تذکرات و لطایف
۱- آنچه که به قرائت امامان در تراویح و رعایت تقسیمبندی مقاطع مربوط میشود، بابی از فقه معنا و تدبر در قرآن است که در حقیقت موضوعی بزرگ و مهم است که شایسته است در بحثی مجزا بدان پرداخته شود. این (نکات) گوشزدی است به امامان تراویح: ما به قرائت و حفظ صحیح قرآن بسیار اهمیت میدهیم. حفّاظ و امامان ما پیش از نماز، بارها حفظ خود را مرور و تکرار میکنند، آنها قبل از رمضان برای تقویت حفظ خود، تکرار و مراجعات فشردهای دارند و هر شب صفحات مقرر خود را تکرار میکنند، بارها و بارها مرور میکنند تا حفظشان کامل و مطمئن شود. اما در این میان، ما مشغول چیزی شدهایم که خداوند، خود حفظ آن را بر عهده دارد: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾ [الحجر: ۹]. «البته ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم». و از هدفی که خداوند قرآن را بهخاطر آن نازل کرده است، غافل ماندهایم: ﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ...﴾ [ص: ۲۹]. «کتابی است پر برکت، که آن را بر تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبّر کنند... »!.
آنچه مربوط است به تدبر در قرآن: توجه به معنی در هنگام وقف و ابتدا است. بعضی از امامان هنگام وقف، فقط به آخر صفحه توجه میکنند و بعضی دیگر به علامت حزبها؛ چه معنی کامل شده باشد یا نباشد!.
به این حکایت جالب دقت کن: میمون بن مهران میگوید: قاریای دیدم که وقتی پنجاه آیه میخواند، (مردم) میگفتند باید کمتر بخواند و قاریانی دیدم که در ماه رمضان یک داستان را چه کوتاه بود، چه طولانی، تا آخرش میخواندند (یعنی به معنی آیات توجه میکرد، هرجا داستان تمام میشد، او هم قرائت را تمام میکرد و به رکوع میرفت؛ چه داستان کوتاه بود، چه بلند)، میگوید: اما امروز از قرائت یکی از امامها تنم به لرزه افتاد، میخواند: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ لَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ قَالُوٓاْ إِنَّمَا نَحۡنُ مُصۡلِحُونَ١١﴾ [البقرة: ۱۱]. «و هنگامیکه به آنها گفته شود: «در زمین فساد نکنید» میگویند: «ما فقط اصلاحکنندهایم»، سپس در رکعت بعد میخواند: ﴿..غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ٧﴾ [الفاتحة: ۷] «... نه خشم گرفتگان بر آنها؛ و نه گمراهان» و ﴿أَلَآ إِنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡمُفۡسِدُونَ وَلَٰكِن لَّا يَشۡعُرُونَ١٢﴾ [البقرة: ۱۲] «آگاه باشید! آنها همان مفسدانند؛ ولی نمیفهمند» میمون این سخنان را در زمان خود گفته است، درباره روزگار امروز چه بگوییم؟ چه لرزهها که از قرائت بعضی از امامان بر تنها میافتد! شنیدم امامی میخواند: ﴿وَإِنَّ لُوطٗا لَّمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ١٣٣ إِذۡ نَجَّيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ١٣٤﴾ [الصافات: ۱۳۳-۱۳۴]. «و یقیناً لوط از رسولان (ما) بود. هنگامیکه او و خانوادهاش را همگی نجات دادیم». و به رکوع رفت، در رکعت دوم خواند: ﴿إِلَّا عَجُوزٗا فِي ٱلۡغَٰبِرِينَ١٣٥ ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ١٣٦﴾ [الصافات: ۱۳۵-۱۳۶] «مگر پیرزنی که از باقی ماندگان بود، سپس دیگران را هلاک کردیم».
امثال اینگونه قطع کردن معنی بسیارند که نشان میدهد قاری آنچه میخواند را درک نکرده است، سوال اینجاست: آیا گذراندن یک دوره تفسیر، پیش از امامت تراویح برای امامان ضروری است؟ پاسخ: ضرورت، توجه به معانی کلام خداست، به هر طریقی که باشد. حداقل کار این است که امام میتواند برای فهم صفحاتی (از قرآن) که قرار است شب یا فردا بخواند، از یک کتاب تفسیر گزیده و مختصر مثل تفسیر سعدی، تفسیر میسر و یا تفاسیر دیگر برای فهم معانی کلمات کمک بگیرد، تا معنای کلی آیات را دریابد. اگر از آیات دارای معانی واضح و روشن انتهای داستانها بود، مانند داستان پیامبران در سوره شعراء- مثلاً- که قصهای تمام میشود و قصهای دیگر شروع میشود، قاری با وقف و ابتدا معنا را رعایت میکند؛ اما اگر چنین نبود، هرجا انتهای آیهای وقف کردی- خدا حفظت کند- به معنا هم توجه کن؛ چراکه این موضوع سزاوار توجه است.
۲- در مصنف ابن ابی شیبه آمده است: سوید در ۱۲۰ سالگی در ماه رمضان با مردم نماز شب میخواند و برایشان امامت میکرد!.
امامی با ۱۲۰ سال سن؟ این موضوع دال بر تاریخ طولانی دوستی و محبت با امامت و نقشی است که امثال او ایفاء میکردند، بهگونهای که حتی پیری هم آنها را از انجام این مسئولیت بزرگ باز نمیداشت!.
