اصول و مبانی دعوت در سیرت تابعین اصحاب محمد

مطلب دوم: موضع‌گیری‌های امام شافعی رحمه الله

مطلب دوم: موضع‌گیری‌های امام شافعی رحمه الله

از امام شافعی[٥١] نیز موضع‌گیری‌های حکیمانه‌ای به ثبت رسیده که دلالت بر حکمت و صدق و اخلاص او می‌کند. که به عنوان نمونه می‌توان به موضع وی در برابر اهل کلام و دفاع ایشان از علم کتاب و سنت اشاره کرد. امام شافعی  / در برابر اهل کلام[٥٢] موضعی حکیمانه و محکم و استوار اتخاذ نمود.

امام شافعی می‌فرماید: «حکم من در مورد اهل کلام آن است که: با شاخه درخت و کفش تنبیه شوند و سوار بر شتر در بازارها و در میان قبیله و خویشاوندانش در معرض دید همگان قرار داده شوند و گفته شود: این سزای کسی است که کتاب و سنت را ترک نموده و به علم کلام روی آورد»[٥٣].

و فرمود: «مذهب من در مورد اهل کلام آن است که با شلاق بر سر آنها زده شده و در سرزمین‌ها در معرض دید همگان قرار داده شوند»[٥٤].

و فرمود: «حکم من در مورد اهل کلام همان حکم عمر در مورد صبیغ است»[٥٥].

و این‌گونه امام شافعی در قلب مردم بذر دشمنی با کلام و اهل آن و محبت کتاب و سنت و تمسک به آنها را کاشت.

یونس بن عبدالاعلی صدفی[٥٦] می‌گوید: «به شافعی گفتم: استاد ما لیث[٥٧] می‌گفت: اگر دیدید مردی بر روی آب راه می‌رود، فریبش را نخورید تا اینکه امر وی را به کتاب و سنت عرضه کنید.

پس امام شافعی  / گفت: لیث  / کوتاه سخن گفته، بلکه اگر مردی را دیدید بر روی آب راه رفته و در هوا پرواز می‌کند فریبش را نخورید تا اینکه امر وی را به کتاب (و سنت) عرضه کنید»[٥٨].

زمانی‌که امام شافعی در مصر بود، یکی از اهل کلام نزد وی آمده و در مورد مساله‌ای از مسائل کلام از او سوال پرسید. امام شافعی به وی گفت: آیا می‌دانی تو کجا هستی؟ آن مرد گفت: بله. امام شافعی فرمود: این همان موضعی است که خداوند فرعون را در آن غرق نمود. آیا به تو خبر رسیده که رسول الله امر کرده باشد در این مورد سوال شود؟ گفت: نه. فرمود: آیا صحابه در این مورد سخن گفته‌اند؟ گفت: نه. فرمود: آیا می‌دانی چند ستاره در آسمان است؟ گفت: نه. فرمود: آیا می‌دانی جنس فلان ستاره از چیست و طلوع و افول آن چگونه و چه وقت بوده و برای چه آفریده شده است؟ گفت: نه. فرمود: مخلوقی را که با چشمانت می‌بینی، نمی‌شناسی، آنگاه در مورد علم خالق و آفریننده‌اش سخن می‌گویی؟

پس از این امام شافعی در مورد مساله‌ای در باب وضو از او سوال کرد که پاسخ اشتباه داد و به چهار طریق پاسخ داد که در هیچ‌یک از آنها پاسخ صحیح و درست نبود. پس امام شافعی به وی گفت: علم و دانش امری که در روز پنج بار به آن نیاز داری، رها کرده‌ای و خود را در علم خالق و آفریننده مشغول کردی؟

چون چیزی در این زمینه به دلت خطور کرد، به‌سوی خداوند بازگرد و اینکه می‌فرماید: «خداوند شما، خداوند یکتا و یگانه است و هیچ خدائی جز او که رحمان و رحیم است وجود ندارد. مسلّماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شد شب و روز (و اختلاف آن دو در درازی و کوتاهی و منافع بی‌شمار آنها) و کشتی‌هائی که به سود مردم در دریا در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگش زنده ساخته و انواع جنبندگان را در آن گسترده و در تغییر مسیر بادها و ابرهائی که در میان آسمان و زمین معلّق می‌باشند، بی‌گمان نشانه‌هائی (برای پی بردن به ذات پاک پروردگار و یگانگی خداوند) است برای مردمی که تعقّل ورزند»[٥٩]. و این‌گونه در مورد خداوند متعال بر مخلوقش استدلال کن و خود را در مورد علمی که عقلت به آن راهی ندارد و به آن نمی‌رسد، به سختی مینداز».

پس آن شخص[٦٠] به وسیله‌ی امام شافعی از علم کلام توبه کرد و به علم کتاب و سنت روی آورد[٦١]. و پس از توبه می‌گفت: «من خلق و خویی از اخلاق شافعی هستم».

و این‌گونه این شخص (مزنی) به یکی از علمای اسلام در فقه شافعی تبدیل شد.

براستی این مواضع حکیمانه در دفاع از کتاب و سنت و نکوهش کلام و اهل آن و رد بر آنها با اسلوب حکیمانه، به وضوح و روشنی بر حکمت امام شافعی  / دلالت می‌کنند.

از دیگر مواردی که به حکمت امام شافعی اشاره دارد آن است که خداوند متعال فضل خویش را شامل او کرده و به وسیله‌ی او بسیاری از اهل کلام هدایت یافته و باورهای باطل و شیوه‌ی نادرست خود را رها کردند و بلکه به علم کتاب و سنت روی آوردند. و براستی این فضل الله   است که به هر‌کس بخواهد می‌دهد. و خداوند دارای فضل و بخشش فراوان است.

