بدون تغییر و تحریف!
دختران جوانی که به پروردگار خویش ایمان دارند با لباسهای کوتاه و شلوارهای تنگی که با جامهای فراخ همراه نیست از خانه بیرون نمیروند و نیز با ظاهری برخواسته از الگوهای غربی که شبیه به مردان و برگرفته از باورهای مسیحیان و یهودیان است در انظار عموم ظاهر نمیشوند تا در نهایت با پوشیدن خرقهای بر سر، متوهم به رعایت حجاب گردند. گزینش حجاب در حقیقت نوعی عبادت است و معبود بیهمتا به وسیله آنچه که تشریع کرده است عبادت میشود و نه با هوا و هوس مردم و آنچه که آنان تمایل دارند. زنان مسلمان از حدودی که پروردگار یکتا تعیین کرده است تجاوز نمینمایند و مچ پاهای خویش را در برابر دیدگان مردم برهنه نمیسازند (واجب است زن پاهای خویش را بپوشاند و نمازی نیست برای آن کس که نماز بخواند و مچ پاهای خود را برهنه سازد)[٥] آری، آنان که باور به معبود خویش دارند با لباسهای نازک از خانه خارج نمیشوند تا بدین وسیله با هر حرکت و هر گام آنچه را که پنهان دارند آشکار سازند. ایشان با صدای بلند خندههای خویش آرامش مردان را سلب نمیکنند و لباسهای خود را با رنگهای جذاب آراسته نمیسازند. همان رنگهایی که شیطان آن را به ایشان ارزانی داشته است و نیز زنان محجبه موجود در برنامههای تلویزیونی را الگوی خود قرار نمیدهند، زنانی که خویشتن را با رنگهای مختلف و جذاب مزین ساختهاند همان گونه که ذوق آرایشگرانِ صورت و مهندسین دکور و مدیران عکاس اقتضا میکند ! آری، این نوع از حجاب، حجابی است که بر مبنای موازین تلویزیونی و موسیقی شکل گرفته است! بنابراین جز پوششی پوشالی نخواهد بود.
زنان مسلمان ابروهای خویش را برنمیچینند و ابرو را به شکلی بر خلاف آنچه خلق شده است تغییر نمیدهند ! این برداشتن همان معنای نمص است و مشمول لعنتی میباشد که در حدیث پیامبر ذکر شده است. نمص با سکون میم در لغت به معنای برداشتن موی صورت با موچین است و به همراه دو فتحه به معنای ریش کوتاه و موی کم میباشد. علت تحریم این کار نیز ایجاد تغییر در خلقت معبود والا است چنان که پیامبر در این باره میفرماید:
«لَعَنَ اللَّهُ الوَاشِمَاتِ وَالمُسْتَوْشِمَاتِ، النَامِصَاتِ وَالمُتَنَمِّصَاتِ وَالمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ»
پروردگار لعنت کند آن کس را که خالکوبی میکند و کسی که میخواهد برای او خالکوبی کنند، آن کس که ابروها را باریک میکند و کسی که خواستار باریک کردن آنهاست و آن کس که دندانها را به منظور زیبایی باریک و تیز میکند، اینان کسانی هستند که آفرینش خداوندی را دگرگون میکنند.[٦]
این کلام هشداری بس بزرگ است!
الوَاشِمَه: کسی است که برای زنان خالکوبی میکند و المُسْتَوْشِمه کسی است که خواستار چنین کاری است. النَامِصَه: کسی است که عمل نمص انجام میدهد و َالمُتَنَمِّصَه کسی است که این فعل را طلب میکند و َالمُتَفَلِّجَه: کسی است که به وسیله تجهیزات پزشکی میان دندانهای خویش فاصله میاندارد تا آن را زیبا جلوه دهد.[٧] با وجود چنین تهدید شدیدی عجیب است که برداشتن ابرو در میان بسیاری از زنان با حجاب شایع گشته است. در واقع این مسئله حاصل اقتدا به الگوهای تلویزیونی است که هیچ خیر و برکتی از آنان حاصل نخواهد شد و چه اندازه تفاوت است میان زنانی که برای تحقق این اهداف به پا خواستهاند و آنان که معترض به این قواعد هستند. تمامی این مسائل شبیه به حیلهای است که یهود با پروردگار جهانیان به کار بست. آن زمان که خالق یکتا صید بر آنان را در روز شنبه تحریم کرد ویهودیان تورهای صید خود را در عصر جمعه در آب قرار میدادند و سپس آن را در روز بعد جمع میکردند و حال اینکه
﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ١٩﴾[غافر: ١٩]
«الله تعالی بر خطای چشمها و آنچه که قلب پنهان میدارد آگاه است».
