حقایقی تازه از نهج البلاغه

الف- قرآن کريم از ديدگاه امام علی س

الف- قرآن کريم از ديدگاه امام علی س

۱- امام س در یکی از خطبه‌هایش می‌فرماید: «وإنَّ القرآن ظاهره أنيق، وباطنه عميق، لا تفنى عجائبه، ولا تنقضي غرائبه، ولا تكشف الظلمات إلاَّ به».«ظاهر قرآن دلکش و زیباست، باطن و درون آن عمیق و ژرف است، شگفتی‌های آن به پایان نمی‌رسد و تاریکی‌ها را جز با آن نمی‌توان زدود» [٧۶].

این توصیفی که ایشان از قرآن می‌نماید، نشانگر آن است که امام س کاملاً به قرآن ایمان دارد، به قرآنی غیر از این قرآن قائل نیست و قرآن همیشگی همین است که تغییر نمی‌یابد.

۲- و در نهج‌البلاغه آمده است:

ایشان قبل از وفات، چنین وصیت فرمود: «وصيتي لكم ألا تشركوا بالله شيئًا، ومحمّد ص؛ فلا تضيّعوا سنّته، أقيموا هذين العمودين، وأوقدوا هذين الـمصباحين، وخلاكم ذمّ!».

«وصیت من به شما این است که چیزی را با خدا شریک نکنید و سنت محمد ص را ضایع نکنید، این دو پایه مهم را برپا دارید، این دو چراغ را برافروزید و دوری‌کردن شما از این دو، بدبختی است!» [٧٧].

این آخرین سخن اوست که در آن، یاران و مؤمنان را به سه چیز وصیت می‌کند:

شرک‌‌نورزیدن به خدا، ضایع‌نکردن سنّت پیامبر ص، و کتاب و سنت را دو پایه و دو چراغ دین‌نامیدن. پس علی ادّعا نکرده که قرآن دیگری هم وجود دارد و از کسی نخواسته که به دوازده امام اقتدا نمایید و از آنها پیروی کند، بلکه او هدایت را فقط در این دو چراغ منحصر دانسته و در آستانه مرگ به این مهم اقرار نموده است و به مهم‌ترین چیزها توصیه ‌کرده و توصیه خود را در تمسک به این دو چراغ هدایت منحصر نموده است.

۳- و در جای دیگر فرموده است: «فالقرآن آمر زاجر، وصامت ناطق، حجة الله على خلقه، أخذ عليه ميثاقهم، وارتهن عليهم أنفسهم، أتمّ نوره، وأكرم به دينه، وقبض نبيه ص وقد فرغ إِلى الخلق من أحكام الهدى به».

«قرآن امرکننده و بازدارنده است، خاموش گویاست، حجت خدا بر خلق خداست و خدا از مردم بر آن عهد گرفته و بدان پای‌بند ساخته است. خداوند نورش را کامل نموده و با قرآن، دینش را اکرام کرده است و در حالی که همه احکام هدایت را در قرآن گرد آورد، پیامبرش را از به‌سوی خود بازگرداند» [٧۸].

در این سخن عظیم تأمل کنید: پیامبر ص بعد از آن که همه احکام اسلام در قرآن جمع‌آوری شده بود، وفات نمود پس قرآن قانون کاملی است و بعد از او کسی نمی‌تواند آیین و قانون وضع کند.

۴- امام علی س در بیانی دیگر قرآن را چنین توصیف می‌نماید: «فإن الله سبحانه لم يعظ أحدًا بمثل هذا القرآن، فإنه حبل الله المتين، وسببه الأمين، وفيه ربيع القلب، وينابيع العلم، وما للقلب جلاء غيره، مع أنه قد ذهب الـمتذكرون، وبقي الناسون أو الـمتناسون، فإذا رأيتم خيرًا فأعينوا عليه، وإذا رأيتم شرًا فاذهبوا عنه، فإن رسول الله ص كان يقول: يا ابن آدم! اعمل الخير ودع الشر، فإذا أنت جواد قاصد».

«خداوند هیچ کسی را با چیزی مثل این قرآن پند نداده است، قرآن ریسمان محکم خداست و بهار دل‌ها و سرچشمه دانش است، و جز آن هیچ چیزی قلب را روشن نمی‌کند. پندپذیران رفته‌اند و فراموشکاران مانده‌اند، پس هرگاه خیری دیدید مردم را در آن یاری کنید و اگر شرّی دیدید، از آن دور شوید. چون که پیامبر ص می‌گفت: ای فرزند آدم! نیکی کن و کار بد را رها کن، آنگاه می‌بینی که تو بخشنده و درستکار هستی» [٧٩].

