سیمای صورت و سیرت زن در اسلام

بخش دوم: تأصیل فقهی سیمای صورت در اسلام

بخش دوم: تأصیل فقهی سیمای صورت در اسلام

چنان که بیان کردیم پوشش زن در اسلام مرتبط به ماهیت انسانی او است و احکام مربوط به تشریع آن در قرآن ذکر شده است و در این باره صرفاً به تشریع سنت و اجتهاد اکتفا نمی‌شود هر چند که سنت و اجتهاد از جمله موارد تشریع در اسلام هستند اما خداوند یکتا خود از ورای هفت آسمان احکام مربوط به پوشش زنان را نازل کرده است و این مسئله بیانگر قوت تشریع و الزامی بودن عمل به آن است. احکام لباس نیز که در قرآن کریم به وضوح بیان شده است چیزی فراتر از معانی و واژه‌های موجود است و این مسئله حکمی الهی است که از قدرتمندترین مصدر موجود در این عالم صادر شده است. الله پروردگار جهانیان، خالق تمامی کون و هستی ویگانه قدرت عالم! ما در کتاب البیان الدعوی اصول مراتب تشریع در اسلام و آنچه که در قرآن با هدف الزام بیان شده است را ذکر کرده‌ایم. حکمی که به صورت نص در قرآن ذکر شده باشد مانند حکمی نیست که فقط در سنت ذکر شده است و یا مانند حکمی نخواهد بود که صرفاً در استنباطات فقهی آمده است. مراد از این مسئله نیز کاستن ارزش احکامی نیست که توسط سنت به ما رسیده است. هرگز! بلکه مراد تمایز بخشیدن به اموری است که توسط قرآن تشریع می‌گردد. چرا که کلام خداوند هدایت کننده است و حقیقتی وجودی از بزرگ‌ترین و سنگین‌ترین حقایق موجود می‌باشد.

پروردگار در این باره می‌فرماید:

﴿إِنَّا سَنُلۡقِي عَلَيۡكَ قَوۡلٗا ثَقِيلًا٥[المزمل: ٥]

«ما کلام بسیار سنگین (و گرانمایه قرآن) را بر تو القا می‌کنیم».

قاعده کلی برای مراتب تشریع به این صورت است (آنچه مربوط به اصول اعتقادی و عملی دین است اصل تشریع آن در قرآن ذکر شده است و بیان سنت در جهت توضیح و تفصیل آن خواهد بود. همچون ایمان به خداوند، آخرت، نماز، روزه، زکات و حج که از جمله واجبات هستند و ربا، شراب‌خواری، قمار، زنا، خوردن گوشت میت، خون، گوشت خوک و آنچه که برای بت‌ها ذبح می‌گردد که از جمله محرمات می‌باشند). آری، تمامی این موارد در قرآن تشریع شده است چنان که در مورد واجبات می‌فرماید:

﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ[البقرة: ٤٣]

«و نماز بخوانید و زکات بپردازید».

﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ[البقرة: ١٨٣]

«روزه ماه رمضان بر شما واجب گردیده است».

﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ[آل عمران: ٩٧]

«و حج بیت الله بر مردم واجب گردیده است».

و نیز این آیات از کلام پروردگار در مورد محرمات است.

﴿وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ ٱلرِّبَوٰٓاْ[البقرة: ٢٧٨]

«آنچه از مطالبات ربا باقی مانده است را فروگذارید».

﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَيۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ[البقرة: ٢٧٥]

«و الله تعالی بیع را حلال و ربا را حرام گردانیده است».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٩٠[المائدة: ٩٠]

«ای مومنان شرابخواری و قماربازی و بت‌هایی که در کنار آن قربانی می‌کنید و تیرها و اوراقی که برای بخت آزمایی به کار می‌برید پلید بوده و عمل شیطان می‌باشند پس از این کارهای پلید دوری کنید باشد که رستگار شوید».

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ كَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِيلٗا٣٢[الإسراء: ٣٢]

«و به زنا نزدیک نشوید که زنا گناه بسیار زشت و بدترین راه و شیوه است».

﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةَ وَٱلدَّمَ وَلَحۡمَ ٱلۡخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ بِهِۦ لِغَيۡرِ ٱللَّهِۖ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَيۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ١٧٣[البقرة: ١٧٣]

«گوشت مردار و خون و گوشت خوک و آنچه که در ذبح آن نام غیر الله تعالی برده شود بر شما حرام است. ولی آن کس که مجبور شود در صورتی که تمایل به خوردن این موارد نداشته باشد و متجاوز از حدود نگردد گناهی بر او نیست. بی‌گمان خداوند بخشنده مهربان است».

و نیز دیگر اصول واجبات و محرمات در دین...

در حقیقت خالق یکتا کتاب خویش را نازل کرد تا اولین مرجع تشریع امور باشد و در این رابطه می‌فرماید:

﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖۚ[الأنعام: ٣٨]

«در کتاب کائنات هیچ چیز را فروگذار نکرده‌ایم».