زنانی که به پروردگار خود باور دارند چون ملائکه، آرام و با وقار راه میروند. خندههای ایشان همراه با رعایت ادب است و به وقت جدیت همانند قوت شعاع خورشید در از بین بردن تاریکیها هستند.چنین زنانی با پوشش شرعی خود و با اخلاق اجتماعی خویش قدم در راه دفاع از ارزشهای والای اسلامی برداشتهاند. چنین کسانی تمامی تلاش خویش را در جهت تجدید بنای امت اسلامی در جامعه به کار خواهند گرفت، در پی کسب علوم دینی هستند و سپس این علم را به دیگران میآموزند تا به این واسطه، فرزندان، خانواده و اطرافیان خویش را به سوی طاعت آن معبود والا دعوت دهند. چنین زنانی در نهایت خشوع و خضوع و با امید به رحمت پروردگار خویش و ترس از عذاب او با معبود خود میپیوندند و نمونهای از صلاح، تقوی و عفاف و الگویی برای هدایت نسل خویش و نسلهای بعد خواهند بود. در عین حال اسلام از زنان مسلمان نمیخواهد لباسهایی زشت و بیمقدار بر تن کنند و به نظافت و اصلاح ظاهر خود اهمیتی ندهند. هرگز! اسلام عدم توجه زن به ظاهر خویش را نمیپسندد تا بدین واسطه او را چون گدایانی جلوه دهد که جامههایی وصلهدار بر تن دارند! خیر، زنان مسلمان میبایست مورد ارزش و احترام قرار گیرند و نیز لازم است جامعه برای چنین زنانی منزلت و احترام قائل باشد. بله، اگر دختر جوانی خواستار رضایت معبود خویش و سعادت اخروی و تعبیر سیمای صحیح اهداف بندگی باشد و بخواهد به واسطهی پوشش خود عامل برافراشتن پرچم اسلام گردد میبایست تابع قواعدی باشد که از جانب خالق یکتا بر او نازل گشته است و با مزین شدن به این اوصاف خواهد بود که چنین زنی شایسته خطاب خداوندی خواهد گشت. بله، به این واسطه است که او مومن خوانده میشود و تمامی این ویژگیها مطابق با اقوال علمای گرانقدر اسلام است که (به خودی خود زینت نباشد). آری، (زنی که مورد خطاب الله تعالی است و خود را مومن میخواند نمیبایست همچون دیگر زنان فارغ از رسالت خویش) موهای خود را بر پیشانی بافته وآن را بیاراید و با چنین ظاهری در ملأ عام حاضر شود تا به این واسطه با سکوت خویش و در عین غرور و خود پرستی فریاد برآورد: هان این من هستم... به من نگاه کنید...
پوشش زنان مومن میبایست فراخ باشد و گردن و حلق و شکل سینه را بپوشاند. جایز نیست که زنان مومن موهای خویش را در پشت سر خود جمع کنند تا حجم آن را به نمایش بگذارند همچنان که عدهای از جاهلان محجبه این کار را انجام میدهند. پوشاندن چهره هرچند واجب نیست اما مایه کمال ورع و تقوا خواهد بود همچنان که شرح این مطلب نیز بیان خواهد شد. جورابی که زنان مسلمان میپوشند میبایست به رنگی غیر از رنگ پوست باشد تا کسی گمان نکند که پوشیده نیست و این گزینش به نوعی تمایلی پنهانی در ظاهر ساختن زینتهایی است که پروردگار امر به پوشاندن آن کرده است. زن مسلمان با چنین پوششی که اوصاف آن ذکر گردید به نهایت عفاف ظاهری خواهد رسید[٨] و در چنین شرایطی است که میبایست برای جلب رضایت معبود خویش در جهت رسیدن به کمال باطنی نیز تلاش کند و به حقیقت هر آن کس که پروردگار او را نصرت دهد موفق خواهد بود. در واقع آنچه امروزه افراد شناخته شده به نام محجبه بر تن میکنند عموما جز در حد لباسهای داخل خانه زنان سلف صالح نیست چنان که به امید خدا دلایل آن را خواهید دید. حال دیگر چه رسد به زنان برهنهی آرایش کرده؟!!!