[٥١]- محمد بن ادریس بن عباس بن عثمان بن سائب، نسب وی در عبد مناف به رسول خدا می‌رسد؛ امام شافعی در غزه و گفته شده در عسقلان در سال ١٥٠ هجری چشم به جهان گشود. درحالی‌که کوچک بود، پدرش فوت کرد و زمانی‌که دو سال داشت مادرش او را به مکه برده و در مکه رشد نمود و قرآن را تلاوت کرد و پس از آن به مدینه نزد امام مالک سفر کرد و بخش‌هایی از موطا را که حفظ داشت، نزد امام مالک خواند. سپس به مکه بازگشت و به یمن سفر نمود و در سال ٨٤ هجری به عراق سفر کرد. و پس از آن برای بار سوم به مکه بازگشت. سپس از عراق به مصر سفر نمود و در مصر باقی ماند تا اینکه در سال ٢٠٤ هجری وفات نمود. نگا: البدایة والنهایة (١٠/٢٥١).

[٥٢]- علم و آگاهی نسبت به دین به دو دسته تقسیم می‌شود: علم به امور خبری اعتقادی همچون علم به الله متعال و فرشتگان و کتب آسمانی و پیامبران و روز قیامت و اخبار پیامبران و احوال فرشتگان و صفات و اعمال‌شان؛ و علم به بهشت و جهنم در این نوع داخل است. و جدال عقلی در این بخش کلام نامیده می‌شود. اما نوع دوم علم: مربوط به امور عملی همچون اعمال اعضا و جوارح و قلوب از قبیل واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات و مباحات می‌باشد. و این نوع نیز از این جهت که علم و اعتقاد یا خبر صادق یا کاذب است، در بخش اول جای دارد اما از این جهت که بدان امر شده یا از آن نهی شده در بخش دوم جای می‌گیرد. نگا: فتاوی ابن تیمیه (١١/٣٣٥، ٣٣٦، ١٩/١٣٤). بنابراین جدال در علم عقاید کلام نامیده می‌شود. و زمانی‌که سلف صالح علمای کلام را نکوهش نموده و به ذم آنها می‌پردازند، مقصودشان کسانی است که در مورد دین با روشی جز روش پیامبران سخن می‌گویند. و این همان موردی است که امام شافعی آن‌را نکوهش نموده و به ذم آن می‌پردازد. نگا: فتاوی ابن تیمیه (١٢/٤٦٠، ٤٦١).

[٥٣]- نگا: سیر أعلام النبلاء، ذهبی (١٠/٢٩)؛ البدایة والنهایة (١٠/٢٥٤)؛ فتاوى ابن تیمیة (١٦/٤٧٣).

[٥٤]- نگا: سیر أعلام النبلاء (١٠/٢٩).

[٥٥]- صبیغ بن عسل حنظلی چون به مدینه آمد و شروع به سوال کردن در مورد متشابهات قرآن نمود، عمر به دنبال وی فرستاد و به او گفت: تو کیستی؟ گفت: من بنده خدا صبیغ؛ عمر گفت: و من بنده خدا عمر هستم. پس وی را با شاخه درخت خرما چنان زد که سرش پر از خون شد. پس گفت: کافی است ای امیر مومنان، آنچه در سر داشتم، از بین رفت.(سوالاتی که در مورد متشابهات قرآن داشت). بنگر: الإصابة فی تمییز الصحابة، ابن‌حجر (٢/١٩٨).

[٥٦]- یونس بن عبدالأعلی بن میسرة، شیخ و استاد امام بخاری می‌باشد. کنیه‌ی وی ابوموسی الصدفی است. در سال ١٧٠ هجری چشم به جهان گشوده و در سال ٢٦٤ هجری دار فانی را وداع گفت. نگا: سیر أعلام النبلاء (١٢/٣٤٨).

[٥٧]- لیث بن عاصم بن کلیب، امام پیشوا و عبادتگزار مصری، وی در سال ١١٥ هجری متولد شد و در سال ٢١١ هجری وفات نمود. نگا: التهذیب و التهذیب (٨/٤١٩) و سیر أعلام النبلاء، ذهبی (١٠/١٨٨).

[٥٨]- نگا: شرح عقیده طحاویه، ص٥١٠؛ سیر أعلام النبلاء (١٠/٢٣).

[٥٩]- ﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ١٦٣ إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱلۡفُلۡكِ ٱلَّتِي تَجۡرِي فِي ٱلۡبَحۡرِ بِمَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن مَّآءٖ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٖ وَتَصۡرِيفِ ٱلرِّيَٰحِ وَٱلسَّحَابِ ٱلۡمُسَخَّرِ بَيۡنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ١٦٤[البقرة: ١٦٣-١٦٤].

[٦٠]- مردی که به وسیله‌ی امام شافعی از علم کلام توبه کرد، مزنی بود. امام و علامه و از عابدان پیشگام ابو ابراهیم اسماعیل بن یحیی بن عمرو بن مزنی مصری. شاگرد امام شافعی، وی در سال ١٧٥ هجری متولد شد. وی مختصری در فقه نگاشته که بسیاری از علما به شرح آن پرداخته‌اند. او در سال ٢٦٤ هجری چشم بر جهان بست. نگا: سیر أعلام النبلاء، ذهبی (١٢/٤٩٢).

[٦١]- نگا: سیر أعلام النبلاء (١٠/٢٥، ٢٦، ٣١، ٣٢).