امام علی س و اهل شام
در فصلهای گذشته پارهای از مسایل مهم را پرتو سخنان علی س توضیح دادیم، و به این نتیجه رسیدیم که این بزرگوار خودش میدانست و بر این باور بود که معصوم نیست و نص روشنی که بیانگر خلافت او بعد از پیامبر ص باشد، وجود ندارد. و همچنین او هیچ یک از اصحاب و به خصوص خلفا را ناسزا و نفرین نمیکرد و بلکه برعکس سخنان نقل شده از او به صراحت بیان میدارد که او آنها را افرادی پاک میداند و کارهایشان را میستاید.
در این فصل به کلام او در مورد اهل شام میپردازیم. بعضی برای کافرشمردن اهل شام و کسانی که با علی س جنگیدهاند، به حدیثی استدلال میکنند که در آن آمده است: «ای علی! هرکس با تو صلح کند با من در صلح و آشتی است، و هر کس با تو بجنگد با من جنگیده است».
اینک بنگریم که علی س در مورد کسانی که علیه او شمشیر کشیدهاند، چه میگوید.
۱- علی س در بیان آنچه اتفاق افتاده، میفرماید: «وكان بدء أمرنا أنا التقينا بالقوم من أهل الشام، والظاهر أن ربنا واحد، ونبينا واحد، ودعوتنا في الإسلام واحدة، ولا نستزيدهم في الإِيمـان بالله والتصديق برسوله ولا يستزيدوننا، والأمر واحد، إلا ما اختلفنا فيه من دم عثمان، ونحن منه براء، فقلنا: تعالوا نداوي ما لا يدرك اليوم، بإطفاء النائرة وتسكين العامة، حتى يشتد الأمر ويستجمع، فنقوى على وضع الحق في مواضعه، فقالوا: بل نداويه بالمكابرة، فأبوا حتى جنحت الحرب وركدت، ووقدت نيرانها وحمشت.
فلمـا ضرستنا وإياهم، ووضعت مخالبها فينا وفيهم، أجابوا عند ذلك إلى الذي دعوناهم إِليه، فأجبناهم إلى ما دعوا، وسارعناهم إلى ما طلبوا، حتى استبانت عليهم الحجة، وانقطعت منهم المعذرة، فمن تم على ذلك منهم، فهو الذي أنقذه الله من الهلكة، ومن لجّ وتمادى، فهو الراكس الذي ران الله على قلبه، وصارت دائرة السوء على رأسه».
«آغاز کار ما چنین بود که با اهل شام درگیر شدیم در حالی که ظاهراً پروردگار ما یکی است و پیامبرمان یکی است، همه ما به اسلام دعوت میدهیم و در ایمانداشتن به خدا و تصدیق پیامبرش، نه بهره ما از آنان بیشتر است و نه آنها در این مورد از ما بهرۀ بیشتری دارند، همه چیز یکی است جز اینکه در مورد خون عثمان س ما با هم اختلاف نمودیم، اما در مورد خون عثمان بیگناه هستیم و به آنها گفتیم: بیایید با خاموش کردن آتش فتنه و آرامکردن مردم، آنچه را که امروز نمیتوان جبران کرد، مداوا کنیم تا همه متحد شویم و قدرت به دست بگیریم و آنگاه توان احقاق حق را داشته باشیم. آنها گفتند: ما آن را با زور مداوا میکنیم و نپذیرفتند، تا اینکه جنگ به پا شد و آتش آن فروزان گشت».
و وقتی جنگ، ما و آنها را در زیر چنگ و دندانش له کرد، پشیمان شدند و خواسته و نظر ما را پذیرفتند، ما هم خواستۀ آنان را قبول کردیم و شتابان آنچه را آنها خواسته بودند، پذیرفتیم. تا اینکه دلیل برایشان روشن شد و عذری برایشان باقی نماند، پس هر کس از آنها که این را پذیرفت خداوند او را از هلاکت نجات داد، و هر کس که لجاجت کرد و ادامه داد، بدبختی است که خداوند دلش را سیاه کرده است و مصیبت بر او سایه افکنده است» [۵۶].