دخترم بنگر کدامین شکاف میان رویکرد ما و ارزشهای حقیقی ما فاصله انداخته است؟
همراه با نوشتن این کتاب صفحاتی از کتاب حجاب علامه ابوالاعلی مودودی را مطالعه میکردم که کتابی بسیار ارزشمند و جالب است. وی سخن از آنچه میگفت که زنان مسلمان در سرزمینهای عربی بدان دچار شدهاند. انحطاط اخلاقی، همان چیزی که زنان هند و پاکستان بدان گرفتار آمدهاند. ایشان در مقدمه ترجمه عربی چنین مینویسد: فرهنگ غرب و تمدن آنان آنچنان که بر کشورهای عربی موثر بوده است در سرزمینهای ما نفوذ نداشته است و تمامی این تغییرات در سرزمینهای عربی صرفاً در مدت زمانی اندک صورت گرفت آنچنان که نسبت به دوران استعمار کشور ما قابل مقایسه نیست. در سرزمین ما از میان هر هزار زن یک نفر را خواهید دید که در انظار عموم به خود نمایی پرداخته باشد و جسم و کرامت و شرافت خویش را در مرض فروش بگذارد و پاهای خود را تا بالاتر از مچ برهنه سازد و دستان خود را تا کتف آشکار کند.
این مطلب را خواندم و تبسمی تلخ زدم! پس مفهوم برهنگی که مودودی در آن ایام بدان واقف بود این است. با این اوصاف اگر امثال مودودی در روزگار ما زندگی میکردند چگونه این میزان از انحراف را به تصویر میکشیدند؟ با کدامین کلمات عریانگرایی زنان و جوانان این ایام را وصف میکردند؟ و حاصل اینکه عموم کشورهای عربی مجال فراگیری جمعی کتاب الله و رسول وی را داشتهاند و به فهم آن نزدیکتر هستند بنابراین تلاش در جهت نابودی آن نیز بیشتر خواهد بود. منِ نویسنده، دعوت به حرکتی اصلاحی در ارتباط با مسائل مربوط به زنان میکنم همچنان که در دیگر زمینهها چنین حرکاتی صورت گرفته است. حرکتی که تحریف غلوگران و دستبرد باطل کنندگان و تأویلات جاهلان را از بین خواهد برد و عامل ارتقای الگوی دینداری در میان زنان مسلمان چه به لحاظ باطنی و چه به صورت ظاهری خواهد بود. شاید این مسئله سبب تولدی نو از منظر فقهی و دینداری برای نسلی قرآنی باشد و این همان نسلی است که پروردگار ویژگیهای آن را ذکر نموده است و به بیان علائم چنین گروهی در تورات و انجیل و سپس در قرآن میپردازد.
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا٢٩﴾[الفتح: ٢٩]
«محمد (صلی اللّه علیه وآله وسلم) فرستاده خداست و یاران و همراهان وی بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربان هستند. آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را میطلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانههای نورانیّت پدیدار است. این وصف حال آنان در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که به دانهای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخهای نازک و ضعیف باشد بعد از آن قوّت یابد تا آنکه ستبر و قوی گردد و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را حیران کند تا کافران عالم را به خشم بیاورند. خداوند وعده فرموده است که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود گناهان وی ببخشد و اجر عظیم عطا کند».
به همین دلیل و نیز دلایل دیگر، با سرعت شروع به تنظیم این نوشته کردم تا سهم خویش را در جهت رهایی امت و حرکت آن به سوی اعاده توزان در عمل دینی ادا نمایم. تا این نوشته عامل رسواسازی دستان پشت پرده انقلابهای سیاسی و کشف ریشههای شیطانی و طبیعت دشمنی او باشد، با این هدف که عامل بنای نمونهای اسلامی برای زنان مسلمان و برای نسلهای راشد و صالح پس از آنان گردد.
