سیمای صورت و سیرت زن در اسلام

لزوم پوشاندن پاها

لزوم پوشاندن پاها

از جمله مواردی که لازم به تذکر می‌باشد برهنه ساختن پاها در میان برخی از متدینین امروزی است که به شدت رواج یافته است با وجود آن‌که نصوص واضحی در باب لزوم پوشاندن آن‌ها وجود دارد.

از جمله نصوص موجود در این باره حدیث ام‌المومنین عایشه است چنان که ذکر آن گذشت: (ای اسماء زمانی که زن به حد حیض برسد جایز نیست هیچ بخش از جسم او دیده شود مگر این و این و اشاره کرد به صورت و دو کف دست). این حصر بیانگر مواردی است که مباح است دیده شود و به دلیل این حصر آشکار ساختن هر بخش غیر از این دو قسمت و از جمله پاها جایز نیست.

در ارتباط با این مسئله می‌توان به حدیث ابن عمر نیز اشاره کرد که از پیامبر  ج روایت می‌کند: «مَنْ جَرَّ ثَوْبَهُ خُيَلاَءَ لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ فَكَيْفَ يَصْنَعْنَ النِّسَاءُ بِذُيُولِهِنَّ قَالَ يُرْخِينَ شِبْرًا فَقَالَتْ إِذًا تَنْكَشِفُ أَقْدَامُهُنَّ قَالَ فَيُرْخِينَهُ ذِرَاعًا لاَ يَزِدْنَ عَلَيْهِ»

الله سبحانه وتعالی در روز قیامت به کسی نگاه نمی‌کند که از روی تکبر لباس خویش را بر روی زمین بکشد، ام سلمه  ل پرسید: پس زنان با لباس‌شان چه کنند؟ ایشان فرمود: به اندازه‌ی یک وجب آن را بلند کنند. ام سلمه پرسید: اگر باز هم قدم‌هایشان معلوم شود چه؟ فرمود: در این صورت به اندازه‌ی یک ذراع آن را بلند کنند و نه بیشتر از آن.[١٢٠] ظاهر این حدیث دلالت بر جواز بلند گرداندن لباس زنان به منظور پوشاندن پاها دارد.

عملکرد زنان زمان پیامبر نیز این چنین بوده است چنان که در موطا امام مالک آمده است که زنی از ام سلمه همسر پیامبر پرسید: زنان می‌بایست در چه لباسی نماز بخوانند؟ او پاسخ داد در خمار و یا در پوششی بلند نماز بخوانند تا جایی که پاهای ایشان را بپوشاند.[١٢١] ابن عبدالبر در این باره در التهمید می‌نویسد و اجماع بر این دارند کسی که نماز بخواند در حالی که عورت خود را پوشانده است نیاز به اعاده ندارد و اگر زنی لباسی پوشیده باشد که پاهایش و تمامی جسم و موی او را را بپوشاند آن‌گاه جایز است در آن نماز بخواند به این دلیل که تمامی جسم زن مگر صورت و دو کف دست او عورت است و اکثر اهل علم بر این باور هستند.[١٢٢] امام مالک در این باره می‌فرماید: (اگر به هنگام نماز خواندن بخشی از موی سر و یا پاهای ایشان آشکار باشد لازم است اگر وقت نماز باقی بود آن را دوباره بخوانند و امام شافعی و احمد و ابوثور می‌فرمایند: اعاده لازم نیست، ابوحنیفه در ارتباط با این مسئله می‌فرماید: پاهای زن عورت نیست و با احادیثی به رد آن می‌پردازد.[١٢٣]

در نهایت واضح است که پاهای زن عورت او هستند و بایستی پوشانده بشود و علما اتفاق نظر دارند بر این‌که این میزان کم‌ترین حد عورت زن است که نماز وی با آن درست خواهد بود به صورتی که تمامی بدن او مگر دست و صورت را بپوشاند.

از طرفی این مسئله تناقضی با حدیث صحیحی نداردکه انس بن مالک آن را روایت می‌کند. وی می‌گوید: (در روز جنگ احد زمانی که مردم از اطراف پیامبر پراکنده می‌شدند عایشه دختر ابوبکر و ام سلیم و خلال‌های پاهای ایشان را دیدم در حالی که مشک آب به همراه داشتند و هر دو بسیار کارآزموده به نظر می‌رسیدند. دیگران نیز چنین روایت می‌کنند: آن دو مشک آب را با خود حمل می‌کردند و سپس در دهان رزمندگان می‌چکاندند، آن‌گاه باز می‌گشتند و دوباره آن را پر می‌کردند و سپس می‌آمدند و در دهان رزمندگان می‌ریختند.[١٢٤]

معنی "خدم سوقها" خلال‌های پای ایشان است جمع خدمه با فتحه خاء و لازمه این حالت آن است که وی صرفاً خود پا را ندیده باشد بلکه ساق پا را نیز دیده است! آشکار ساختن آن نیز در حالت جنگ و مداوای مجروحان امری طبیعی است و آنچه قابل اعتماد است نصوص مربوط به زمان صلح خواهد بود. به هیمن دلیل آلبانی در میانه صحبت خود در مورد حضور زنان مسلمان در ایام جنگ و درگیری و امثال این چنین مواردی می‌نویسد: (آنچه از آنان دیده شده است مربوط به غیر حالت روزمره است). و مقصود وی این حدیث و معنای آن است.[١٢٥]

در حقیقت لباس زن در میانه بحث و جدل دو گروه از مردمان ضایع شده است و هر دو این گروه در فقه آن غلو می‌کنند. گروه اول کسانی هستند که زن مسلمان را ملزم می‌سازند به آنچه که پروردگار ملزم نکرده است که پوشش صورت و دو کف دست می‌باشد و گروه دوم آنان هستند که آشکار ساختن پاها و آراستن لباس را جایز می‌دانند و هدف از تشریع پوشش اسلامی را چنان که پروردگار فرموده است، نادیده می‌انگارند.

[١٢٠]- ابوداوود و نسائی و ترمذی این حدیث را روایت کرده‌اند و می‌گویند که این حدیث حسن صحیح است.

[١٢١]- الموطا: ١/١٤٢. ابوداوود و بیهقی و دارقطنی و نیز عبدالرزاق در مصنف خود این حدیث را روایت کرده‌اند و مالک نیز مشابه این حیث را از عایشه و میمونه در موطا روایت می‌کند.

[١٢٢]- التمهید: ٦/٣٦٤.

[١٢٣]- التمهید: ٦/٣٦٦.

[١٢٤]- متفق علیه.

[١٢٥]- رد المفحم: ١٤٩.