علاقه به علم و دانش
رسول خدا جاز دنیا رفت و پیش خدا بازگشت. در حالی که هنوز علم و دانش ابن عباسبکامل نشده بود و میوۀ آن برای استفاده هر چه بیشتر هنوز نرسیده بود. عبدالله از مرگ رسول خدا جسخت در غم و اندوه فرورفت و در فراق پیامبر جگریههای آتشین سر میداد. اما اکنون پس از مرگ پیامبر جباید چه کار میکرد؟ او که علم و دانش را بسیار دوست داشت؛ دلباختۀ دانش آموختن و جمعآوری آن نزد رسول خدا جبود، آیا با رحلت پیامبر جدیگر دنبال کسب علم و دانش نرود یا این که آستینش را بالا بزند و راهش را ادامه دهد؟
ابن عباس راه دوم را انتخاب نمود زیرا مدت زیادی بود که به فضل علم و دانش و ارزش علما پی برده بود. اولین اقدام ابن عباس یاد گرفتن خواندن و نوشتن بود تا از این بتواند مطالبی را که از بزرگان صحابه میشنید، جمعآوری نماید.
خودش میگوید: وقتی که رسول خد ا جدارفانی را وداع گفت به یکی از مردان انصار [۲۴]گفتم: بیا با هم از این همه اصحاب رسول خدا جعلم و دانش فراگیریم.
آن مرد انصاری در جواب گفت:
عبدالله! به خدا خیلی جای تعجب و شگفتی است. فکر میکنی با وجود این همه اصحاب پیامبر ج، مردم به تو احتیاج دارند؟
عبدالله آن مرد را ترک کرد و خود به تنهایی تحقیق دربارۀ مسایل شرعی، با استفاده از پیروی از بزرگان صحابه را شروع نمود.
عبدالله میگوید: اگر مطلع میشدم که شخصی حدیثی یا روایتی را از رسول گرامی جشنیده است به در خانهاش میرفتم، اگر میدانستم که در حال استراحت است عبای خود را جلوی در خانهاش پهن میکردم و منتظر مینشستم در حالی که گرد و غبار بر سر و صورتم پاشیده میشد تا وقتی که آن شخص از منزلش خارج میشد و مرا میدید.
میگفت: ای پسر عموی رسول خدا ج، اینجا چه کار میکنی؟ چه میخواهی؟
میگفتم: حرفهایی را از رسول خدا جشنیدهای دوست داشتم آنها را از زبان خودت بشنوم.
میگفت: چرا کسی را دنبالم نفرستادهای تا خودم نزد شما بیایم؟
میگفتم: بهتر آن است که من نزد شما بیایم زیرا من به دنبال علم و دانش هستم. در حالی که آن شخص مرا نزد پیامبر جمیدید و میدانست که من از نزدیکان و خویشاوندان رسول خدا جهستم.
به این ترتیب، عبدالله در جمعآوری و کسب دانش و طلب آن هیچ تکبر و غروری نداشت. از هرکس که میدانست علمی یا دانشی دارد، چه بزرگ و چه کوچک، آزاد یا برده میآموخت و دیگر نمیپرسید که این فرد کوچک است یا بزرگ و یا ارباب است یا نوکر. مثلاً یک بار الواحی را در دست گرفته بود و میخواست حالات پیامبر جرا بنویسد، از ابورافع خدمتگزار رسول خدا جدر مورد گفتار و کردار پیامبر جدر محیط خانه پرس و جو میکرد و آنچه را از ابورافع میشنید بر روی آن لوحها یادداشت مینمود. همین دقت و تلاشهای ابن عباس برای کسب علم و دانش، ابن مسعودسرا چنان کرد که در مورد ابن عباس بگوید: «اگر عبدالله بن عباس در حیات پیامبر گرامی جهمسن و سال ما بود، هیچکس نمیتوانست به پای او برسد».
[۲۴] انصار : به دستهای یاران پیامبر جگفته میشود که در مدینه از پیامبر جو مهاجران استقبال و حمایت نمودند و آنها را در راه تبلیغ دین اسلام یاری دادند (و).