الف- به سخنان علی س بنگرید که میفرماید: «پروردگار ما یکی است»، «دعوت ما به اسلام یکی است» و «در ایمانداشتن به خدا و تصدیق پیامبرش نه ما از آنان بهرۀ بیشتری نداریم و نه آنها در این مورد از ما بهره بیشتری دارند». آیا از این جمله به معنی فاسق یا گمراه شمردن و یا کافر دانستن اهل شام است؟.
ب- سپس بنگرید که میفرماید: «در مورد خون عثمان س اختلاف کردیم». پس اختلاف آنها در اصول دین نیست، و بلکه آنها در یک قضیه اجتهادی یا سیاسی با هم اختلاف کردند که هر یک در آن دیدگاه و نظری داشت. حتی بند آخر کلام امام س نمیگوید که امام آنان را کافر میشمرد، بلکه آنها به حقّی که با علی بود گردن ننهادند، به همین خاطر در هلاکت افتادند.
۲- امام در بیان صریح دیگری نیز از کافرشمردن اهل شام پرهیز میکند: «لا تقاتلوهم حتى يبدءوكم، فإنكم بحمد الله على حجة، وترككم إياهم حتى يبدءوكم حجة أخرى لكم عليهم، فإذا كانت الهزيمة بإذن الله، فلا تقتلوا مدبرًا، ولا تصيبوا معورًا، ولا تجهزوا على جريح، ولا تهيجوا النساء بأذى وإن شتمن أعراضكم، وسببن أمراءكم، فإنهن ضعيفات القوى والأنفس والعقول، إن كنّا لنؤمر بالكفّ عنهنّ وإنهنّ لـمشركات، وِإن كان الرجل ليتناول الـمرأة في الجاهلية بالفهر أو الهراوة، فيعيّر بها وعقبه من بعده».
«با آنها نجنگید مگر اینکه خودشان جنگ را آغاز کنند، شکر خدا شما بر حجت و دلیل هستید و وقتی با آنها نجنگید تا خودشان جنگ را آغاز کنند، این حجتی دیگر است. اگر به یاری خدا آنها شکست خوردند، کسی را که پا به فرار گذاشته است، به قتل نرسانید. کسی که آسیبی دیده به او آسیبی دیگر نرسانید و زخمیها را نکشید. زنان را اذیت نکنید، گرچه شما را ناسزا بگویند و به فرماندهانتان فحش بدهند، زیرا زنان در عقل و جسم ضعیف و ناتواناند و ما فرمان داده میشدیم که با زنان آن وقت که مشرک بودند، کاری نداشته باشیم و اگر در زمان جاهلیت مردی به زنی آسیبی میرساند این کار برای او ننگ و عاری بود» [۵٧].
علی س آنها را تنها به حق فرمان داد که زخمیها را نکشند. بنگرید که میگوید: «در آن زمان که این زنان مشرک بودند، به ما فرمان داده میشد که با آنها کاری نداشته باشیم...». این جمله دلالت میکند که علی س بین اهل شام و مشرکین فرق قائل بود.
۳- و بنگرید به آنچه در شرح نهجالبلاغه آمده است: «إنّي أكره لكم أن تكونوا سبّابين، ولكنكم لو وصفتم أعمالهم وذكرتم حالهم؛ كان أصوب في القول، وأبلغ في العذر، وقلتم مكان سبّكم إِياهم: اللهم احقن دماءنا ودماءهم، وأصلح ذات بيننا، واهدهم من ضلالتهم، حتى يعرف الحق من جهله، ويرعوي عن الغي والعدوان من لهج به».