بنابراین هیچ اصلی از اصول تشریع و کلیات احکام فروگذار نشده است و هیچ حکمی از شریعت نیست که مربوط به اصول اساسی دین باشد مگر اینکه حکم تشریعی آن در قرآن موجود است. بنابراین شایسته نیست بر این باور باشیم که برخی از اصول تشریعی دینی در قرآن ذکر نشده است تا سنت وظیفه تشریع آن را عهده‌دار شود. این مطلب در تضاد با مقصود شارع و اصول تشریع اسلامی و قواعد کلی استقرایی است. در این گونه موارد سنت در مقام بیان مراتب و کیفیت تطبیقی است همچون این کلام از مجموعه سخنان پیامبر که می‌فرماید: چنان که نماز گزاردن من را می‌بینید نماز بگذارید[٦٩] و نیز حدیث نماز شبانگاه که می‌فرماید: (سوگند به کسی که تو را به حق فرستاد چیزی بهتر از این حق نیست پس آن را به من آموزش ده. پیامبر فرمود: هرگاه به نماز برخواستی تکبیر بگو و سپس آنقدر که در توانت بود قرآن بخوان و سپس به رکوع برو... تا پایان حدیث[٧٠] و بیان میزان زکات و حد نصاب آن و تعیین کیفیت روزه که همه این موارد به وسیله سنت توضیح داده شده است و نیز این بخش از کلام پیامبر در حجة الوداع (ای مردم آداب عبادات خود را از من بگیرید).[٧١] مواردی از این دست فراوان هستند و هدف، بیان راه و روش سنت در تعامل با اصول تشریع و کلیات آن با توضیحات کافی بود و به این ترتیب سنت جایگاهی در تشریع احکام ندارد جز اینکه فروع و جزئیات آن را بیان می‌کند و حکمی از احکام کلی تشریع وجود ندارد مگر اینکه اصل ابتدایی آن در کتاب الله تعالی دیده می‌شود و احدایث وارده در باب وجوب نماز و زکات و روزه و حج همه از جمله احادیثی هستندکه بر این مسائل تأکید دارند و در جایگاه آغاز تشریع نیستند و آنچه که در سنت در زمینه امور مربوط به واجبات و محرمات وارد شده است بر جزئیات این مسائل تأکید دارد مانند احادیث مربوط به نهی از خوردن تمامی حیوانات درنده دارای دندان نیش و تمامی پرندگان دارای پنجه و سم و...

به این ترتیب اصل در تأصیل احکام شریعت منوط به این است که نصی از قرآن در این باره موجود باشد و قرآن در مقام اول تشریع و سنت در جایگاه دوم قرار می‌گیرد و هر کس در این قاعده اصولی بزرگ به خطا رود بخش بزرگی از فقه دین را از دست داده است.[٧٢]

احکام مربوط به پوشش زنان در قرآن نیز از جمله این امور است و پروردگار در دو سوره از قرآن کریم این حکم را بیان کرده است:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا٥٩[الأحزاب: ٥٩]

«ای پیامبر به همسران و دختران و زنان مومن بگو که رادی خویش را بر خود جمع و جور کرده تا اینکه بازشناخته شوند و در نتیجه مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خداوند آمرزنده و مهربان است».

﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ٣٠ وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّۖ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّٰبِعِينَ غَيۡرِ أُوْلِي ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ وَلَا يَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِيُعۡلَمَ مَا يُخۡفِينَ مِن زِينَتِهِنَّۚ وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٣١[النور: ٣٠-٣١]

«و زنان مؤمن را بگو تا چشم‌ها را بپوشند و فروج و اندام‌شان را محفوظ دارند و زینت و آرایش خود جز آنچه ظاهر می‌شود آشکار نسازند، و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود یا پدران یا پدران شوهر یا پسران خود یا پسران شوهر یا برادران خود یا پسران برادران و پسران خواهران خود یا زنان خود (یعنی زنان مسلمه) یا کنیزان ملکی خویش یا مردان اتباع خانواده که رغبت به زنان ندارند یا اطفالی که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند (و از غیر این اشخاص مذکور احتجاب و احتراز کنند) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود و ای اهل ایمان، همه به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار شوید».

