کودکانی در محضر پیامبر صلی الله علیه وسلم - عبدالله بن عباس

مقدمه

مقدمه

(به قلم عبدالتواب یوسف برندۀ جایزه ملک فیصل در داستان‌نویسی)

تمام مؤمنانی که در محضر رسول خدا جبوده‌اند، اعم از مرد و زن و کودک، جزو یاران ایشان محسوب می‌شوند و نزد مسلمانان از جایگاه و منزلت والایی برخوردارند. چند سال پیش مجموعه‌ داستا‌ن‌هایی با نام «مردانی در محضر پیامبر ج» به رشته تحریر درآمد. شایسته بود کسانی هم در مورد «کودکانی در محضر پیامبر جمجموعه داستان‌هایی را بنویسند تا کودکان و نوجوانان قهرمان و شجاع زمان پیامبر جرا به ما معرفی کند. البته نه فقط دوران کودکیشان؛ بلکه ما را از وقایع بعد از کودکی آنها هم باخبر کند. همچنین برای ما از این که چگونه پیامبر گرامی جرا سرمشق و الگو، و راه و روش اسلامی را برنامۀ زندگیشان قرار داده و در نتیجۀ این‌ها به چه پیروزی‌ها و رستگاری‌هایی دست پیدا کردند، سخن بگوید.

وقتی که زنده به گور کردن دختران را به یاد می‌آوریم، می‌بینیم که زندگی کودکان و به ویژه دختران قبل از اسلام، یعنی در دوران جاهلیت مورد ظلم و ستم قرار می‌گرفت. نباشد فراموش کنیم که بزرگترها در آن زمان نسبت به بچه‌ها سهل‌انگاری می‌کردند و آنقدر نسبت به بچه‌ها بی‌توجه بودند که حتی در امور ضروری زندگی نیز از آنها مواظبت نمی‌کردند. تا این که معلم مهربان و دلسوز بچه‌ها یعنی حضرت محمد جمبعوث شد تا روش جدیدی را برای تربیت کودکان و چگونگی رفتار پسندیده با آنها را به مردم جاهل آن زمان یاد بدهد. به طوری که در این رابطه گفته‌های نورانی و پربرکت حضرت محمد جنور، رحمت و چراغ راهنمای کسانی است که بخواهند کودکان خود را بر اساس درست و اصولی تربیت نمایند.

مثلاً فرموده است:

«تمام مردم نزد خداوند به منزلۀ یک خانواده می‌باشند، محبوب‌ترین آنها نزد خداوند، مفیدترین و سودمندترینشان برای خانوادۀ او می‌باشد» [۱].

«خداوند در مورد فرزندانتان شما را به نیکوکاری و رفتار خوب توصیه می‌نماید» [۲].

«در بخشش و هدایا میان فرزندانتان مساوات و برابری را رعایت کنید» [۳].

«از خدا بترسید و در مورد رفتار با فرزندانتان عدالت و برابری پیشه کنید» [۴].

این سخنان زیبا ماهیت ارتباط و دوستی میان رسول گرامی جو بچه‌های مسلمان را مشخص می‌کند. پیامبر جاجازه می‌داد که کودکان در محضر مبارکش حضور پیدا کنند. خود ایشان هم با مهربانی و شفقت با آنها رفتار می‌نمود به طوری که در کنار بچه‌ها می‌ایستاد و هرگاه با آنها برخورد می‌نمود به آنها سلام می‌کرد به همین خاطر بچه‌ها هم او را خیلی دوست داشتند.

تاریخ هم هرگز لحظۀ وارد شدن پیامبر جبه شهر مدینه را فراموش نمی‌کند که همین کودکان با صدای بلند سرود «طلع البدر علینا» [۵]را برای استقبال پیامبر جخواندند.

چیزی نگذشت که همین کودکان، بهترین سربازان و مجاهدان راه حق شدند و در رفتن به میدان جهاد و جنگ با کافران و مشرکان، با هم مسابقه می‌دادند. مثلاً هنگام آماده شدن برای نبرد «بدر» شب و روز نمی‌شناختند و کاملاً شیفتۀ جهاد بودند همچنین هنگامی که کودکان از بیعت پدرانشان با رسول گرامی جدر کنار درختی در حدیبیه مطلع شدند، سعی نمودند به هر صورتی که شده به خانۀ پیامبر جبروند و با او بیعت نمایند. پیامبر جهم با آنان بیعت کرد.! لذا، در محضر پیامبر گرامی جکودکانی بودند که در حقیقت شاگردان مدرسۀ اسلامی عظیمی هستند که رسول خدا جآنها را تربیت نموده و خود او بهترین الگو و سرمشق آنها بوده است.

ناگفته نماند که پیامبر جبه پدر و مادر آنها هم یاد داد که چگونه فرزندانشان را تربیت نمایند به این خاطر همین کودکان مردان راستین و قهرمانان جاودانه شدند که هرگز نام و یادشان فراموش نمی‌شود.

خیلی سعادتمند و خوشبختم که این مجموعه‌ داستان‌ها نوشته شده و بیشتر خوشحال می‌شوم اگر زمانی بدانم که کودکانمان به خواندن چنین داستان‌هایی علاقمند هستند و از آن استقبال می‌‌کنند و این شخصیت‌ها را سرمشق و الگوی زندگی خود قرار می‌دهند و راه آنان را می‌پیمایند.

عبدالتواب یوسف

[۱] «الخلق کلّهم عیال الله وأحبهم إلى الله أنفعهم لعیاله»، به روایت ابن السنی، ۱/۵۵؛ نیز المشکاة، ۴٩٩۸. [۲]- «یوصیکم الله فی أولادکم»،حاکم، ۲/۳۰۳. [۳] «ساووا بین أولادکم في العطية»،تاریخ بغداد، ۱۱/۱۰۸، تاریخ ابن عساکر، ۶/۱۸۱. [۴] «اتّقوا الله واعدلو في أولادکم»، صحیح مسلم، ۱۳. [۵] اولین مصراع شعر زیبا و قشنگی است که مردم مدینه برای اسقبال از پیامبر جو همراه او یعنی حضرت ابوبکر صدیقس خواندند. معنی آن هم این که: ماه شب چهارده (بدر) بر ما طلوع کرد (و).