و در این سخن او بیندیش که فرمود: «واعلموا أن هذا القرآن هو الناصح الذي لا يغش، والهادي الذي لا يضل، والـمحدّث الذي لا يكذب، وما جالس هذا القرآن أحد إلا قام عنه بزيادة أو نقصان، زيادة في هدى، أو نقصان من عمى.

واعلموا أنه ليس على أحد بعد القرآن من فاقة، ولا لأحد قبل القرآن من غنى، فاستشفوه من أدوائكم، واستعينوا به على لأوائكم، فإن فيه شفاءً من أكبر الداء، وهو الكفر والنفاق، والغي والضلال، فاسألوا الله به، وتوجهوا إليه بحبّه، ولا تسألوا به خلقه، إنه ما توجه العباد إلى الله تعالى بمثله.

واعلموا أنه شافع مشفّع، وقائل مصدّق، وأنه من شفع له القرآن يوم القيامة شفّع فيه، ومن محل به القرآن يوم القيامة صدّق عليه؛ فإنه ينادي مناد يوم القيامة: ألا إن كل حارث مبتلى في حرثه وعاقبة عمله، غير حرثة القرآن.

فكونوا من حرثته وأتباعه، واستدلوه على ربكم، واستنصحوه على أنفسكم، واتهموا عليه آرائكم، واستغشوا فيه أهواءكم».

«و بدان! که این قرآن اندرزگویی است که فریب نمی‌دهد. راهنمایی است که انسان را گمراه نمی‌کند. گوینده‌ای است که دروغ نمی‌گوید. هر کس با این قرآن همنشینی کند، در حالی بلند می‌شود که یا به او افزوده شده یا از او کاسته شده است: یا به هدایتش افزوده شده و یا از نابینایی‌اش کم شده است.

و بدانید هر کس که قرآن را داشته باشد، فقیر نیست و هر کس که قرآن را نداشته باشد، توانگر نیست. پس بیماری‌هایتان را با آن شفا بخشید و برای رفع بدبختی‌ها از آن کمک بگیرید، زیرا قرآن از بزرگترین بیماری که کفر و نفاق و گمراهی است، نجات می‌دهد و شفا می‌بخشد. پس با آن از خدا بخواهید و با دوستی آن به خدا روی آورید. و قرآن را وسیله‌ای برای خواستن از مردم قرار ندهید، و چیزی مانند قرآن وجود ندارد که بندگان با آن به خدا روی آورند.

و بدانید که قرآن شفاعت می‌کند و شفاعت آن پذیرفته می‌شود: هر کس که قرآن برایش شفاعت کند، شفاعتش پذیرفته می‌گردد، و هر کس که با مشغول‌شدن به قرآن بی‌کار مانده، قرآن روز قیامت او را تأیید می‌کند. زیرا در روز قیامت ندا دهنده‌ای ندا می‌دهد: هان! آگاه باشید که هر کس زراعت نموده و زمینی را کاشته است، در مورد زراعت و سرانجام کارش گرفتار خواهد شد به جز کاوشگران قرآن. پس از پیروان قرآن باشید و آن را به عنوان دلیلی به پروردگارتان ارائه دهید و با آن خودتان را نصیحت کنید، و دیدگاه‌های خود را به آن عرضه دارید» [۸۰].

آیا امکان دارد که این امام یا یکی از فرزندانش، کوچکترین سخنی دربارۀ تحریف قرآن و یا کم و اضافه‌شدن آن بگویند؟ آیا چنین چیزی معقول است؟ آیا وقت آن فرا نرسیده که به روایت‌هایی که دم از تحریف قرآن می‌زنند نگاهی دوباره بیندازیم و از تحریف و قائلان به آن اظهار بیزاری نماییم و به چشمه زلالی که علی و فرزندانش از آن استفاده می‌کردند، برگردیم؟.

۵- امام س در بیانی دیگر می‌فرماید: «ولكم علينا بكتاب الله تعالى وسنة رسوله ص والقيام بحقه، والنعش لسنته».«ما باید کتاب خدا و سنت پیامبرش را در میان شما زنده کنیم و حق آن را بجا آوریم» [۸۱].

و باز یارانش را توصیه نموده و می‌فرماید: «وعليكم بكتاب الله، فإنه الحبل المتين، والنور الـمبين، والشفاء النافع، والري الناقع، والعصمة للمتمسّك، والنجاة للمتعلّق، لا يعوجّ فيقام، ولا يزيغ فيستعتب، ولا يخلقه كثرة الرد، وولوج السمع، من قال به صدق، ومن عمل به سبق».

