مقدمه
الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَصَلَى الله وَسَلَّم عَلَی أشرَفِ الأنبِیاء وَالـمُرسَلِین، أما بعد: [۱]
خداوند رحمانﻷ انسان را خلق کرده و از دیگر مخلوقات متمایز گردانیده است: اول: به زیبایی جسمش، چنانکه خدای متعال فرموده است:
﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ٤﴾[التين: ۴].
(یقیناً ما انسان را در بهترین صورت (و هیئت) آفریدیم).
پس این زیبایی را در سایر مخلوقاتی که به چشم دیده میشود، نمیبینی؛ هیچ مخلوقی در کمال جسمی و راستقامتی و هماهنگی و زیبایی اعضای بدن همانند و برابر با انسان نیست؛ این فضلی است از سوی الله سبحانه وتعالی برای انسان.
سپس انسان را به خصیصه دیگری متمایز گردانده است که از همه بزرگتر و برتر است، آن خصيصه، عقل و تکلیف میباشد. با همین عقل و تکلیف است که انسان از چهارپایان و حیوانات و جمادات جدا و متمایز میگردد. به خاطر وجود همین خصیصه، خداوندﻷ بر ما منت نهاده و فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ﴾[الانفطار: ۶ و الانشقاق: ۶]. یعنی: (ای انسان!).
این مخاطب قرار گرفتن انسان به سبب جسمانی بودن انسان نیست، بلکه بهخاطر عقل و روح و نفس است؛ چراکه ـ این خطاب ـ شامل دیوانگان نمیشود، چون قلم تکلیف از آنان برداشته شده است، چنانکه نبی اكرم ج فرموده است: «رُفِعَ الْقَلَمُ عِنْ ثَلَاثَةٍ: عَنِ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ، عَنِ الصَّغِيرِ حَتَّى يَكْبُرَ، وَعَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى يَعْقِلَ أو يُفِيقَ» [۲].
(قلم از سه گروه برداشته شده است: از خوابیده تا وقتی که بیدار شود، از کودک تا وقتی که بزرگ شود، از دیوانه تا وقتی که عاقل شود یا خوب شود).
برای همین عقلا میدانند بزرگترین چیزی که خدای متعال بدان بر ایشان منت نهاده، نعمت عقل و انسانیت و تکلیف است؛ خداوند آنان را از بالای هفت آسمان مورد خطاب و ندا قرار داده است، به آنان دستور داده و نهی کرده است؛ بزرگترین منت خداوند بر انسان، این است که از بین خودشان پیامبرانی را برگزیده است، چنانکه خداوند عزوجل فرموده است: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ﴾[آلعمران:۱۶۴]
(به راستی که الله بر مؤمنان منّت نهاد، هنگامیکه در میان آنان پیامبری از خودشان بر انگیخت).
چون خداوند با نعمت تکلیف انسان را گرامیداشته و بر او منت نهاده است، بنابراين، تنها عبادت با اخلاص سبب بالا رفتن مقام انسان است؛ لذا ما بهزودی در این رساله از خطر بزرگی که اخلاص بنده را خدشهدار میکند؛ یعنی از ریا، صحبت خواهیم کرد. سخن ما در این مورد در دو فصل انجام میشود:
فصل اول: كه در آن از عبادت بین ظاهر و باطن سخن میگوییم.
فصل دوم: در آن بیست راه نفوذ ریا به قلب و روح شخص مسلمان مورد بررسی قرار میگیرد.
از خداوند میخواهیم که دوری و نجات از آن را برای ما مقدر نماید و این رساله را سودمند بگرداند؛ زیرا او شنوا و نزدیک است.
[۱] ـ اصل این رساله، سخنرانیای است که در شب دهم ماه ربیع الاول سال ۱۴۱۴ هجری قمری در مسجد جامع بزرگ شهر تبوک ایراد شده است. [۲] ـ به روایت احمد (۲۴۱۷۳ـ ۲۴۱۸۲ـ ۲۴۵۹۰)؛ و ابوداود (۴۳۹۸)؛ و نسائی (۳۴۳۲)؛ و این لفظ از نسائی است؛ و ابن ماجه (۲۰۴۱) از حدیث عایشهل؛ و روایات دیگری به غیر از یک صحابه این حدیث را روایت کردهاند. حدیث صحیح است.