شیوهی حفظ قرآن
از برازندهترین و کاملترین درجات برای مسلمان این است که او حافظ کتاب خداوندی باشد، به این مفهوم که آیات توأم با ترتیب و صحتش در عقل و قلبشان محفوظ باشد. همانطوری که پیامبر اسلام قرآن را به وسیلهی جبرییل ÷ از جانب خداوند عزوجل به مسلمانان آورد.
و طوری حفظ نماید که هر وقت بخواهد از حافظهاش بازگردان نماید، غیر از این که احتیاج به دیدن مصحف شود و همین طور حفظ در سینهها بود که به ما قرآن سلیم از ضیاع و تحریف در مرور قرنها رسید.
یقیناً عصرهایی بر مسلمانها گذشت که تدوین در آن وقت متعذر(دشوار) بود و نیز در اماکن زیستند که حمل مصاحف در آنجا دشوار بود، همانطوری که امروز در برخی کشورهای کمونیستی (سوسیالیستی) دیده میشود که مسلمانان نمیتوانند با خود قرآن را حمل و یا تدریس نمایند.
روی این اساس آنچه که باید در این مقطع بر آن اعتماد داشت حفظ قرآن در سینههای مسلمین است، چنانچه در عهد حضرت ابوبکر و عثمان ب کار بدین منوال بود.
از اینجاست که در هر نماز به نمازگذار واجب شده است که به قرائت سوره و یا آیه از حفظ پس از قرائت سورهی فاتحه در دو رکعت اول بپردازد و نیز بسیاری از ادعیه جدید از آیات قرآنی است.
همین طور احکام شرعی، پندها و مواعظ سودمندی را در قرآن مشاهده مینمایید که در آیات معینی تمثیل شده است و این استشهاد عالی است بر کمال عقل متکلم به آیات قرآنی و برتری موقف ادبی آن که به آیات تکلم نماید.
روی این اساس است که حتی غیر مسلمانها آیات قرآنی را نقل میکنند و حفظ مینمایند و در سخنها و نوشتههایشان میآورند، چون درخشش و جلال خاصی را در آن میآفریند.
پس ای برادر مسلمان! آنچه که بر تو لازم و واجب است این است که مرتب به حفظ بخشی از قرآن کریم از صمیم قلب هر روز و یا هر هفته بپردازی تا آنگاه که إن شاء الله مقدار کافی را از کلام خداوند أ حفظ بداری.
در حدیث شریف آمده است که پیغمبر خدا ج تصمیم گرفت که در یکی از جنگها (غزوات) فرمانده تعیین کند از هریک یارانش سوال از مقدار حفظ (قرآن) شان نمود به این گفته که:
چه اندازه از قرآن را حفظ دارید؟ هریک از آنها آن اندازه که حفظ داشتند میگفتند که فلان آیه و فلان سوره را من حفظ دارم تا که یکی گفت: همراهم سورهی بقره است!
آن حضرت فرمود: برو تو امیرشان باش[١٥].
انگیزه و حکمت اقدام پیامبر خدا در تعیین آن شخص که گفت من سورهی بقره را حفظ دارم، این است که این سورهی دراز همهی آنچه را در بر دارد که برای فرماندار از شئون جنگ، سیاست، قیادت، عدل و رحمت و نیز شئون دنیا و آخرت ضروری است.
[١٥]- در سند این حدیث اختلاف است.