درگذشت ابن عباس
هنگامی که سن ابن عباس بالا رفت، و دید که شعلۀ اختلاف میان مسلمانان زبانه میکشد از آنها کنارهگیری نمود و در شهر طائف سکنی گزید تا بقیه حیات خود را در آن شهر مرتفع و خوش آب و هوا بگذارند.
باز در آنجا هم مردم و شاگردان و دوستان علم، از گوشه و کنار پیش او میآمدند. اوضاع به همین منوال میگذشت تا اینکه نابینا شد و در حدود هفتاد و چند سالگی روحش به ملکوت اعلی پیوست. مردم هم از مرگ او اندوهگین و غمناک شدند.
میمونبن مهران گفته است: در تشییع جنازۀ ابن عباس در طائف حضور داشتم هنگامی که تابوت او را گذاشتند تا نماز میت و جنازه بر وی خوانده شود، پرندهای سفید آمد و وارد کفنش شد دنبالش را گرفتند ولی آن را نیافتند.
بعد از اینکه او را در قبر نهادند و خاک بر رویش ریختند صدایی شنیده شده که میگفت:
﴿يَٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ ٢٧ ٱرۡجِعِيٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةٗ مَّرۡضِيَّةٗ ٢٨ فَٱدۡخُلِي فِي عِبَٰدِي ٢٩ وَٱدۡخُلِي جَنَّتِي ٣٠﴾[۲٧-۳۰].
«هان ای نفس مطمئنه! به سوی پروردگارت در حالی که تو از او خشنودی و از تو خشنود است، بازگرد. و در زمرۀ بندگان من درآی، و به بهشت من وارد شو».