شبههی دیگر شیعه
بررسی روایت: لولا أنَّ عمر نهى عن المتعة ما زنى إلا شقيّ.
ابن جریر طبری و سیوطی در تفسیرشان از امیر مومنان علیس نقل میکنند که فرمود:
عن الحكم قال : قال علي رضي الله عنه: «لولا أنَّ عمر نهى عن المتعة ما زنى إلا شقيّ».
حکم میگوید که علیس فرمود: «اگر عمر از متعه نهی نمیکرد، جز افراد بدبخت زنا نمیکرد» [۴۰].
پاسخ:
این روایت قبل از هر چیز منقطع است و علاوه بر اینکه از نظر اهل سنت دروغ میباشد حتی از نظر رجالشناسان شیعه نیز مردود و موضوع و دروغ است.
راوی این روایت حکم بن عتیبه میباشد که ثقه نیست و مورد طعن اردبیلی حلی و دیگر علمای شیعه است.
قال الطوسي: «الحكم بن عتيبة أبو محمد الكوفي الكندي مولى زيدي بتري» [۴۱].
وقال الحلي: «الحكم بن عتيبة مذموم من فقهاء العامة» [۴۲].
حلی میگوید: «حکم بن عتیبه از جانب فقهای اهل سنت، مذموم است»
ابن داود الحلی این راوی را در رجالش در قسم دوم که به مجهولین و مجروحین اختصاص دارد، آورده است و دربارهاش میگوید: «الحکم بن عتیبه زيدي بتري» [۴۳].
«حکم بن عتیبه، از فرقهی زیدی بتری است».
وقال الأردبيلي: «روى الكشي في ذمه روايات كثيرة» [۴۴].
«اردبیلی میگوید: الکشی در ذم او روایات بسیاری دارد».
مجلسی هم در بحار الانوار از طریق مفضل بن عمر، روایتی آورده است.
عن المفضل بن عمر يقول المفضل للصادق÷: «يا مولاي فالمتعة قال المتعة حلال طلق... وقول أمير المؤمنين÷: لعن الله ابن الخطاب فلولاه ما زنى إلا شقي أو شقية لأنه كان يكون للمسلمين غناء في المتعة عن الزنا» [۴۵].
«از مفضل بن عمر روایت است که به صادق÷ گفت: ای مولای من در مورد متعه به من بگو؟ ایشان گفت: متعه حلال و آزاد است... و امیر المومنین علی÷ فرمود: خدا ابن خطاب را لعنت کند اگر او نبود جز زن و مرد شقی و بدبخت کس دیگری زنا نمیکرد چرا که در آن صورت مردم خود را با متعه از زنا مستغنی میکردند».
«قال النجاشي: المفضل بن عمر أبوعبد الله وقيل: أبو محمد الجعفي الكوفي، فاسد المذهب! مضطرب الرواية لا يعبأ به وقيل: أنه كان خطابيا وقد ذكرت له مصنفات لا يعول عليها وإنما ذكره للشرط الذي قدمناه له».
«نجاشی هم در رجالش جلد ۲ ص۳۵۹ -۳۶۰، میگوید که وی فاسد المذهب و مضطرب الروایة است».
ابن الغضائری در مجمع الرجال للقهبائی و حلی در رجالش و أبوداود الحلی میگویند: «او ضعیف و از غلاة است و جایز نیست حدیثش نوشته شود».
«المفضل بن عمر الجعفي أبو عبد الله ضعيف متهافت مرتفع القول خطابي وقد زيد عليه شيء كثير وحمل الغلاة في حديثه حملا عظيما ولا يجوز أن يكتب حديثه» [۴۶].
«المفضل بن عمر الجعفی أبوعبدالله ضعیف بی اعتبار واز فرقهی خطابیه است وچیزهای زیادی درموردش گفته شده و غلاة از احادیث او زیاد استفاده کردند و جایز نیست احادیث او نوشته شود».
وقال الأردبيلي: «وروى روايات غير نقية الطريق في مدحه وأورد الكشي أحاديث تقتضي مدحه والثناء عليه لكن طرقها غير نقية كلها، وأحاديث تقتضي ذمه والبراءة منه وهي أقرب إلى الصحة فالأولى عدم الاعتماد والله أعلم» [۴۷].
«اردبیلی میگوید: روایاتی در مدحش آمده است که خالی از اشکال نیستند؛ کشی أحادیثی را ذکر کرده که اقتضای مدح وثنا بر او دارد أما طرق این احادیث خالی از علت نیست و در کل، روایاتی که در ذم و برائت جستن از او آمده است به صحت و درستی نزدیکتر است و اولا در عدم اعتماد کردن به او میباشد. و الله اعلم».
کشی هم با سند صحیح و معتبر از اسماعیل بن جابز آورده است: «أبو عبد الله گفت: ائت المفضل وقل له يا كافر يا مشرك ما تريد إلى ابني تريد أن تقتله؟» [۴۸].
«نزد مفضل برو و بگو: ای کافر، ای مشرک از پسر من چه میخواهی؟ آیا میخواهی او را بکشی؟».
پس روایتی که در نزد شیعه مردود است و کذب بودن آن واضح است، نمیتواند دلیلی برای شهوتگرایی روافض باشد و زنا را در لباس اسلام برای آنها جایز کند.
ما کتابهای شیعه را قبول نداشته و حجت نمیدانیم و برای اقامهی حجت، باید از کتب حدیثی ما بر حلال بودن صیغه دلیل بیاورند نه از کتابهای خودشان؛ زیرا که وضع کتابهایشان بسیار خراب است و حدیث صحیحی را که بر حرمت صیغه دلالت میکند نیز حمل بر تقیه میکنند و با این حال چگونه کتاب آنها برای ما حجت خواهد بود؟
[۴۰] تفسیرالطبری (۵/۹)، تفسیر ثعلبی، تفسیر رازی (۳/۲۰۰)، تفسیر أبی حیان (۳/۲۱۸)، تفسیر النیسابوری، الدر المنثور (۲/۱۴۰) با چند طریق. [۴۱] در صفحه: ۱۷۱ رجالش آن را ذکر کرده است. [۴۲] در صفحه: ۲۱۸ رجال خود آورده است. [۴۳] رجال ابن داود حلی (ص: ۲۱۸). [۴۴] جامع الرواة (۱/۲۶۶). [۴۵] بحار الانوار (۱۰۳/۳۰۵)، حدائق بحرانی (۲۴/۱۱۶). [۴۶] مجمع الرجال قهبائی (۶/۱۳۱) وحلی در رجالش (ص: ۲۵۸) و أبوداود حلی در رجالش (ص: ۲۸۰). [۴۷] جامع الرواة (۱/۲۵۸ – ۲۵۹). [۴۸] رجال کشی (ص: ۳۲۲).