* راه چهارم: ترک عمل بهخاطر مردم
از فضیل بن عیاض -رحمهالله تعالی- قول شدیدی درباره کسی که عملی را بهخاطر مردم ترک کند آمده است، او میگوید: «ترک عمل بهخاطر مردم ریا میباشد و انجام عمل بخاطر مردم شرک است، اما اخلاص تو را از اینها به سلامت میدارد». از جمله، بعضی مردم، قبل از همه به مسجد میروند، پس چون مردم او را میبینند خجل شده و از ریا میترسد، بنابراین، بعد از آن دیرتر میآید، حتی گاهی به همین علت نماز جماعت را از دست میدهد، سپس به همین کار عادت میکند، تا جایی که زود آمدن به مسجد از سنگینترین چیزها برایش میگردد؛ و بعضی از مردم قرآن میخوانند و حفظ میکنند، پس هنگامی که مردم او را میبینند، یا قرائت، یا دعاهای او را میشنوند، از ترس ریا، خواندن قرآن را ترک مینماید؛ چه بسا شخصی سخنران، قاری قرآن، معلم، یا دعوتگر است، پس به سبب ترس از ریا، آن را ترک مینماید؛ این خطا و اشتباهی بزرگ میباشد؛ شایسته است بنده به مخلوقات توجه نداشته باشد، پس چیزی را بهخاطر آنان ترک نکند، همچنانکه برایش جایز نیست چیزی را بهخاطر آنان انجام دهد.
و گاهی از اسباب ترک عمل، این است که: عملی را که انجام میدهد، در نظرش عملی بزرگ میباشد، مثل اینکه در نماز جمعه سخنرانی مینماید، یا بعد از نماز، کلماتی آسان و تاثیرگذار میگوید، در آن امر به معروف و نهی از منکر میکند، پس در آن هنگام به فکرش میرسد که این کاری بسیار بزرگ است، پس مردم درباره سخنان او به گفتگو خواهند پرداخت، بنابراین، نقل مجالس شده و سخن از او میگویند؛ بدین سبب، چیزی از خودخواهی در او داخل میشود، لذا این را در نفس خود احساس میکند، پس از ریا میترسد، بنابراین سلامتی را بهطور کلی در انجام ندادن آن کار میبیند، پس سخنرانی نمیکند و بعد از نماز برای مردم حرف نمیزند، این دام قديمی ابلیس میباشد، ولیکن علاج حقیقی آن این است که: به قیام به اعمال صالح ادامه دهد، اما آن را در نفس خود کوچک بشمارد، نفس خود را به این عادت دهد که به حرف مردم متکبر و مغرور نشود، پیوسته به سبب قصورش در اعمال، همچنین دیدن عیوب خویش، از خود حساب بگیرد؛ تا جایی که ستایش یا مدحی را شنید، خواهان و طالب آن نباشد، اگر چنین باشد، گفته مردم هیچ ضرری برایش ندارد، بلکه وی چنان است که رسول الله ج فرموده است: «تِلْكَ عاجِلُ بُشْرَى المؤمن» [۲۳]
(این بشارتی است که فورا به مومن داده شده است).
[۲۳] ـ به روایت مسلم (۲۶۴۲) از حدیث ابوذرس.