پیشگفتار
بسم الله الرحمن الرحیم
بین النهرین منطقهای در آسیای غربی است که میان دو رود دجله و فرات و در امتداد آندو قرار گرفته و پس از اسکندر مقدونی Alexander برای نخستین بار از سوی مورّخان یونانی، به نام مزوپوتامیا Mesopoamia به معنای «میان دو رود» خوانده شده است. این ناحیه در روزگار کهن، مرکز حکمرانی دو دولت آشور و بابل به شمار میرفت که از تمدّن مشترکی برخوردار بودند و هر دو دولت به دست هخامنشیان منقرض شدند. دولت هخامنشی نیز پس از چندی جای خود را به دولت سلجوقی داد و سپس نوبت اشکانیان و ساسانیان فرا رسید که به ترتیب در آن سرزمین حکم راندند. حکومت ساسانی نیز به دست مسلمانان عرب برافتاد و بین النهرین که در حوزۀ فرمانروایی و نفوذ ایران بود به سرزمینهای خلافت اسلامی پیوست. در این مرحله، بینالنهرین در مدّت کوتاهی از فرهنگ و تمدّن شکوهمندی برخوردار شد که در درجۀ نخست، زادۀ اسلام و تعالیم ارزشمند آن بود. نمایش دورنمایی از این فرهنگ وتمدّن درخشنده میتواند برای نسلهای جدید ما سودمند و افتخارآمیز باشد و آنانرا نسبت به آئین فرخنده و تمدّن ساز اسلام از اعتماد بیشتری برخوردار کند و حقیقت این پیام آسمانی را برایشان آشکار سازد که: سخن حق، همچون درخت سالم و ریشهداری در دنیا (و آخرت) ثمر میدهد چنانکه فرمود:
﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا كَلِمَةٗ طَيِّبَةٗ كَشَجَرَةٖ طَيِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِي ٱلسَّمَآءِ ٢٤ تُؤۡتِيٓ أُكُلَهَا كُلَّ حِينِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ ٢٥﴾[ابراهیم: ۲۵] .
«آیا ندیدی که خدا چگونه مثلی زد؟ سخن پاکیزه را به درختی پاک (و سالم) همانند کرد که ریشۀ آن استوار است و شاخهاش در آسمان رفته، میوۀ خود را به فرمان خدایش در هر زمان میآورد و خدا مثلها برای مردم میزند که (حقایق را) بیادآرند».
علاوه بر این، سرچشمۀ بسیاری از اندیشههای مسلمانان - اعم از آراء ادبی و کلامی و فقهی و فلسفی و جز اینها - را میتوان در دوران شکوهمند بینالنهرین نشان داد و از اینراه مکتبهای کنونی ایشان را ریشهیابی کرد. بنابراین بررسی دوران مزبور که از فتح بینالنهرین آغاز میشود و به پایان خلافت عباسیان میانجامد، هر چند به ایجاز و به قصد گزینش برخی از رویدادها صورت پذیرد، کاری مفید و در خور اهتمام به شمار میآید. دوران یاد شده را به لحاظ تحولات تاریخی و اجتماعی، میتوان به سه بخش تقسیم کرد. در بخش نخست لازمست از رویدادهای بینالنهرین در روزگار خلفای راشدین سخن گفت. این دوره هر چند نسبت به ادوار دیگر از حیث زمان کوتاهتر و از جهت رویدادها، کم حادثهتر است ولی بدلیل آنکه زیربنای بخشهای واپسین شمرده میشود اعتبار و اهمیّت ویژهای دارد. در بخش دوم از رخدادهای بینالنهرین در روزگار امویا[۱] باید سخن بمیان آورد تا روشن شود که بر رویدادهای گذشته چه آثاری (اعم از فرهنگی و اجتماعی) مترتّب شده و چه نهضتها و مکاتب فکری در پی عصر نخستین، پدید آمده است و بطور کلی چه فاجعههای تلخ یا حوادث شیرین و افتخارآمیزی در این روزگار، به ظهور رسید. در بخش سوم از نفوذ فرهنگهای گوناگون در جهان اسلام و آمیختگی آنها با فرهنگ وتمدن اسلامی و نقش اسلام در جلب این فرهنگها و پیامد ماجراهای مزبور باید سخن گوییم و به حوادث مهم تاریخی اشاره کنیم.
در رسالۀ حاضر، به بررسی دورۀ نخستین بسنده نمودهایم[۲] . و برای تدوین آن، به منابع دست اول رجوع کردهایم و در اکثر موارد، عبارات مآخذ را عیناً در پاورقی گنجاندهایم تا خوانندۀ ارجمند به متون اصلی نیز روبرو شود.
از خدای بزرگ و بیهمتا میخواهیم که ما را در أدای این خدمت کوچک، دستگیر و رهنما باشد بمنه و فضله العظیم.
مصطفی حسینی طباطبائی
۱۳۷۷ ﻫ. ش. / ۱۴۱۹ ﻫ. ق
[۱] واژه «اموی» در نسبت به بنیامیه، بصورت أموی (بفتح همزه) نیز خوانده شده و از میان نحویان و لغتشناسان عرب، أبوحیان اندلسی در شرح تسهیل، «اموی» بضم همزه را تقویت نموده و جوهری در صحاح، آن را به فتح همزه آورده است. [۲] و از میان خلفای راشدین، به حکومت علی بمناسبت آنکه حوادث فراوانی را در بینالنهرین (کوفه و بصره) بهمراه داشت و نیز بدلیل ویژگیهای برجستهاش، بیش از سایرین پرداختهایم.