«در روزهای جنگ صفین امام س وقتی گروهی از یارانش را دید که اهل شام را ناسزا میگویند، فرمود: «دوست ندارم که شما فحش بدهید و ناسزا بگویید، ولی اگر شما کارها و حالت آنها را بیان میکردید و به جای ناسزا گفتن به آنها، میگفتید: بارخدایا خونهای ما و خونهای آنان را حفظ کن و در میان ما آشتی برقرار کن، و آنان را هدایت ده تا کسی که حق را نشناخته آن را بداند، و کسی که در گمراهی و سرکشی فرو رفته از آن بیرون بیاید، بهتر بود» [۵۸].
آیا اینها -شیعیان- به آنچه علی س در مورد اهل شام فرموده، راضیاند و میتوانند ناسزا نگویند و نفرین نکنند؟، و زبانهایشان را از آلودهشدن به توهین اصحاب شحفظ نمایند؟.
۴- و باری دیگر گفت: «أوصيكم عباد الله بتقوى الله، فإنها خير ما تواصى به العباد، وخير عواقب الأمور عند الله، وقد فتح باب الحرب بينكم وبين أهل القبلة، ولا يحمل هذا العلم إلا أهل البصر والصبر، والعلم بمواقع الحق، فامضوا لـما تؤمرون به، وقفوا عند ما تنهون عنه، ولا تعجلوا في أمر حتى تتبينوا، فإن لنا مع كل أمر تنكرونه غيرًا».
«ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی توصیه میکنم. تقوا بهترین چیزی است که بندگان به آن توصیه میشوند و نزد خدا بهترین سرانجام را دارد. دروازه جنگ میان شما و اهل قبله گشوده شده است و فقط اهل بینش و صبر دارای علم و دانش هستند و حق را میدانند، پس آنچه را بدان فرمان مییابید، اجرا کنید و از آنچه نهی میشوید، دست نگاه دارید و در هیچ کاری شتاب نورزید تا آن که تحقیق کنید، زیرا در مورد هر کاری که به نظر شما نادرست است ما دیدگاه دیگری داریم» [۵٩].
الف- «دروازۀ جنگ بین ما و اهل قبله گشوده شده است» یعنی چه؟ آیا به معنی این نیست که ما همه مسلمانیم و با هم میجنگیم؟.
ب- «... دارای علم و دانش هستند». آیا تو دوست داری از کسانی باشی که مورد نظر امام بودهاند، و زبانت را کنترل و از بدگویی نگه داری؟.
۵- و در جای دیگر میفرماید: «ولكنّا إنمـا أصبحنا نقاتل إخواننا في الإسلام، على ما دخل فيه من الزيغ والاعوجاج، والشبهة والتأويل، فإذا طمعنا في خصلة يلمّ الله بها شعثنا، ونتدانى بها إلى البقية فيما بيننا، رغبنا فيها، وأمسكنا عمّا سواها».
«ولی ما داریم با برادران مسلمان خود در اسلام میجنگیم، با اینکه انحرافات و شبه و تأویل آنها را فرا گرفته باشد. اگر به چیزی امید داشته باشیم که خداوند ما را از طریق آن متحد نماید و با هم نزدیک گرداند، به آن روی میآوریم و از غیر از آن دست نگاه میداریم» [۶۰].
این تأکیدی بر سخنان قبلی امام است که فرمودند: با برادران مسلمان خود جنگیدهایم. شدت علاقه امام س به وحدت و یکپارچگی، تأمل برانگیز است: «اگر به چیزی امید داشته باشیم...». آیا بعد از سخن این امام بزرگ، کسی میتواند طعنهای به اصحاب بزند؟!.
[۵۶] ۱٧/۱۴۱ (۵۸). [۵٧] ۱۵/۱۰۴ (۱۴). [۵۸] ۱۱/۲۱ (۱٩٩). [۵٩] ٩/۳۳۰ (۱٧۴). [۶۰] ٧/۲٩۸ (۱۲۱).