اصول و مبانی دعوت در سیرت تابعین اصحاب محمد

٣- موضع وی در برابر قاریان قرآن

٣- موضع وی در برابر قاریان قرآن

روزی حسن از نزد ابن هبیره خارج می‌شد که متوجه قاریانی شد که بیرون قصر منتظرند،[١٤] پس به آنها گفت: چه باعث شده اینجا بنشینید؟ می‌خواهید بر آن خبیثان وارد شوید؟ به خدا سوگند همنشینی با آنها، همنشینی با نیکان و صالحان نیست، پراکنده شوید که خداوند ارواح و اجسادتان را از یکدیگر پراکنده سازد. کفش‌های‌تان را بپوشید و لباس‌تان را برگیرید و هرچه زودتر اینجا را ترک گویید، شما با این عمل قاریان را رسوا نمودید که خداوند شما را رسوا کند[١٥].

به خدا سوگند اگر از آنچه نزد آنان بود، پرهیز می‌کردید، به آنچه نزد شماست (علم) تمایل پیدا می‌کردند، اما شما به آنچه نزد آنان است (مال و اموال و کالای ناچیز دنیوی) روی آوردید و در نتیجه آنان از آنچه نزد شماست فاصله گرفته و پرهیز کردند[١٦].

آری، این موضعی بسیار حکیمانه است؛ زیرا شایسته این است دعوتگری که به‌سوی خداوند متعال دعوت می‌دهد، از مردم و اموال و صدقات‌شان بی‌نیاز باشد، به ویژه از بزرگان و پادشاهان؛ و هرگز نباید چیزی از آنها بخواهد، تا اینکه دعوت و علمش در وجود خود و دیگران موثر افتد؛ و به این دلیل بود که حسن بصری قاریان را متوجه این مساله کرد، زیرا هرکس از خداوند متعال بخواهد او را بی‌نیاز کند، مردم به وی نیازمند می‌شوند[١٧].

[١٤]- اگر سوال شود: چگونه حسن که خود از نزد ابن هبیره می‌آید قاریانی را سرزنش می‌کند که می‌خواهند نزد وی رفته و بیرون قصر منتظرند و اشتیاق ورود به آن‌را دارند؟ در پاسخ گفته شده: حسن نزد ابن هبیره نرفته بود که مال یا متاع دنیا طلب کند، بلکه تن‌ها به خاطر خداوند متعال و دعوت به سوی او تعالی بود که نزد وی رفته بود. اما آنچه حسن رحمه‌الله نکوهش نمود و قبیح شمرد، میل به دنیا و طمع در اموال پادشاهان می‌باشد. اما کسی که نزد آنها رفته تا ایشان را به معروف امر و از منکر نهی کند و آنان را در مورد نافرمانی الله ترسانیده و هشدار دهد، چنین عملی از بزرگ‌ترین و برترین انواع جهاد می‌باشد.

[١٥]- شاید حسن به این دلیل چنین به شدت با آنها برخورد کرد که عملی مرتکب شده بودند که شایسته آنها نبود، با اینکه حقیقت این امر را می‌دانستند، امری که شایسته نیست هیچ‌یک طالب علم و دعوتگری مرتکب شوند. و حکمت عبارت است از قرار دادن هر چیز در جای خودش؛ و از این دسته است استفاده از اسلوب شدت و قوت و غلظت در جای خود.

[١٦] - نگا: حلیة الأولیاء (٢/١٥٠)؛ سیر أعلام النبلاء (٤/٥٨٦).

[١٧] - نگا: حلیة الأولیاء (٢/١٧٣)؛ البدایة والنهایة (٩/١٠٠).