تواضع و قدرشناسی
هرکسی که راه علم و دانش را بپیماید و آداب و روش آن را یاد گرفته و با اهل علم و دانشمندان نشست و برخاست داشته باشد باید از آنها قدردانی کند و در مقابل آنها تواضع نماید و به نزدیکی با آنها و شنیدن سخنانشان عادت کند.
ابن عباسببا وجود خویشاوندیی که با پیامبر جداشت و دارای بزرگواری و علم و دانش بود، نمونه و سرمشق خوبی برای کسانی است که بعد از او میآیند، تا ببینند چگونه از دانشمندان و صاحبان فکر قدردانی کرده و نهایت تواضع و فروتنی را در حضورشان داشته است.
عبدالله بیشتر اوقات، همراه زید بن ثابتسبود و از جایگاه علمی او کاملاً آگاهی داشت، به همین خاطر از او تجلیل و قدردانی مینمود و او را مورد احترام قرار میداد و همیشه خود را به او نزدیک میکرد تا از اندوختههای علمی و فضایل اخلاقی و معنوی او استفاده کند.
یک بار عبدالله پیش زیدبن ثابتسرفت. افسار اسب او را برایش نگاه داشت، زید هم او را از این کار منع نمود ولی عبدالله فرمود: به ما امر شده که با دانشمندان خود اینگونه رفتار نماییم (یعنی نسبت به آنها نهایت احترام و خدمتگزاری انجام شود).
زید گفت: دستانت را به من نشان بده، وقتی که عبدالله دستش را به او نشان داد زید دستهایش را گرفت و بوسید و فرمود: به ما هم امر شده است که با خویشاوندان و نزدیکان پیامبر اسلام جاینگونه رفتار نماییم.
هر وقت ابن عباس به خانه زید میرفت میگفت: باید به سوی علم و دانش رفت نه اینکه منتظر شد که او به سوی تو بیاید. منظورش این بود که چون زید عالم و دانشمند بزرگی بود میبایست به خدمت او رفت و از او علم آموخت نه اینکه منتظر شد او به سوی مردم برود و آنها را آموزش دهد.
ابن عباس معتقد بود زیدبن ثابت از دانشمندان بزرگ و دارای علم و دانش زیادی است میگفت: بیشتر یاران و شاگردان حضرت محمد جبر این باور بوده و هستند که زید دارای توانایی و قدرت علمی زیادی است.
زمانی که زید بن ثابت از دنیا رفت عبدالله بسیار اندوهگین و غمناک و دردمند شد و بر قبرش ایستاد و کارهای پسندیده و نیکوی او را برای دیگران برمیشمرد و گریه کرد. و فرمود: اگر کسی بخواهد که بداند چگونه علم و دانش را از انسان میگیرند، ببیند که اینطور علم از زمین گرفته میشود یعنی با مرگ علما و دانشمندان اسلامی.