«به کتاب خدا تمسّک بجویید، زیرا آن ریسمان محکم الهی، نور آشکار، شفادهنده‌ای سودمند و نوشیدنی گواراست. هر کس بدان تمسک بجوید، مصون خواهد بود و هر کس بدان چنگ زند، نجات می‌یابد. کج نمی‌شود تا به راست‌گشتن نیاز داشته باشد. منحرف نمی‌شود تا به راه آورده شود. هر چند تکرار شود، کهنه نمی‌گردد. هر کس با زبان آن سخن بگوید، راست گفته، و هر کس بدان عمل کند، پیشی گرفته است» [۸۲].

بر شماست که همواره بدان پایبند باشید.

به راستی که این وصیتی گرانبهاست. پس آیا مخالفان، آن را می‌فهمند؟

۶- وقتی که خوارج به امام س اعتراض کردند که چرا به جای قرآن افراد را حکم قرار داده است، خطاب به آنها فرمودند: «إنّا لم نحكم الرجال، وإنما حكمنا القرآن، هذا القرآن إنما هو خط مسطور بين الدفتين، لا ينطق بلسان، ولا بدّ له من ترجمان، وإنما ينطق عنه الرجال، ولما دعانا القوم إلى أن نحكم بيننا القرآن، لم نكن الفريق المتولّي عن كتاب الله ـ، وقد قال الله تعالى عزّ من قائل:﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ[النساء: ۵٩]. فردّه إلى الله أن نحكم بكتابه، وردّه إلى الرسول أن نأخذ بسنته، فإذا حكم بالصدق في كتاب الله، فنحن أحـق الناس بـه، وإن حكم بسنة رسول الله ص فنحن أحق الناس وأولاهم بها».

«ما افراد را داور و حَکَم قرار ندادیم، بلکه قرآن را حَکَم و داور قرار دادیم، این قرآن در مصحف‌ها و اوراق نوشته شده است، سخن نمی‌گوید و باید کسی آن را بیان کند و افراد از آن سخن بگویند. وقتی آنها از ما خواستند تا قرآن را میان همدیگر داور قرار دهیم، نخواستیم آن گروهی باشیم که از کتاب خدا روی برمی‌گردانند، خداوند متعال نیز می‌فرماید: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ[النساء: ۵٩]. «و هرگاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا(با عرضه به قرآن) و پیامبر(با رجوع به سنّت نبوی) بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید)».

برگرداندن آن به خدا یعنی اینکه کتاب او را داور و حَکَم قرار دهیم و ما از همه مردم به آن سزاوارتریم و اگر به سنت پیامبر حُکم شود، ما از همه مردم به آن سزاوارتر و شایسته‌تریم هستیم» [۸۳].

در اینجا امر شده که همه مسایل فقط به کتاب و سنّت برگردانده شوند، نه اینکه افراد - هر کسی که باشند - حاکم قرار داده شوند؛ و فقط باید قرآن و سنّت را داور و حَکَم قرار داد و به آن مراجعه کرد، چون تنها منبع شریعت فقط قرآن و سنت می‌باشند. علی نفرمود که من حق تشریع و قانون‌گذاری دارم و آنچه من انجام داده‌ام دلیلی است که جایز نیست کسی از آن فراتر برود، بلکه علی هرکاری می‌کرد با استناد به قرآن و سنت آن را انجام می‌داد. سپس بنگرید که می‌فرماید: «ما به آن سزاوارتریم...» پس او س خودش را در جای پیامبر ص قرار نمی‌دهد و بلکه او مثل هر مسلمان دیگری می‌کوشد تا از پیامبر ص پیروی نماید.

٧- و می‌فرماید: «في القرآن نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم». «در قرآن خبر پیشینیان و کسانی که بعد از شما می‌آیند و حکم آنچه در میان شماست، ذکر شده است» [۸۴].

[٧۶] ۱/۲۸۸ (۱۸). [٧٧] ۱۵/۱۴۳ (۲۲۳). [٧۸] ۱۰/۱۱۵. [٧٩] ۱۰/۳۱. [۸۰] ۱۰/۱۸ (۱٧٧). [۸۱] ٩/۲۵٩/۱٧۰. [۸۲] ٩/۲۰۳ (۱۵۶). [۸۳] ۸/۱۰۳ (۱۲۵). [۸۴] ۱٩/۲۲۰ (۳۱٩).