این خطاب قرآنی مهم در جهت اشاره به سیمای ظاهری بیان شده است که ضوابطی والا برای پیشبرد زن به سوی وظیفه‌ی حقیقی انسانی او دربردارد و برای این سیما نشانه‌های ویژه قرار داده است به اعتبار اینکه این نشانه‌ها اسباب مهم ازمفهوم حقیقی زندگی انسان هستند و بیش‌ترین تأثیر را در به ارث گذاشتن ارزش‌ها و مقدم داشتن و یا اهمیت دادن به آن دارند. آیات سوره احزاب همه زنان مومن را به پوشیدن جلباب ملزم می‌کند. مقصود از جلباب نیز پوششی است که زنان با آن از منزل خارج می‌شوند و تمامی بدن را می‌پوشاند. این پوشش می‌تواند ازار، رداء و یا چادر باشد. در کتاب (النهایة في غریب الحدیث) و نیز اثر ابن اثیر آمده است که (جلباب به معنی ازار و رداء بوده و به قولی به معنای چادر است و نیز گفته می‌شود که مانند مقنعه‌ای است که زن سر و پشت وسینه خود را بدان می‌پوشاند و جمع آن جلابیب است)[٧٣] و به همین دلیل اصفهانی در مفردات خود می‌نویسد: (جلابیب به معنای پیراهن و روسری است و مفرد آن جلباب می‌باشد).[٧٤] در لسان العرب آمده است: (و جلباب به معنای پیراهن و یا لباسی بلندتر از روسری است بدون رداء که زن به واسطه‌ی آن سر و سینه خود را می‌پوشاند و نیز گفته می‌شود نوعی لباس فراخ بدون چادر است که زن آن را می‌پوشد و یا لباسی است که زن بر روی دیگر لباس‌ها می‌پوشد. در حدیث أم عطیه آمده است که (می‌بایست دوست وی نیز بتواند با جلباب او خود را بپوشاند و نیزگفته می‌شود که جلباب پارچه بزرگی است که زن با آن خود را می‌پوشاند. مفرد آن جلباب و جمع آن جلابیب بوده و زن خود را با آن پوشش می‌دهد).[٧٥] در قاموس آمده است: (الجلباب پیراهن و لباسی فراخ است بدون چادر و یا پوششی است که بر روی لباس خود می‌پوشند مثل چادر).[٧٦]

بر مبنای این متون جلباب لباسی فراخ است که تمامی جسم زن را می‌پوشاند و بر تمامی بدن او احاطه دارد. جلباب در ایام پیامبر به معنای رداء یا چادر و یا ازاری بوده است که زن با آن خود را پوشانده و بیش‌ترین شباهت را دارد به آنچه که زنان، امروزه آن را در بخش‌های مغرب با مرکزیت سجلماسه در مغرب أقصی می‌پوشند. این همان معنای جلباب است که حدیثی از پیامبر نیز بر این مطلب صحه می‌گذارد (زنی از ایشان در مورد خروج برای نماز عید پرسید: مشکلی هست اگر یکی از ما چادر نداشته باشد و برای نماز عید از خانه خارج نشود؟ ایشان پاسخ داد: با چادر دوست خود، خود را بپوشاند)![٧٧] و این امر ممکن نیست مگر اینکه جلباب برای دو زن کافی باشد و نیز ممکن نیست مگر اینکه به صورت ازار و یا ردایی باشد که برای پوشاندن دو نفر کافی باشد و نیز این معنی برگرفته می‌شود که لباسی غیر از لباسی باشد که زنان آن را در منزل می‌پوشند. اما تمامی لباس‌هایی که همه بدن را پوشش می‌دهد همچون انواع پیراهن‌های گشاد یا جلباب‌های مغربی به همین مفهوم خواهند بود.

[٦٩]- بخاری این حدیث را روایت کرده است.

[٧٠]- متفق علیه.

[٧١]- مسلم و بیهقی این حدیث را روایت کرده‌اند و لفظ از بیهقی است.

[٧٢]- فصل دوم از کتاب ما تحت عنوان البیان الدعوی.

[٧٣]- کتاب النهایه في غریب الحدیث و الاثر ابن اثیر، جلد اول: حرف جیم، باب جیم و لام.

[٧٤]- مفردات: (ماده: جلب).

[٧٥]- اللسان: (ماده: جلب).

[٧٦]- قاموس: (ماده: جلب).

[٧٧]- آنچه که شیخین و غیر آن دو از حفصه بنت سیرین روایت کرده‌اند به این صورت است که زنی از پیامبر پرسید: مشکلی هست اگر یکی از ما چادر نداشته باشد و برای نماز عید از خانه خارج نشود؟ ایشان فرمود: با چادر دوست خود، خود را بپوشاند تا شاهد بر خیر و دعای مسلمین باشد! حفصه می‌گوید: زمانی که ام عطیه  ل پیش آمد از او پرسید (یا چنین روایت می‌کند که: از ما پرسید) و اسمی از پیامبر نمی‌آورد مگر اینکه می‌گفت: سوگند به پدرم! ما گفتیم: آیا شنیدی که پیامبر چنین و چنان بفرمایند: پاسخ داد: بله سوگند به پدرم! ایشان فرمود: تا آزادشدگان دارای چادر و نیز زنانی که در حیض هستند از خانه خارج شوند! و آن کس که در حیض است از جایگاه نماز دوری کند به او گفتم: حائض نیز؟ و او پاسخ داد: آیا او نیز در عرفه و این و آن حضور ندارد). متفق علیه.