فتوحات مسلمین در بینالنهرین
فتح سواد در دوران خلافت ابوبکر رخ داد که مقارن با سال دوازدهم بود. ماجرای این فتح از آنجا آغاز میشود که پس از وفات پیامبر بزرگوار اسلامجگروهی از قبائل عرب که به نفاق، اظهار مسلمانی میکردند، آشکارا از اسلام روی برتافتند. اینان، قبائل گوناگونی بودند که در حجاز و عراق و یمن و دیگر نواحی میزیستند و در پیرامون پیامبرجنمایانی دنیا طلب و ریاستخواه به نامهای: طلیحه و سجاح و مسیلمه و أسود عنسی گرد آمدند و جنگهای سختی را با مسلمانان آغاز کردند و شهر مدینه را که کانون اسلام و پایگاه مهاجران و انصار بود، به خطر افکندند و بقول جرجیزیدان: «کار مرتدان بالا گرفت تا بدانجا که برخی از ایشان به مدینه – پایتخت مسلمانان – یورش و هجوم بردند و نزدیک بود که آنجا را بگیرند و اگر ابوبکر بخوبی از مدینه دفاع نمیکرد آنرا به تصرف درآورده بودند»[۱۲] .
ولی حمایت خداوند و همت مسلمانان، سرانجام فتنۀ مزبور را خاموش کرد و پیامبرنمایان دروغگو به هلاکت رسیدند و برخی از ایشان (طلحه و سجاح) به اسلام بازگشتند. از میان نزدیکان و یاران پیامبر خداجکه در این ماجری از جهد بلیغ کوتاهی نورزیدند، امام علی÷و زبیر و طلحه و عبدالله بن مسعود را بویژه باید نام برد که به گزارش ابوجعفر طبری: «ابوبکر پس از اینکه هئیت اعزامی (فتنهگران) را بیرون راند، علی و زبیر و طلحه و عبدالله بن مسعود را بر راههای کوهستانی مدینه گمارد (تا از نفوذ دشمن به درون شهر جلوگیری کنند[۱۳] )». همچنین از میان سرداران سپاه اسلام باید خالد بن ولید و پس از وی، مثنّی بن حارثه را یاد کرد که در سرکوبی مرتّدان و شورشگران و فتوحات اوّلیّه، نقش چشمگیری داشتند. خالد پس از آنکه پیامبرنمایان دروغین را منهزم ساخت از سوی خلیفه فرمان یافت تا قبائلی را که مرتدان و پیامبرنماها حمایت میکردند برسر جای خود بنشاند. این قبائل در سواد عراق و حیره پراکنده بودند و در میان ایشان برخی از طوئف مسیحی نیز دیده میشدند. خالد به آهنگ گوشمال دادن به این فتنهانگیزان و آرام ساختن آنها، به سوی سواد حرکت کرد و با بعضی از قبائل مزبور مصالحه نمود و با گروه دیگری که حامیان اهل رَدَّه بودند به نبرد برخاست. به شجاعت او و با جدّیّت مثنی ابن حارثه، سرانجام «سواد» و «حیره» به تصرف سپاه اسلام درآمد چنانکه دفاع دولت ساسانی از قبائل آشوبگر، عاقبت سپاه اسلام را با دولت مزبور روبرو کرد و نبردهای ذات السلاسل و ثنی و ولجه و بادقلی را در بینالنهرین با ایرانیان پیش آورد و کار نبرد گسترش یافت و سرانجام به سرنگونی دولت ساسانی و فتح ایران پیوست[۱۴] .
بنابر همین ملاحظه میتوان گفت که مسلمین در این پیکارها، آغازگر آشوب و جنگ نبودند و فتنه انگیزی از دشمنان ایشان مایه گرفت و به شکست دشمن و از دست دادن حکمیت وی در بین النهرین انجامید.
ماجرای فتح «أبله» و «حیره» و «أنبار» و «عین التمر» و «دومه الجندل» و دیگر نواحی بین النهرین را در تاریخ طبری و فتوح بلاذری و کامل ابن أثیر و دیگر کتب تاریخی میتوان خواند و از جزئیات این رویدادها باخبر شد[۱۵] . آنچه در اینجا شایسته است یاد کنیم آنستکه رفتار مسلمانان با ساکنان این سرزمینها به شکلی بود که توانستند انظار و افکار آنان را به سوی اسلام جلب کنند و تمدّن باشکوهی را در مناطق مزبور بنیانگذارند. در اینباره جا دارد توضیحی بیاوریم و به اشاره و اجمال، بسنده نکنیم.
[۱۲] «استفحل الـمرتدون حتی حمل بعضهم علی الـمدینه نفسها وهي عاصمة الـمسلمین فهاجوها وکادو یأخذوها لو لم یدافعهم أبوبکر دفاعاً جمیلاً». (تاریخ التمدن الاسلامی، چاپ قاهره، ج ۱، ص ۶۸). [۱۳] طبری در تاریخ خود نوشته است: «وجعل أبوبکر بعد ما أخرج الوفد، علی أنقاب الـمدینه نفراً، علیاً والزبیر وطلحه وعبدالله بن مسعود». (تاریخ الأمم والـملوك، ج ۳، چاپ بیروت، ص ۲۴۵). این موضوع را در تاریخ ابن اثیر (الکامل في تاریخ، ج ۲، چاپ بیروت، ص۳۴۴) نیز میتوانید ببینید. [۱۴] برخی از محقّقان معاصر، درستی این تعلیل را به خوبی دریافتهاند چنانکه دکتر زرین کوب در این باره مینویسد: «سبب آمدن خالد به عراق چنانکه از تأمل در قرائن برمیآید تنبیه اعراب عراق و همپیمانان اهل رده (مرتدان بوده است لیکن ناچارمنتهی به تصادم با لشکریان ایران شده و جنگها و فتحهای اسلام از آن میان پدید آمده است». (تاریخ ایران بعد از اسلام، اثر دکتر زرین کوب، چاپ تهران، ص۲۹۵). [۱۵] به: تاریخ الأمم والـملوك (تاریخ طبری)، ۳، چاپ بیروت، ص ۳۴۳، به بعد. و نیز به: فتوح البلدان، چاپ بیروت، ص۲۴۲ به بعد. و همچنین به: الکامل في التاریخ (کامل ابن اثیر)، ج ۲، چاپ بیروت، ص۳۸۴ به بعد نگاه کنید.