۳- امامت تراویح با یکی از روایتهای دهگانه غیر از روایت مشهور حفص: اگر مردم چنین روایتی را دوست داشته باشند و امام هم بر قراءات تسلط داشته باشد، نه تنها اشکالی ندارد؛ بلکه جهت آگاهی مردم از صحت این قرائتها و عدم انکار آنها خیلی هم خوب است، به شرط شناخت امام از علم قرائت و اطمینان قاریان اهل فن به او.
اسماعیل بن عبدالملک میگوید: سعید بن جبیر در ماه رمضان با ما نماز میخواند (امام ما بود)؛ یک شب به قرائت عثمان و شبی دیگر به قرائت ابن مسعود میخواند.
(سعید بن جبیر) تنوع ایجاد میکرد؛ یک بار قرائت این و شب بعدی قرائت آن را به گوش مردم میرساند که البته کاری پسندیده بوده و از سلف صالح نیز آثاری مبنی بر انجام آن وارد است. البته باید یاد آور شد که این کار باید همراه با پرهیز از تکبر، ریا و شهرتطلبی باشد، زیرا چنین امری متصور است. به ویژه که قاری به روایتی میخواند که برای بسیاری عجیب است. شاید هم این کار را با نیت ارائه چیزی نو و غریب و جلب توجه انجام دهد که عین ریا و شهرتطلبی است، والله المستعان.
۴- طبق روایت عطاء -در مورد تعداد رکعات تراویح-، از مردم مکه نقل شد که آنها بیست رکعت میخواندند و بنابر روایت نافع، مالک، ابن ابی ذئب و دیگران، اهل مدینه هم سی و شش رکعت میخواندند.
دلیل تفاوت بین این دو حرم در تعداد رکعات این است که مردم مکه چهار رکعت تراویح میخواندند و به دنبال آن هفت بار طواف میکردند، سپس چهار رکعت میخواندند و طواف میکردند و به همین شکل ادامه میدادند تا اینکه تا بیست رکعت، چهار بار طواف کرده بودند؛ از طرف دیگر، مردم مدینه طواف نداشتند و به جای آن چهار رکعت نماز میخواندند، بنابراین نمازشان شانزده رکعت بیشتر شده و به سی و شش میرسید.
۵- خاتمه لطائف:
این نکات، گوشزدی است به حافظان قرآن که بدانند، لازم است هرکدام از آنها یا امام باشند یا به تنهایی و فرادی نماز بخوانند و مانند عامه مردم نباید به ایستادن پشت سر امامی دیگر اکتفاء کنند. روایات و آثار گذشتگان بر این نکته تأکید دارند که شأن و منزلت یک حافظ چنان است که یا باید امام باشد، یا اینکه فرادی نماز بخواند؛ مأموم بودنش جایز نیست.
ابن عمرب هم میگوید: «چرا مثل الاغ بیصدا پشتسر کسی (به نماز) میایستی؟ در خانهات نماز بخوان»!.
به نظر ابن عمر، صحیح نیست که حافظ قرآن مأموم باشد، یا باید امامت کند و یا اگر مجالی برای امامت نیافت، در خانه نماز بخواند تا خودش قاری باشد. به همین منظور، حسن بصری/ -در کتاب الطرح التثریب- میگوید: اگر تو قرآن را بر زبان جاری سازی، برای من دوست داشتنیتر است که دیگری در حضور تو بخواند!.
ابراهیم نخعی/ نیز در این خصوص میگوید: اگر یکی دو سوره حفظ باشم و آن را همیشه تکرار کنم، برای من دوست داشتنیتر است از اینکه در ماه رمضان پشت سر امام بایستم.
مروزی/ نظرات گروه زیادی از گذشتگان را جمع کرده است که نماز شب رمضان را به صورت فرادی در خانه یا آخر مسجد میخواندند، درحالیکه در اول مسجد به جماعت نماز خوانده میشد! [مختصر کتاب قیام رمضان، مقریزی: ۶۹-۷۳].
امروزه خبر برخی از حفاظ به گوشمان میرسد که بهطور کلی از امامت تراویح کنار کشیدهاند، میگوییم: اگر امامت را ترک کردهاید، حداقل برای خودتان امامت کنید. اگر در حرم یا جایی دیگر پشتسر امامی نماز میخوانی، چرا خودت را از امامت و قرائت کتاب خدا در خانه محروم میکنی؟ بهتر آن است که خودت آیات قرآن را بر زبان آوری، نه اینکه دیگران برایت بخوانند، اگر هرچه از قرآن حفظ هستی را تکرار کنی و با آن قلب و زبان و احساساتت را به جنبش درآوری، بهتر از آن است که پشتسر امام، ساکت بایستی.
مردی از حسن بصری/ پرسید: ای ابوسعید! رمضان نزدیک است و من حافظ قرآنم، به نظر شما کجا و به چه شکل نماز بخوانم، به تنهایی؟ یا اینکه به جماعتی ملحق شوم و برای آنها امامت کنم؟
حسن جواب داد: تو بندهای هستی که به خودت شناخت داری، بنگر قلبت کجا و در چه حالت بیشتر خاشع میشود و سبب بیداریاش است، همانجا بخوان.
همچنین از حسن بصری/ نقل است که میگوید: هرکس که میتواند با جماعت و پشتسر امام نماز بخواند، بهتر آن است با محفوظات خود، همراه با امام بخواند و تکرار کند؛ وگرنه اگر حافظ قرآن است باید به تنهایی نماز بخواند تا محفوظات خود را فراموش نکند.
ایشان/ معتقد است اگر حافظ قرآن مأموم باشد باید فرادی نماز بخواند؛ به این صورت که وقتی امام بین رکعات استراحت میکند، نمازش را بخواند و این سخن تاکیدی است بر آنچه گذشت، والله أعلم.