دوم: جلوه حیاء و پوشیدگی
حیاء در مقابل تجاوز از حدود و ارتکاب به افعال ناشایست و وقیح قرار میگیرد. در واقع حیاء از جمله مقتضیات سرشت زنانگی است و عموماً عامل میل به سوی پوشیدگی خواهد بود چرا که زن به این واسطه وجود خویش را در خلوت و در اجتماع حفظ میکند. در واقع حیاء همچون جیوه است چنان که به محض قرار گرفتن در فضای باز متلاشی میگردد. از همین روی حیاء با برهنگی و عریان ساختن آنچه که نباید آشکار شود، جمع نمیگردد. پوشیدگی راز بقای حیاء و حیاء راز بقای زیبایی است چنان که تمام زیبایی گل مربوط به دروان غنچه بودن است و چون شکفته شود دستی آن را چیده و زیباییش را خواهد گرفت. همین گل تا زمانی زیبا است که به واسطهی برگهای سبز و خارهای تند پوشیده باشد. حیاء مفهومی عام در تمامی رفتارها، حرکات، سکنات و اقوال و افعال است و مصداق این سخن در کلام جامع و کامل پیامبر دیده میشود: (زشتی در هیچ یافت نمیشود مگر اینکه مقام و منزلت آن را پایین آورد و حیاء در هیچ یافت نمیشود مگر اینکه آن را نیکو میگرداند)[٣٨] و این حیاء در وجود تمامی افرادی که مسلمان هستند و دارای عقیده معین و فرهنگ و تمدن متمایز میباشند دیده میشود. به همین دلیل پیامبر ج حیاء را با ایمان همراه ساخته است و میفرماید: (به راستی که حیاء وایمان به هم پیوستهاند هر زمان یکی رفعت یابد دیگری نیز بالا میرود)[٣٩] و نیز میفرماید: (حیاء از ایمان است و ایمان سبب ورود به جنت خواهد شد و سخن زشت و ناروا از روی ظلم و بدرفتاری صادر میشود و ظلم نیز عامل ورود به آتش خواهد بود).[٤٠] پس از این حیاء را به اعمال روزانه، شیوه بندگی عملی و شناخت عظمت خالق یکتا مرتبط میسازد و میفرماید: (آنچنان که شایسته است از پروردگار خویش حیاء کنید چرا که هر کس به این شیوه از معبود بیهمتا حیاء کند، ذهن و فکر خویش را از وسوسههای شیطانی حفظ نموده است و از شهوات و هوای نفس دوری جسته است ومرگ و عذاب قبر را یاد خواهد کرد و هر کس که خواهان آخرت است زینت زندگی دنیوی را رها میسازد. هر کس چنین کند آنچنان که شایسته است حق حیاء را ادا کرده است).[٤١]
هدف از بیان این احادیث معرفی حیاء به عنوان یکی از اهداف مهم شریعت بود تا به این واسطه در زمره مهمترین اصول کلی اخلاقیات در اسلام قرار گیرد. از دیدگاه اسلام زن و مرد ملزم به داشتن حیاء هستند و این مسئله یک ویژگی اخلاقی عام است گرچه وجود آن در زن بارزتر میباشد. از دیدگاه اسلام زن دارای ظرافتها و زیباییهایی است که در مردان دیده نمیشود و به همین دلیل بسیاری از اعمالی که خاص به زنان است به مردان تعلق نمییابد وتمامی این موارد در جهت محقق ساختن وجود حیاء در نهاد زنان مسلمان میباشد. بنابراین تمامی قوانینی که مربوط به رفتارهای جسمی، حرکتی و یا صوتی است در همین راستا قرار میگیرد. یکی از این موارد پوشش ظاهری است که خالق یکتا در قرآن کریم بر زنان فرض گردانیده است و میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا٥٩﴾[الأحزاب: ٥٩]
«ای پیامبر به همسران و دختران خود و به زنان مومن بگو که رداهای خود را جمع و جور بر خویش فرو افکنند تا اینکه بازشناخته شوند و در نتیجه مورد آزار و اذیت قرار نگیرند. خداوند پیوسته آمرزنده و مهربان است».
