انتشار قرآن کریم در بینالنهرین
پس از آنکه روزگار عمر سپری گشت، دوران خلافت عثمان بن عفّان (سال ۲۴ هجری قمری) فرا رسید. از عثمان نقل شده که روزی گفت: «عمر برای خشنودی خدا، خانواده و نزدیکانش را از ثروت محروم میکرد و من برای خشنودی خدا، به خانواده و نزدیکانم بذل و بخشش میکنم[۶۱] »! بهر حال از جمله کارهای ارزشمندی که در روزگار خلیفۀ سوم، صورت گرفت، نسخهبرداری از قرآن کریم و پراکنده ساختن آن در شهرهای مهم و پرجمعیت اسلامی بود. شرح این اقدام برجسته چنانکه از آثار تاریخی و روائی برمیآید چنان است که:
حذیفه بن یمان یکی از یاران رسول اکرمج، در ماجرای فتح ارمنستان با سپاهیان شام همرزم بود و همچنین در مصالحۀ آذربایجان[۶۲] ، باتفاق سپاه عراق شرکت داشت. حذیفه در این سفرها میشنید که شامیان و عراقیان گاهی بر سر خواندن آیهای از قرآن به اختلاف میافتند و هر کدام قرائت خود را صحیح میدانند و دیگری را تخطئه میکنند. این امر بر حذیفه که مردی پر ایمان و غیور بود گران آمد و از بیم که مبادا مسلمانان در کار قرآن همچون یهود و نصاری راه اختلاف بپویند، از یاران خود جدا شد و به مدینه نزد عثمان آمد و گفت: «ای امیرمؤمنان، پیش از آنکه این امت در کتاب خدا همچون یهود و نصاری اختلاف کنند، آنانرا دریاب»! عثمان از این سخن درشگفت شد و سبب آنرا پرسید، حذیفه ماجرای اختلاف قرائتها را برای وی بازگفت. عثمان از این حادثه بیم کرد و کس را به نزد حفصه همسر رسول خداجفرستاد و پیام داد تا مصحفی را که در زمان خلافت ابوبکر از آثار کاتبان وحی و به کمک حافظان قرآن، رونویسی کرده بودند به نزد وی فرستد تا روشنی چند از آن تهیه شود و نسخۀ اصلی را دوباره به حفصه بازگردانند. حفصه این پیشنهاد را پذیرفت[۶۳] . بزودی چند تن که یکی از آنها زید بن ثابت انصاری (کاتب وحی در زمان رسول اکرمج) از سوی عثمان مأموریت یافتتند تا از روی مصحف حفصه، نسخهنگاری کنند. این لجنه، بگفته ابن حجر در سال ۲۵ هجری قمری تشکیل شد و پس از مدتی، نسخ متعددی از تمام قرآن فراهم آمد[۶۴] .
أبوعمرو دانی در کتاب «المقنع» مینویسد: «بیشتر علماء بر آنند که عثمان چون مصحفها را نوشت، آنها را چهار نسخ کرد و هر یک را به ناحیهای از نواحی فرستاد. یکی را به کوفه و دیگری را به بصره و سومی را به شام ارسال داشت و یک مصحف را نیز نزد خود (در مدینه) نگاهداشت. و برخی گفتهاند که عثمان آنها را هفت نسخ کرد و به مکه و یمن و بحرین هم نسخی را فرستاد[۶۵] ».
کار عثمان با موافقت و همراهی گروهی از بزرگان صحابه از جمله علی÷روبرو شد. سجستانی به سند صحیح از سوید بن غفله آورده است که علی فرمود:
«ای مردم! در انتقاد از عثمان زیاده روی مکنید و دربارۀ کاری که وی نسبت به مصحفها انجام داد و نسخههای (مغلوط را) سوزانید، جز به نیکی یاد نکینید. سوگند بخدا که او دربارۀ مصحفها، اقدامی ننمود مگر در حضور جمعی از ما (یاران پیامبر) عثمان از ما پرسید: دربارۀ این (اختلاف) قرائت که پیش آمده شما چه میگویید؟ بمن رسیده که برخی از قاریان قرآن به دیگری میگوید: قرائت من، از قرائت تو برتر است. و این امر نزدیک است که به کفر بیانجامد! ما گفتیم: نظر خودت چیست؟ عثمان هیچگونه پراکندگی و اختلاف در میان نباشد. همه گفتیم: رأی بسیار خوبی است[۶۶] ».
همچنین، ابن اثیر در تاریخش آورده که:
«چون علی÷به کوفه وارد شد، مردی در برابر وی ایستاد و از عثمان بدگویی کرد که مردم را بر مصحف واحدی گرد آورده بود! علی÷بانگ بر او زد که: خاموش باش! او، اینکار را در حضور جمعی از ما (یاران رسول) انجام داد و اگر حکومتی که عثمان داشت در دست من بود، همان راهی را میرفتم که او رفت[۶۷] »!.
