آیا حضرت زهرالشهید شده است؟
همچنان که ما مؤظف هستیم تا از شخصیتها، رهبران، ائمه سلف صالح خود از جمله ابوبکر صدیقس، عمر فاروقس، عثمان ذی النورینسدفاع کنیم وظیفه داریم که از شخصیت والا و رفیع امیر المؤمنین علی مرتضیسدفاع کنیم. زیرا عشق و علاقه داشتن نه تنها به علیس- که بعقیده ما خلیفه چهارم است و فضائل بیشماری درباره آنحضرت در کتب ما وارد شده و از خصوصیات اخلاقی و امتیازات خاصی نیز برخوردار است_ بلکه به تک تک اصحاب و یاران پیامبر ججزو اعتقادات ما است. اخیراً در جامعه اهل تشیع از رحلت و وفات حضرت زهرا (س) بعنوان شهادت یاد میشود و عمدتاً آن را نتیجه ضربات سخت حضرت عمرسمیدانند که بر او وارد ساخت. ما برای تردید این نظریه هیچ نیازی به ذکر روایات و تجزیه و تحلیل آنها نداریم چونکه این نظریه هیچگونه اساس تاریخی و مستند و صحیحی ندارد و در هیچ روایتی از روایات خود اهل تشیع کلمه شهادت برای رحلت حضرت بیبی زهرالوارد نشده است. میشود گفت که این یکی دیگر از ترفندها و توطئه های استعمارگران و دشمنان اسلام است. اساساً عنوان چنین موضوعی بر مبنای چه خواسته و ایدهای است؟! اگر غرض از مطرح ساختن رحلت زهرالبعنوان شهادت، زشت و کریه نشان دادن چهره خلیفه دوم عمر فاروقسدر نظر عموم امت است، این کار صد در صد بیثمر است و نتیجه معکوس دارد، زیرا این مثل این میماند که شخصی بر بالای شاخۀ درخت قرار گرفته و مشغول بریدن آن شاخه از بیخ و بن باشد! آیا مگر نه این است که پذیرش شهادت زهرالمقتضی زیر سؤال رفتن شخصیت عظیم امیر المؤمنین و شجاعت و مردانگی بینظیر وی خواهد شد؟! بنظر بنده شهید دانستن زهرالکه طبق عقیده اهل تشیع امروزی در اثر ضربهای بوده است که توسط عمرسبه آن بیبی وارد شده است بیحرمتی و جسارت بزرگی است به ساحت مقدس حضرت مرتضیس. یقیناً هر مؤمنی که با حضرت علیسمحبت دارد و آن را بعنوان یک رهبر بزرگ و الگوی دینی میشناسد قلبش از این عنوان (شهادت زهرال) بشوت جریحه دار میشود. قطع نظر از اینکه زهرالهمسر علیسبوده است آیا بر حضرت علیساز حیث مسلمان بودن لازم و ضروری نبود تا بلا تشبیه از حملات یک حمله کننده علیه دخت گرامی نبی اکرمسواکنش نشان بدهد و به دفاع از آن بپردازد ؟! صرفنظر از شجاعت، احترام و حتی اسلام، آیا یک فرد معمولی تحمل میکند که مردی بیگانه در جلوی چشمان او به خواهر یا مادر یا همسر و دخترش چنان حمله کند که ضربه اش منجر به مرگ او گردد و او دم بر نیاورد و از جای خود تکان نخورد؟! اسلام به ما دستور میدهد که در برابر فحش و بد گویی صبور باشیم. اسلام در خصوص عفو و گذشت حق خود به دیگران، مسلماً تشویق و ترغیب فراوان دارد و میگوید در برابر مخالفین مدارا و حوصله داشته باشیم، اما از طرفی دیگر به ما دستور میدهد که مظلوم نباشیم و در مواردی دفاع از حق خویش را بر ما واجب دانسته است. به عقیده ما حضرت علی مرتضیسکسی بود که از فرامین مقدس اسلام کاملاً واقف و بر آنها عامل بود و مشخصاً سکوت را در چنین موارد صد در صد خلاف قانون و دستور اسلام میدانست و با آن به مقابله برمی خواست. قائلین به شهادت حضرت فاطمه، سکوت امیرالمؤمنین علیسرا در برابر این حادثه فوق العاده مهم چطور توجیه میکنند؟ آیا ممکن است بقول خودشان باز هم امیر المؤمنینساز تقیه کار گرفته باشد؟ آخر در مذهب اهل تشیع تا چه حد میتوان راه تقیه و مدارا را پیش گرفت؟! هذا بهتانٌ عظیمٌ. کتابهای اهل سنت مملو از روایاتی است که جزئی ترین حوادث و رخدادهای دوران طلایی حیات نبوی و خلافت راشده را بازگو میکنند، اما در هیچ روایتی این جریان ذکر نشده است. (علاقمندان به تحقیق بیشتر در این زمینه به مقالۀ «افسانۀ شهادت حضرت فاطمه زهرا» نوشتۀ مولوی عبدالعزیز نعمانی، که در شمارۀ سوم فصلنامۀ «ندای اسلام» منتشر شده است، مراجعه نمایند. (مصحح)) پیشنهاد ما این است که از این چنین توهین و جسارت بزرگی علیه حضرت زهرالو حضرت علیسدست بکشند و شخصیت آنها را با این باورهای واهی لطمه دار نکنند و اصلاً در جامعهای که شعار «وحدت» و «همبستگی» بر تمام فضای آن طنین افکنده و برای به ثمر رساندن این آرزوی بزرگ، محافل، کنفرانس ها، سمینارها، و نشستها برگزار میشود و هزینه ها صرف میگردد و تبلیغات پیشرفته صورت میپذیرد، آیا این عقیده و اظهار آن در کوچه و بازارها و اشاعۀ آن در رسانه های گروهی احساسات اهل سنت را جریحه دار نمیکند و موجب از هم گسستن شیرازۀ وحدت میان مسلمانان نمیگردد؟! فتدبَّروا.