بنابراین میبایست پس از بیان مقدمه، بخشی از این مطالب را به تعریف سیماء اختصاص داد. کتاب نیز مشتمل بر دو بخش و بر مباحث زیر است: فصل اول در ارتباط با زن و ویژگیهای درونی او است که در این فصل دو مسئله مورد بحث قرار خواهد گرفت. بحث اول مربوط به زن و نفس واحدهی او و بحث دوم در ارتباط با سیمای تربیتی نفس زن خواهد بود. فصل دوم در ارتباط با زن و سیمای ظاهری او است و مانند فصل قبل دو بحث مجزا در این فصل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بحث اول پیرامون بررسی سیمای ظاهری در تقابل فرهنگها است و منظور از ظاهر، شکل ظاهری زن و آنچه خواهد بود که ویژگیهای بیرونی او را تشکیل میدهد و بحث دوم به مبنای فقهی این ویژگیهای ظاهری در اسلام اختصاص یافته است. در پایان نیز کل مطالب کتاب به صورت خلاصه و کوتاه بیان خواهد شد. بر همه ما نیز لازم است -همچنان که منهج ما بر این مبنا است- که ابتدا متن قرآن را در جهت تعبیر سیمای زن و بررسی ویژگیهای آن به کار بریم چرا که قرآن مصدر نعبیر رموز و ویژگیهای خاص در اسلام است و همان کتابی است که رسالت الهی و مبنای اهداف این رسالت به آن اشاره دارد، و در نهایت از بیانات سنت که الگوی بشریت است استفاده کنیم و مطابق با آن عمل نماییم. به حقیقت که اخلاق پیامبر مصداق خود قرآن بود. به همین دلیل در این کتاب صرفاً احادیثی را ذکر خواهیم کرد که دارای سند صحیح باشند و احکام شرعی را بر مبنای احادیث ضعیف و موضوع بنا نخواهیم ساخت والله المستعان.
این کتاب را فرید بن الحسن الانصاری الخزرجی السجلماسی-پرروردگار وی، والدین او و تمامی مومنین را بیامرزد- نوشته است و تصحیح آن با قلمی از زیتون از نزدیکیهای غرب الاقصی صورت گرفت.
شب جمعه ٢٤ ماه مبارک رمضان سال ١٤٢٣ مقارن با ٢٩ /١١/٢٠٠٢.
[٥]- امام مالک / در کتاب موطأ خویش روایت میکند که زنی (از ام سلمه همسر پیامبر پرسید: نماز خواندن زن میبایست در چه لباسی باشد؟ وی پاسخ داد: نماز را در چادر و یا پوششی فراخ بخواند به صورتی که پاهای او را بپوشاند) الموطأ: ١/١٤٢. ابوداوود، بیهقی، دارقطنی و عبدالرزاق نیز این حدیث را روایت کردهاند. امام مالک مشابه چنین حدیثی را نیز از ام المومنین عایشه و میمومنه در الموطأ خویش روایت کرده است. امام مالک / در کتاب موطأ خویش روایت میکند که زنی (از ام سلمه همسر پیامبر پرسید: نماز خواندن زن میبایست در چه لباسی باشد؟ وی پاسخ داد: نماز را در چادر و یا پوششی فراخ بخواند به صورتی که پاهای او را بپوشاند) الموطأ: ١/١٤٢. ابوداوود، بیهقی، دارقطنی و عبدالرزاق نیز این حدیث را روایت کردهاند. امام مالک مشابه چنین حدیثی را نیز از ام المومنین عایشه و میمومنه در الموطأ خویش روایت کرده است. و ابن عبدالبر در التهمید مینویسد: (اجماع بر این است که هر کس نماز بخواند در حالی که عورت خود را پوشانده باشد نیاز به اعاده ندارد و برای زن لباس باید به گونهای باشد که تمامی بدن و مو و پاهای او را بپوشاند چرا که همه جسم زن عورت است مگر صورت و دو کف دست وی و بیشتر اهل علم بر این رأی هستند) التهمید: ٦/٣٦٤.
[٦]- متفق علیه.
[٧]- طبعا عملهای جراحی که به منظور ترمیم دندانهای نامنظم صورت میگیرد در این دسته قرار نمیگیرند و نیز برای هر عضویی که دارای نقصی مشخص باشد. برای چنین مواردی درمان بدون مانع است و تغییر خلقت محسوب نمیگردد.
[٨]- برای شرح بیشتر این مسئله به بحث دوم از فصل دوم تحت عنوان (تاصیل الفقهی لسیماء الصوره في الاسلام) رجوع شود.