سنت نبوی نیز به تفصیل این مسئله پرداخته است.
(هیچ زنی نیست که لباس خویش را در غیر از خانه خود بیرون آورد مگر اینکه به این واسطه پرده میان خود و خدایش را دردیده است).[٤٢]
و نیز میفرماید:
(هر زمان زنی در غیر از خانه خویش، خود را برهنه سازد پروردگار پوشش (ستر) وی را از او برخواهد گرفت).[٤٣]
حجاب در حرکت نیز شامل تمامی رفتارهایی است که آن ذات بیهمتا بر زن واجب گردانیده است و یا او را از انجام این افعال برحذر داشته است. مواردی همچون استواری در گام برداشتن و نماز خواندن و پرهیز از با ناز و کرشمه راه رفتن در حضور نامحرم در این گروه جای دارند.
پروردگار میفرماید:
﴿وَلَا يَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِيُعۡلَمَ مَا يُخۡفِينَ مِن زِينَتِهِنَّۚ﴾[النور: ٣١]
«و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود».
و نیز به دلیل آشکار گشتن آنچه که نباید در رکوع و سجود، زن را از امامت مردان برحذر میدارد.
حجاب صوتی به آوازخوانی نغمههای صوتی خاص و با ناز سخن گفتن تعلق میگیرد و وابسته به خود صدا نیست و این چنین زنان از اذان دادن و قرائت قرآن در محضر مردان غیر محرم منع شدهاند و به طبع از آوازه خوانی و نازک کردن صدا با هدف تأثیرگذاری بر مردانی غیر از همسر خود نیز منع گشتهاند. تمامی این موارد از مقدمات زنا است و همه این معانی در این آیه از قرآن کریم جمع شده است:
﴿فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٣٢﴾[الأحزاب: ٣٢]
«پس نازک و نرم (با مردان) سخن مگویید مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد (بلکه متین) و درست و نیکو سخن گویید».
همه این موارد میبایست در جهت حفظ حیای زنان مسلمان رعایت بشود و ایشان را از فتنههای اخلاقی که دروازه تمامی بدیها است حفظ نماید، و این چنین حجاب در اسلام در تمامی افعال و اقوال و حتی در نماز شکلی از بندگی به خود میگیرد. به همین دلیل نیز پیامبرنماز زنان در خانه خویش را بهتر وبرتر میداند حال اینکه مردان میبایست در مسجد نماز بگزارند و در این باره میفرماید: نمازگزاردن زنان در اتاق خویش از نماز ایشان در پذیرایی بهتر است و اگر در اتاقی که ویژه نگهداری اشیای گرانبها است نماز بگزارند برای ایشان بهتر از زمانی است که در اتاق خود باشند.[٤٤]
ایشان همچنان در حدیثی دیگر میفرمایند: اگر زنان در اتاق خویش نماز بخوانند بهتر از آن است که در پذیرایی خانه خود باشند و اگر در پذیرایی نماز بخوانند از نماز خواندن ایشان در ایوان بهتر خواهد بود واگر در ایوان خانه خود نماز بخوانند بهتر از آن است که در مسجد نماز بگزارند.[٤٥]
از ام حمید همسر ابی حمید ساعدی روایت شده است ایشان نزد پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا دوست دارم با شما نماز بخوانم. ایشان پاسخ داد: میدانم که دوست دارید با من نماز بخوانید اما نمازگزاردن شما در اتاق خود بهتر از نمازخواندن در اتاق پذیرایی منزلتان خواهد بود و نماز در پذیرایی منزل از نماز در ایوان خانه بهتر است و نماز در ایوان خانه نیز بهتر از نمازی است که در مسجد قوم شما باشد و نماز در مسجد قوم خود بهتر از نمازگزاردن در مسجد من است. ام حمید اجابت کرد و مسجدی در نزدیکترین بخش به اتاق وی برای او ساخته شد، او در آن مسجد نماز میخواند تا آن زمان که مرگ را دریافت و به دیدار معبود خویش شتافت.[٤٦]
تمامی این پوششها در عادات و عبادات به جهت حفظ زیبایی حیا است، همان هدفی که سری از اسرار ظرافتهای زنانه را تشکیل میدهد.