البته باید دانستکه مصاحف عثمانی، بدون نقطه و أعراب بود ولی این موضوع، مشکلی را در کار قرائت پیش نیاورد زیرا عثمان با هر مصحفی که به شهری فرستاد، قاری ماهری را نیز بدانجا روانه کرد تا مصحف مزبور را بر مردم بخواند. بنابر آنچه گزارش کردهاند: «عثمان دستور داد تا زید بن ثابت را با مصحف اهل مکه روانه ساخت و مغیره بن أبی شهاب را با مصحف اهل شام و ابوعبدالرحمن سلمی را با مصحف اهل کوفه و عامر بن عبد قیس را با مصحف اهل بصره، فرستاد[۶۸] ».
مردم حجاز و شام و بینالنهرین (کوفه و بصره) از این معلمان قرآنی، کتاب خدا را میآموختند و از روی مصحفها[۶۹] رونویسی میکردند تا آنکه شهرهای مسلمانان از مصاحف قرآنی پر شد و قرآن مجید بصورت مکتوب، در خانهها راه یافت و آفاق را از نور خود روشنی بخشید.
[۶۱] «إنی عمر کان یمنع أهله و أقرباه ابتغاء وجه الله، وإنی اعطی أهلی وأفربائی إبتغاء وجه الله ...» (تاریخ الأمم والـملوك، ج ۴، ص۲۲۶). [۶۲] آذربایجان نیز از طریق مصالحه فتح شد و کارش به جنگ نکشید و عهدنامهای که عتبة بن فرقد برای مردم آن دیار نوشت، در تاریخ طبری مضبوط است (به تاریخ الأمم والـملوك، ج ۴، ص ۱۵۵ نگاه کنید). [۶۳] به کتاب: فتح الباری بشرح صحیح البخاری، اثر ابن حجر عسقلانی، چاپ مصر، ج ۹، ص ۱۵ نگاه کنید. [۶۴] به کتاب: الاتقان، اثر سیوطی، چاپ بیروت، ج ۱، ص ۲۰۹ رجوع کنید. [۶۵] «أکثر العلماء علیأ عثمان بن عفان لـما کتب الـمصحف جعله أربع نسخ وبعث إلی کل ناحیة من النواحي بواحدة منهن، فوجه إلی الکوفة إحداهن وإلی البصرة أخری و إلی الشام الثالثة وأمسك عند نفسه واحدة. وقد قیل أنه جعله سبع نسخ ووجه من ذلك أیضاً نسخة إلی مکة ونسخة إلی الیمن ونسخة إلی البحرین» (الـمقنع، اثر ابو عمرو عثمان بن سعید دانی، چاپ لبنان، ص ۹). [۶۶] «یا أیها الناس لاتغلوا في عثمان ولا تقولوا له إلا خیراً في الـمصاحف وإحراق الـمصاحب، فوالله ما فعل الذي فعل في الـمصاحف إلا عن ملاء منا جمیعاً. قال: ما تقولون في هذه القرائة؟ فقد بلغني أن بعضهم یقول: إن قرائتی خیرمن قرائتك وهذا یکاد أن یکون کفرا! قلنا: ما تری؟ قال: نری أن یجمع الناس علی مصحف واحدة فلا تکون فرقه ولا یکون اختلاف. قلنا: نعم ما رأیت». (الـمصاحف، اثر ابن ابی داود سجستانی، چاپ مصر، ص ۲۲). [۶۷] «لـما قدم علي÷ الکوفة قام إلیه رجل فعاب عثمان بجمع الناس علی الـمصحف، فصاح به وقال أسکت فعن ملاء منا فعل ذلك، فلو ولیت منه ما ولی عثمان لسلکت سبیله». (الکامل، ج ۳، ص ۱۱۲). در کتاب المقنع، اثر ابو عمرودانی، ص ۸ نیز از قول علی÷آمده است: «لو ولیت لفعلت في الـمصاحف الذي فعل عثمان» یعنی: «اگر پیش از این، به حکومت رسیده بودم، دربارۀ مصحفها همان کاری را میکردم که عثمان انجام داد». [۶۸] «أن عثمان أمر زید بن ثابت أن یقرء بالـمدنی وبعث عبدالله بن السائب مع الـمکی والـمغیرة بن ابيشهاب مع الشامی وأبا عبدالرحمن السلمی مع الکوفی وعامر بن عبد قیس مع البصري». (به کتاب: دلیل الحیران علی مورد الضمآن، اثر ما رغنی، چاپ قاهره، ص ۱۸ رحوع فرمایید و مقایسه کنید با: القراآت القرآنیة، اثر دکتر عبدالهادی فضلی، چاپ بیروت، ص۲۲). [۶۹] این مصحفها، به «مصحف امام» شهرت داشتند و برخی از آنها تا چند قرن پس از روزگار عثمان باقیماندند. این کثیر دمشقی که در قرن هشتم هجری میزیسته در تاریخ خود مینویسد: «وفي هذه السنة (سنة خمس وأربعین) توفی زید بن ثابت الأنصاری أحد کتاب الوحی ... وهو الذي کتب هذا الـمصحف الإمام الذي بالشام عن أمر عثمان بن عفان وهو خط جید قوی جدا فیما رأیته» (البدایة والنهایة، جزء ۸، ص۳۲) یعنی: «در این سال (۴۵ هجری قمری) زیدبن ثابت انصاری که یکی از نویسندگان وحی بود وفایت یافت او مصحف امام را که اینک در شام است بدستور عثمان بن عفان نوشت. خط مصحف مزبور چنانکه من دیدم خطی نیکو و قوی است».