بین النهرین در روزگار خلفای راشدین

بین‌النهرین در آستانۀ فتح اسلامی

بین‌النهرین در آستانۀ فتح اسلامی

دو رودخانۀ کهنسال و نامدار دجله و فرات، حدود بین‌النهرین را مشخص می‌کنند زیرا بین‌النهرین سرزمینی را گویند که در میان ایندو رود و در امتداد آنها، قرار گرفته است. دجله و فرات هر دو، از ارمنستان سرچشمه می‌گیرند. دجله در جنوب دریاچۀ «وان» و فرات در نزدیکی کوه «آرارات» حرکت می‌کند. ایندو رودخانه در حوالی بغداد به هم نزدیک می‌شوند به صورتی که حدود ۲۰ مایل از یکدیگر فاصله دارند. سپس فاصلۀ آنها را افزایش می‌یابد تا آنکه در ۶۰ مایلی شمال بصره به هم می‌پیوندند و «شطّ العرب»[۳] را تشکیل می‌دهند و سرانجام به خلیج فارس می‌ریزند.

بنابر مزربندیهای سیاسی امروز، بین‌النهرین از خاک عراق را در بر می‌گیرد و بخشهای از ترکیّه وسوریّه و ایران نیز در مسیر ایندو نهر واقع می‌شوند که به لحاظ وسعت و جعیّت از اهمیت کمتری برخوردارند.

در آستانۀ فتح بین‌النهرین به دست مسلمانان، این منطقه شامل بخشهایی چند بود، جغرافی دانان اسلامی از قدیم، بخش مهمی از بین‌النهرین را – که تمام قسمتهای حاصلخیز عراق را در بر می‌گرفت – سواد می‌نامیدند.

بنابر گزارش ابن خرداذبه در کتاب: «الـمسالك والـممـالك» شاهان ایرانی که نفوذ خود را بر سواد گسترده بودند، آنرا منطنقه‌ای مهم می‌شمردند و «دل ایرانشهر» می‌خواندند[۴] . سواد عراق را در روزگار کهن «بابل» می‌نامیدند که ذکر آن در قرآن کریم رفته است[۵] . سواد روی ‌همرفته دارای ۱۲ استان و ۷۲۰ شهرستان بود (هر استانی ۶۰ شهرستان داشت)[۶] . اهالی سواد اغلب، عرب بودند و آئین «بت‌پرستی» داشتند و گروهی از نَبَطی‌ها نیز در میان ایشان زندگی می‌کردند که از نسل سُریانی‌ها و کلدانی‌های قدیم به شمار می‌آمدند و به آئین «مسیحیت» گرویده بودند و بطور پراکنده در دهکده‌ها بسر می‌بردند[۷] .

بخش مهم دیگری از بین‌النهرین که آن نیز تحت نفوذ ساسانیان قرار داشت «حیره» و توابع آن بود. حیره در جنوب کوفه واقع شده و هوای ملایمی داشت و قصرهای خَوَرْنَقْ و سَدیر که در اشعار عرب از آنها بسیار سخن رفته است در آنجا بنا شده بود. پادشاهان ایران، دولت «مناذره» یا «لخم» را در جنگهای ایران و بیزانس (روم شرقی) از ایشان پشتیبانی می‌نمودند. با اینحال ملوک حیره غالباً مسیحی بودند و نخستین کس از ایشان که به آئین مسیح÷گروید، عمرو بن عدی سر سلسلۀ این دولت بود. تا آنکه آخرین پادشاه حیره، نعمان بن منذر (أبوقابوس) از سوی خسروپرویز در سال ۶۰۳ میلادی از امارت معزول شد و به زندان افتاد و در همانجا در گذشت و به قولی مقتول گشت. از آن پس، فرمانداران ایرانی که از سوی پادشاه ایران برگزیده می‌شدند بر حیره حکومت می‌کردند[۸] . اهالی حیره و توابع آن، به قاعدۀ: «الناس علی دین ملوکهم»[۹] . نیز اغلب مسیحی بودند و به شاخه‌ای از مسیحیّت که مذهب «نِسْطوری» باشد، گرایش داشتند. با اینهمه در میان ایشان آئین «زرتشتی» و مذهب «مانَوی» نیز نفوذ داشت که از ایرانیان گرفته شده بود همچنانکه مسیحیت را از رومیان اخذ کرده بودند.

از بخشهای دیگر بین‌النهرین، دشتی است در شمال غربی آن که فاصلۀ ۲۵۰ مایلی میان دجله و فرات را شامل می‌شود و عرب‌ها از روزگار قدیم آنرا «الجریره» نامیدند. شهرهای دیاربکر، نصیبین، سنجار، خابور، ماردین و موصل ... از توابع جزیره شمرده می‌شوند[۱۰] . در اینجا نهرهای متعددی بهم می‌پیوندند و رودخانۀ بزرگ بالیخ و خابور را تشکیل می‌دهند[۱۱] .

[۳] شطّ العرب را به پارسی «اروند رود» گویند. [۴] ابن خرداذبه، می‌نویسد: «إذا کانت ملوك الفرس تسمیه«دل ایرانشهر» أی قلب العراق». (الـمسالك والـممـالك، چاپ لیدن، ۱۹۶۷، ص ۵). [۵] ﴿وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ...[البقرة: ۱۰۲] . [۶] الـمسالك والـممـالك، ص ۵. [۷] به: «موسوعة العراق الحدیث» تألیف خالد عبد المنعم المعانی، چاپ بغداد، ص ۱۱۶ نگاه کنید. [۸] به: «فجر الإسلام»، اثر احمد امین مصری، چاپ قاهره، ص۱۷ بنگرید. [۹] توده مردم بر آئین حکمرانان خویشند. [۱۰] از شهرهای مذکور، دیاربکر (آمِد) و کار دین، امروز در خاک ترکیّه واقع شده و نصیبین جزء خاک سوریه است. [۱۱] به کتاب «بین‌النهرین» نوشته ژورژ رو، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ص ۲۳ نگاه کنید.