضافه شدهاند، و در این دعای مخصوص از پیامبر ج ثابت نشده است.
بعضی از امامان، از روی تقلید چنین میکنند، بعضی دیگر از روی جهل و عدهای هم گمان میکنند این کار باعث زیبایی جمله میشود، در حالیکه اینچنین نیست؛ زیرا نبی مکرم اسلام ج جامعترین و پرمعنیترین کلمات را بر زبان میراند. هیچکس شیواتر و بهتر از او نمیتوانست، مقصودش را بیان کند. او این دعاها را به ما آموخته است، پس شایسته است که فقط آنها را بهکار گیریم.
حدیث خالد بن ولیدس هم بر کسی پوشیده نیست که میگوید رسولاللهج دعای قبل از خواب و آرمیدن در بستر را به او آموخت. اما خالد کلمه «ونبیك» را به «ورسولك» تغییر داد، رسول اکرم ج راضی نشدند تا اینکه خالد دقیقاً همان لفظی را بهکار برد که از او آموخته بود.
هرکس خواستار مطالعه بیشتر در این زمینه باشد، میتواند به «رساله قنوت وتر» و رسالهای بزرگتر از آن به نام «تصحیح الدعاء» از شیخ بکر ابوزید/ مراجعه کند. این دو کتاب حاوی مجموعهای از تذکرات مهم است.
نصیحت:
صرفاً منحصر کردن خود به استفاده از جملات مأثور نبوی کافی نیست، بلکه درک معانی آن و بر زبان راندنش با حضور قلب مهمتر است. اگر رساله کاملی برای شرح مفردات الفاظ قنوت وتر و دعاهایش اختصاص یابد، زیبنده است.
آیا تاکنون در این دعاهای باشکوه تدبر و تأمل کردهای که از پروردگارت با این جملات بخواهی: «اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيمَنْ هَدَيْتَ»؟ (این بدان معنی است که): خداوند بسیاری از بندگانش را نعمت هدایت داده است، تو نیز از او میخواهی که تو را هم یکی از آنان قرار دهد! «وَعَافِنِي فِيمَنْ عَافَيْتَ، وَتَوَلَّنِي فِيمَنْ تَوَلَّيْتَ، وَبَارِكْ لِي فِيمَا أَعْطَيْتَ، وَقِنِي شَرَّ مَا قَضَيْتَ».
به همین صورت است جمله آخری که دعا بدان ختم میشود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سُخْطِكَ، وَبِمُعَافَاتِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْكَ، لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ». اینها جملاتی هستند که اگر شخص دعا کننده به آنها خوب بیندیشد و تدبر کند ـ به خدا سوگند! ـ معانی باشکوهی مییابد که در قلبش اثر میکند، در آن (دریای بیکرانش) غرق میسازد و از سایر دعاها بینیاز میکند! اما ما امروزه تنها آنها را بر زبان جاری میسازیم، بدون اینکه قلبمان آنها را درک کند؛ به همین سبب، دنبال دعاهای موزون و آهنگین هستیم و گاه، ما امامان، آنها را تأثیر گذارتر تصور میکنیم و مردم نیز گاهی چنین میپندارند. با این کار، از دعاهای مأثور فاصله گرفته و به جای آن، رو به جملات و عبارات کم ارزشتر آوردهایم که به هیچ وجه با جملات دعائیه پیامبر ج برابری نمیکند.
تعرض و حمله (به دیگران)، طولانی کردن بیمورد و بالا بردن صدا، نکاتی هستند که دور از ادبِ دعا میباشند.
مسجدهای امروزی همه مجهز به بلندگو هستند، پس معنی ندارد امام صدایش را حین دعا یا در بخشهایی از آن بیش از حد بالا ببرد؛ زیرا این کار با دل شکستگی، تواضع و فروتنی در برابر الله کاملاً منافات دارد.
برخی از امامان، این کار را از روی جلوه دادن صدا، تحریک و تهییج مردم انجام میدهند؛ اما اینجا، جای ادب، خضوع و نجوای پنهانی است، بنابراین دعا کننده باید با قلب شکسته دعا کند و هرکس قلبش شکسته باشد و دلسوخته باشد، فکر نمیکنم صدایش تا حد جیغ و فریاد بالا رود. هدف بزرگ و باشکوه دعا این است که قلب دعا کننده سرشار از فروتنی، تواضع، اظهار فقر، بیچارگی و نیاز شود، همانگونه که الله متعال خواسته است: ﴿ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةًۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ٥٥﴾ [الأعراف:۵۵]. «پروردگارتان را با تضرع (و زاری) و در پنهانی، بخوانید، البته او از حد درگذرندگان را دوست نمیدارد». این آیه اشاره دارد به اینکه دعایی که با تضرع و پنهانی نباشد، به نوعی از حد درگذشتن است و وقتی امر به تضرّع و نجوای پنهانی میکند، بدین معناست که شکل مطلوب دعا همان است و در مورد غیر آن، خداوند سبحان تذکر داده است: «البته او از حد درگذرندگان را دوست نمیدارد». در وصف و ستایش دعای زکریا÷ که باعث اجابت آن شد، خداوند متعال میفرماید:
﴿ذِكۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّكَ عَبۡدَهُۥ زَكَرِيَّآ٢ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا٣﴾ [مريم:۲-۳]. «(این) بیان رحمت پروردگارت (نسبت) به بندهاش زکریا است. چون پروردگارش را به ندایی پنهان (به دعا) خواند».
[۱] امام احمد و اصحاب سنن آن را روايت کردهاند و آلبانی هم صحیح شمرده است.
از عمرس روایت است که ایشان، در قنوت این دعا را میخواندند: «اللَّهُمَّ إنَّا نَسْتَعِينُك وَنَسْتَغْفِرُك وَنُؤْمِنُ بِك وَنَتَوَكَّلُ عَلَيْك وَنُثْنِي عَلَيْك الْخَيْرَ كُلَّهُ نَشْكُرُك وَلَا نَكْفُرُك، وَنَخْلَعُ وَنَتْرُكُ مَنْ يُفْجِرُك. اللَّهُمَّ إيَّاكَ نَعْبُدُ وَلَك نُصَلِّي وَنَسْجُدُ وَإِلَيْك نَسْعَى وَنَحْفِدُ، نَرْجُو رَحْمَتَك وَنَخْشَى عَذَابَكَ، إنَّ عَذَابَكَ بِالْكُفَّارِ مُلْحَقٌ».. (مصنف ابن أبیشیبه،ج۲، ص۳۱۵، ومصنف عبدالرزاق، ح (۴۹۶۹)، با الفاظ و تقدیم و تاخیر مختلف). [مُصحح]