زهرالو صدیق اکبرسدر امر فدک
صاحب مجاج السالکین (کتاب معتبر اهل تشیع) مینویسد: انّ أبا بکر لَمَّا رأی فاطمه انقَبَضَت عنهُ وهَجَرَت ولَم تَتَکَلَّم بَعدَ ذالِكَ فِي أَمرِ فَدَك کَبُرَ ذالِكَ عندهُ فَارادَ اِستِرضَاهَا فَأتَاهَا فقال لها صدقتِ يا ابنهَ رسول الله فيمَا ادَّعيتِ ولکنِّى رأَيتُ رسول الله جيُقَسِّمُهَا فيعطى الفقراء والمساکين وابن السبيل بعد ان يوتي منها قوتکم ولصاعنين بها فقالت افعل کما کان ابي رسول الله ج يفعل فيها فقال فلك الله على ان افعل فيها ما کان يفعلُ ابوكِ فقالت والله لتفعلنَّ فقال والله لافعلنَّ ذَالِكَ فقالت اللهم اشهد فرضيت بذالك واخذت العهد عليه فکان أبو بکر يعطيهم قوتهم ويقسم الباقي فيعطى الفقراء والمساکين وابن السبيل.«هنگامی که ابوبکرسدید فاطمه از وی رنجیده و دیگر راجع به فدک صحبت نمیکند این موضوع بر وی دشوار آمد لذا تصمیم گرفت از او جلب رضایت کند و به همین منظور پیش وی رفت و گفت: ای دختر رسول خداجتو در ادعایت صادق هستی، لاکن رسول خدا جبعد از در نظر گرفتن مخارج شما و مخارج کارگران فدک ثمرات آن را فقط بین مستمندان و مسافران تقسیم میکرد. زهرالگفت: پس تو نیز آنچنان کن که پدرم میکرد (ابوبکرس) گفت: خداوند را گواه میگیرم که آنچنان کنم که پدر بزرگوارت میکرد. (حضرت زهرال) گفت: تو را بخدا که چنین میکنی؟ ابوبکرس) گفت: قسم به خدا که چنان کنم و گفت: بار الها تو گواه باش! زهرالبدان راضی گردید و وعده گرفت. از آن پس ابوبکرسنخست مخارج آنان را تأمین میکرد و الباقی را بین فقرا و مسافران تقسیم مینمود».