به واسطه همین نصوص و اهداف، انسان هوشیار با قیاس میان تعریف واقعی از زن مسلمان و وضعیت زنان کنونی میزان مخالفت با شریعت را درک میکند. بنگر چه اندازه از وضعیت زنان مسلمان امروزه که در اماکن عمومی و خیابانها دیده میشود از تقلیدات و عادات یهودیان و نصاری گرفته شده است. این حقایق حتی بر جاهلترین افراد پوشیده نیست. امروزه حتی بسیاری از زنانی که خود را متدین میدانند- به ویژه آنان که به تازگی ازداوج کردهاند- با نهایت عشوهگری و همراه با ناز و کرشمه دوشادوش همسران خویش از خانه خارج میشوند و گویی که ارتباط میان آن دو صرفاً یک عقد شرعی است تا در جهت عادی جلوه دادن بیمبالاتی اخلاقی عمل کند حال چه رسد به مردان و زنانی که از اصول آموزههای دینی خود به کلی فاصله گرفتهاند.
[٣٨]- احمد و ترمذی و ابن ماجه از انس این حدیث را روایت کردهاند و آلبانی در صحیح جامع شماره ٥٦٥٥ آن را ذکر کرده است.
[٣٩]- حاکم و بیهقی از ابن عمر این حدیث را روایت کردهاند و آلبانی در صحیح جامع شماره ١٦٠٣ آن را ذکر کرده است.
[٤٠]- ترمذی و حاکم و بیهقی از ابی هریره این حدیث را روایت کردهاند چنان که ابن ماجه و حاکم و بیهقی از ابیبکره روایت نمودهاند و نیز طبرانی و بیهقی از عمران بن حصین روایت کردهاند. آلبانی آن را در صحیح جامع با شماره ٣١٩٩ ذکر کرده است.
[٤١]- احمد، ترمذی، حاکم و بیهقی از ابن مسعود این حدیث را روایت کردهاند و آلبانی آن را حسن میداند و در صحیح جامع با شماره ٩٣٥ این حدیث را ذکر کرده است.
[٤٢]- ابوداوود و ترمذی از ام المومنین عایشه این حدیث را روایت کردهاند و آلبانی در صحیح جامع با شماره ٥٦٩٢ آن را ذکر کرده است.
[٤٣]- احمد، طبرانی، حاکم و بیهقی از ام سلمه این حدیث را روایت کردهاند و آلبانی در صحیح جامع با شماره ٢٧٠٨ آن را ذکر کرده است.
[٤٤]- ابوداوود از ابن مسعود و حاکم از ام سلمه این حدیث را روایت کرده اند. به حدیث شماره ٣٨٣٣ در صحیح جامع رجوع شود.
[٤٥]- بیهقی در کتاب سنن خود از ام المومنین عایشه این حدیث را روایت کرده است. به حدیث شماره ٥٠٣٩ از صحیح جامع رجوع شود.
[٤٦]- احمد و طبرانی این حدیث را روایت کردهاند و هیثمی در مجمع الزوائد مینویسد: و افرادی که در روایت احمد آمدهاند افرادی موثق هستند به غیر از عبدالله بن سوید انصاری و ابن حبان او را توثیق میکند و به همین دلیل ابن حجر در فتح الباری مینویسد: و اسناد روایت احمد حسن است.